به گزارش
بلاغ؛ امروز که اعتراض و قیام علیه تجاوزات و زیاده خواهیهای قدرتهای شیطانی کار چندان دشواری نیست و ملتها میتوانند حتی علیه دولتهای مزدور خود راهپیمایی و تظاهرات کنند، تصور استبداد و سرکوب چند دهه قبل برای نسل امروز کشورمان دشوار است. آنها نمیتوانند تصور کنند که در کشورشان بمانند همه کشورهای جهان، دژخیم استبداد چنان چنگال عفریتی خود را بر اجزاء و حتی افکار مردم ایرانمان فرو برده بود، که هیچ کسی حتی در پستوی خانهاش احساس امنیت نداشت و ضربالمثل:"موش گوش دارد و دیوارها هم موش"؛ را همه هر روز و لحظه در ذهن خود داشتند تا نکند به یکدیگر اعتماد کنند و حرفی در مخالفت با شرائط فوقالعاده خفقان و امنیتی کشور شاهنشاهی بزنند تا نکند گیر ساواک با آن تشکیلات و شکنجههای وحشتناکش بیفتند.
کشوری که در تیول آمریکائیها و حیات خلوت صهیونیستها بود و نخستوزیرش یک بهایی صهیونیست بود و بهائیهای صهیونیستی تمام کشور را در بخشهای مختلف در اختیار خود داشتند، جای نفس کشیدن و زندگی عادی داشتن برای انسانهای آزاده نبود.
کشور, عرصه ترکتازی و جولان ساواکیها و درباریها و عناصر وابسته به رژیم مزدور پهلوی بود. فقر و فاصله طبقاتی بطور فاجعهآمیزی، فساد و فحشاء را گسترش میداد و تمام دغدغه حکومت و شخص شاه، فرنگی کردن ایرانیان و جایگزینی فرهنگ غرب بجای فرهنگ ایرانی، که اسلامی بود، متمرکز شده بود.
فضاحت تا آنجا پیش رفته بود که با راهاندازی مسابقه سالیانه "دختر شایسته"، که سعی داشت زیباترین دختران ایران را انتخاب کند و آنها را در اختیار خلوت اغیار و شاه فاسد و درباریان خبیثش قرار دهند، بزرگترین تعرض به نوامیس جامعه اسلامیمان را انجام میدادند و از هیچ جنایتی برای فاسد کردن دختران و پسران این سرزمین دریغ نمیورزیدند.
کشور تا خرخره زیر سلطه بیگانگان بویژه صهیونیستهای آمریکا قرار داشت و روز به روز در گرداب فقر و فساد بیشتر فرو میرفت. تعداد مشروبفروشی و کاباره و خانههای رسمی فحشاء بمراتب بیشتراز کتابخانهها و مساجد بود. برای انحراف جامعه از سوی پیمانکاران کاربلد، پروژههای چند لایه و پیچیده تعریف میشد و برای اجرای آن بصورت نجومی و سخاوتمندانه هزینه میشد.
در شرائطی که فقر تا معز استخوان جامعه ایرانی نفوذ کرده بود و حاشیه شهرها کانون زندگی نکبتبار را تجربه میکرد، پروژه تغییر فرهنگ، تاریخ و سنتهای اسلامی جامعه کلید خورد و دهها پروژه جانبی پیرامون "جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی" در کشور آغاز شد و چندین میلیارد دلار صرف عیش و نوش و خوشگذرانی شاهان، روسای جمهور کشورها و صدها مقام از کشورهای مختلف جهان شد که عوارض فقط فرهنگی آن، فاجعهبار ارزیابی شد.
شاه ایران همانند بسیاری از همتایان قبلی همانند پدرش، درس لازم را از مزدوری بیگانگان نگرفت و خود نیز به سرنوشتی گرفتار آمد که گذشتگانش همچون پدر مزدورش به آن سرنوشت شوم گرفتار آمده بودند و این، مسیر قطعی راه مزدوری است، یا خواهد این مزدوری توأم با مزد و جیره مواجب باشد و یا، مزدوری بی جیره و مواجب و چه بدبختند این دو گروه بویژه گروه دوم!.
انقلاب اسلامی، توانست راه خروج بشریت از بن بست وابستگی و بردگی را به عموم بویژه محرومان و آزادگان و تخبگان بیاموزد. براساس تعالیم مکتب امام خمینی(ره)، آمریکا و اذنابش با هر قدرتی که از آن برخوردارند، در مقابل صف بهم پیوسته مردم نمیتوانند هیچ غلطی را مرتکب شوند همچنانه در 45 سال اخیر، جمله قصار امام امت در این زمینه به اثبات رسید و هر کسی که خواست انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران را ضربه بزند، ریشهاش سوخت و خشک شد و امروز از اقتدار پیشینشان چیزی جز داستانهای عبرتآموز باقی نماند.
اگر مردم غیور و هوشیار ایران در هر سالگرد انقلاب خود، به میدان حضور میآیند و با اعلام وفاداری خود نسبت به آرمانهای انقلاب، مراتب آمادگی خود برای فداکاری و نثار جان برای این انقلاب را به گوش جهانیان میرسانند، به نیکی میدانند که اگر از انقلاب اسلامی خود تمام قد حمایت نکنند، دشمنان از این غفلت حداکثر استفاده را کرده و با پولها و ثروتهای بغارت برده ملتها، برای انقلاب اسلامی و مردم ایران دردسرها و مزاحمتهای پرهزینه ایجاد میکند و هر سکوت و عدم اقدام علیه شیطان بزرگ، این دشمن بشریت را جری کرده و دهها گام به جلو برمیدارد.
راهپیمایی 22 بهمن هرسال، علاوه بر بیعت مجدد و مکرر ملت ایران با انقلاب اسلامی و ولایت فقیه، نوعی مصونسازی خود در قبال شیطنتهای دشمنان جنایتکارشان است. هر 22 بهمن، جلوهای روزآمدشده از عمق وابستگی و دلبستگی ملت بزرگ ایران نسبت به اسلام، اهلبیت عصمت و طهارت و شهداء و بقاجویی است.
محمدعلی شیخ