پس از شلیک نخستین توپ توسط صدام به سمت ایران، وقتی خبرنگاری از وی علت حمله به ایران را جویا شد، با غرور کاذب خود و در اوج توهمی که گرفتارش بود در جواب گفت: پاسخ این سوال شما را هفته بعد در تهران خواهم داد.
نخستین گلوله شلیک شده توسط صدام به معنای هجوم گسترده هواپیماهای عراقی به فرودگاهها و شهرهای مهم کشور عزیزمان ایران بود. حملهای برق آسا که کسی فکرش را هم نمیکرد.
همزمان تجاوز گسترده یگانهای زمینی در طول مرز مشترک میان دو کشور نیز آغاز شد در حالیکه جمهور اسلامی ایران هیچگونه آمادگی از قبل برای دفع این حمله گسترده از خود نداشت.
جنگ آغاز شد جنگی که زمینههای شکل گیری آن ریشه در تاریخ داشت و کسی نمیدانست این بار جنگ چه مدت طول میکشید اما همه یقین داشتند این جنگ یک جنگ ناجوانمردانه است که چراغ خیلی از هموطنانش را خاموش خواهد کرد.
وقتی شیپور جنگ نواخته شد خوش غیرتها و باغیرتها از شهرها و روستاهای این سرزمین پهناور در کنار نیروهای ارتش و سپاه به پا خواستند تا جلوی این تجاوز را با سلاحهای ابتدایی با گوشت، پوست و استخوانهایشان سد و دشمن را از کرده خود پشیمان کنند. همان مردان بزرگی که در طول دفاع مقدس غرور مقدسشان اجازه نداد تا رهبر و مقتدایشان آقا روحالله خمینی(ره) لحظهای ناراحت شود.
اگر چه غالب تاریخ نویسان آغاز تجاوز عراق به ایران را در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ دانستند، و کمتر به این مهم اشاره کردند که عراق بیش از ۶۳۶ مرحله یعنی از فروردین ۱۳۵۸ تا ۳۰ شهریور ۱۳۵۹ به خاک کشورمان از هوا، زمین و دریا تجاوز کرد.
دقیقا چهار ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، صدام بر کرسی قدرت تکیه زد؛ فردی مغرور که رهبری جهان عرب را در سر میپروراند و از همان ابتدای کار سیاست خصمانه علیه ایران را دنبال میکرد.
پنج روز قبل از تجاوز عراق به ایران صدام با حضور در مجلس ملی این کشور در یک نطق رسمی که از تلویزیون عراق در حال پخش بود، قرارداد ۶ مارس ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد.
وی برای توجیه تجاوز خود به ایران ادعاهای مضحکی که مهترین آنها نقض قرارداد ۱۹۷۵ توسط جمهوری اسلامی ایران، عدم استرداد جزایر لاینفک ایرانی تنب بزرگ و تنب کوچک و همچنین ابوموسی به امارات و رفتار خصمانه ایران با اعراب ساکن خوزستان، را مطرح کرد.
وقتی جنگ آغاز شد شورای امنیت سازمان ملل به جای بررسی این موضوع و انجام وظیفه ذاتی خود که درخواست از کشور متجاوز برای عقب نشینی به مرزهای قانونی و حل مشکلات موجود از طریق راههای مسالمت آمیز است، تنها نقش یک نظارهگر فعال را بازی کرد.
نخستین قطعنامه بیخاصیت این شورا باعنوان قطعنامه ۴۷۹ در سوم مهر ماه ۵۹ صادر شد بدون آنکه اشارهای به کشور متجاوز کند.
سکوت معنادار شورای امنیت ادامه پیدا کرد تا آنکه پس از موفقیتهای رزمندگان اسلام در عملیات بیت المقدس که منجر به آزادسازی شهر مقاوم خرمشهر شد، سرانجام پس از ۲۱ ماه این سکوت شکست و منجر به صدور قطعنامه بیخاصیت دیگر بدون آنکه اشارهای به کشور متجاوز کرده باشد، شد.
پس از صدور قطعنامه ۵۱۴، قطعنامههای ۵۲۲، ۵۴۰، ۵۸۲، ۵۸۸ نیز به فراخور عملیاتها و اقدامات موفقیتآمیز رزمندگان اسلام به مرور زمان صادر شد اما در هیچ یک از آنها به موضوع مهم تعین متجاوز اشاره نشد که هر بار مخالفت ایران را در پی داشت.
در تناقض اقدامات شورای امنیت درباره تجاوز عراق به ایران همین بس که بدانیم وقتی ارتش متلاشی شده صدام در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ به بهانه درخواست ۳۰ میلیارد دلاری که کویت در جنگ در اختیار صدام قرار داده بود و.... به خاک آن کشور حمله و ظرف ۶ ساعت کل آن کشور را اشغال کرد، بلافاصله عراق به واسطه این اقدام خود از سوی شورای امنیت محکوم شد.
جالب آنکه طی هفت ماه اشغال خاک کویت ۱۴ قطعنامه الزامآور به منزله متجاوز بودن عراق علیه این کشور صادر شد اما دریغ از یک قطعنامه که نشان دهد عراق در جنک با ایران حقوق بین الملل را زیر پا گذاشت و به همسایه خود تجاوز کرد که این امر نشان دهنده عمق کینه و غرضورزی دشمنان انقلاب اسلامی و در راس آنها آمریکا و هم پیمانانش در رابطه با نگاه متفاوت در این جنگ است، دشمنی که همچنان ادامه دارد.
تیرماه ماه ۱۳۶۶ قطعنامه ۵۹۸ با ۱۵ رای موافق و بدون هیچ مخالفتی به تصویب رسید با توجه به پذیرش خواسته به حق و قانونی ایران مبنی بر مشخص شدن متجاوز، در ابتدا ایران نه بطور کامل این قطعنامه را رد، و نه آن را کاملا قبول کرد و این قطعنامه به صورت مشروط مورد پذیرش ایران قرار گرفت.
موضوعی که ایران در این زمان آن را مطرح کرد جابهجایی برخی از بندهای این قطعنامه بود.
جنگ باز هم ادامه پیدا کرد جنگی که بدون شک محال بود بدون چراغ سبز قدرتهای بزرگ بهویژه آمریکا، شوروی سابق، انگلیس، فرانسه، آلمان و... عراق بتواند به ایران حمله کند.
آری شعلههای جنگ همچنان گرم بود و انگار گوش شنوایی برای درک خواستههای به حق ایران که مظلومانه به دفاع از خود برخواسته بود، وجود نداشت.
سال ۶۷ را باید اوج مظلومیت فرزندان خمینی کبیر، آن امید دهنده رزمندگان اسلام نامید. در این سال جنگ نفت کشها به اوج خود رسید، سالی که در آن، همه قدرتهای بزرگ تمامی امکانات خود را برای نجات صدام به کار گرفتند و رسما تجهیزات نظامی خود را برای دفاع از رژیم بعث عراق وارد منطقه کردند.
حمله آمریکا به برخی مناطق نفتی ایران و حمله به هواپیمای مسافربری ایران و شهادت ۲۹۰ نفر از مسافران و خدمه این هواپیما، زدن کشتیهای نفتکش ایران در خلیج فارس، تحریم شدید اقتصادی ایران، تجهیز گسترده عراق به انواع و اقسام سلاحهای مدرن، تغییرات گسترده در برد موشکهای عراق تا یک هزار کیلومتر توسط روسها و آلمانها، تشدید بمباران و موشک باران شهرهای ایران توسط عراق و نداشتن امکانات کافی نظامی برای مقابله با آن.
نبود امکانات نظامی در جبههها تا جائیکه حتی فشنگ کلاشینگف نیز در جبههها سهمیه بندی شد تا چه برسد به گلولههای توپ و یا خمپاره، همه و همه از مظلومیت جمهوری اسلامی ایران و شیرمردان رزمندهاش را نشان میداد اما با همه این تفاسیر فرزندان باغیرت این مرز و بوم از بسیجیان بیادعا و سلحشورش گرفته تا جان برکفان پاسدار و غیور مردان گمنام ارتشی از وجب به وجب و نقطه نقطه با چنگ و دندان در مقابل حملات وسیع و گسترده ارتش عراق که در اواخر فروردین ماه ۶۷ به اوج خود رسید، دفاع کردند.
فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران به مرحلهای رسید که امکان جنگ با کشوری که به شدت از سوی بسیاری از کشورها مورد حمایت قرار داشت، غیر ممکن به نظر میرسید اما پیامهای معنوی و روحیه بخش آن پیر سفرکرده حضرت امام خمینی (ره) قوت قلب رزمندگان اسلام در دفاع از کشور بود و لذا این ایمان رزمندگان همانند سالهای گذشته در سال ۶۷ در مقابل ارتش تا دندان مسلح عراق میجنگید.
جنگ به شدت هر چه تمامتر ادامه داشت تا آنکه جمهوری اسلامی ایران در ۲۷ تیرماه ۶۷ موافقت خود را با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اعلان کرد اگر چه همانطور که بیان شد این قطعنامه بدون از اشکال نبود اما نسبت به قطعنامههای قبل تا حدودی به خواسته ایران در آن توجه شد.
پیام یک باره امام در قبول این قطعنامه، عراق و حامیانش را کیش و مات کرد، پیامی که در آن از یک سو حسن نیت ایران را برای پایان این جنگ تحمیلی، نشان میداد و از سوی دیکر آقا روحالله فرزندانش را به آمادگی در مقابل حملات احتمالی دشمن فرا میخواند.
امام در این پیام قبول قطعنامه را در آن برهه از زمان، به مصلحت نظام دانست و گفت: خدا میداند اگر نبود انگیزهای که همه ما عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود....
خوشا به حال شما ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودان و خانوادههای معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قطعنامه را سر کشیدم و در برابر عظمت و فداکاری این ملت احساس شرمساری میکنم و بدا به حال آنان که در این قافله نبودند، بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت، بیتفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند....
هنوز مدت زمان کوتاهی از قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران نگذشته بود که حمله گسترده منافقین و ارتش عراق به مناطقی از خاک کشورمان آغاز شد اما این حرکات وقیحانه نیز، آن هم پس از قبول قطعنامه از سوی ایران نتوانست دشمن را در رسیدن به اهدافش کمک کند.
پیام امام در آن زمان موجب حضور دهها هزار بسیجی برای دفاع از تجاوزات جدید عراق شد تا در نهایت دشمن خیره سر را مجبور به قبول قطعنامه کرد.
غرش توپخانهها برای نخستینبار آن هم پس از هشت سال تجاوز عراق به ایران خاموش شد اما این وضعیت پایان کار نبود زیرا وضعیت نه جنگ و نه صلح 2 سالی ادامه داشت تا آنکه در مرداد سال ۱۳۶۹ صدام به خاک یکی از حامیان خود یعنی کویت حمله کرد.
همزمان با این اقدام صدام نامههایی را برای رئیس جمهور وقت ایران فرستاد و در این نامهها خواهان حل و فصل اختلافات با ایران شد، جواب ایران مشخص بود و گفت اگر در همان روزی که قصد تجاوز به کشورمان را در سر داشتی به راههای مسالمت آمیز متوسل میشدی هیچگاه جنگ شکل نمیگرفت.
جمهوری اسلامی ایران مبنای کار را قبول قطعنامه الجزایر معرفی کرد قطعنامهای که صدام به هنگام تجاوز به ایران آن را پاره کرده بود.
ایستادگی و مقاومت مردم ایران بهویژه خانواده شهدا، آزادگان و جانبازان در نهایت به ثمر نشست و صدام در پنجمین نامه خود شروط ایران را به طور کامل پذیرفت و اعلان کرد مبنای کار همان قطعنامه الجزایر است.
اگر چه بخش زیادی از مفاد قطعنامه ۵۹۸ به مرحله اجرا در آمد اما یک بند اصلی آن همچنان در پارهای از ابهام باقی ماند و آن اعلان تعیین متجاوز از سوی سازمان ملل متحد و شخص دبیر کل این سازمان بود. تا آنکه در نهایت ۱۸ آذر ماه ۱۳۷۰ دبیرکل سازمان ملل متحد برخلاف میل باطنی خود عراق را بهعنوان متجاوز معرفی کرد.
وی در گزارش خود عراق را بهعنوان آغازگر جنگ معرفی و این اقدام عراق را نقص حقوق بین الملل و اصول اخلاقی دانست.
محکومیت عراق بهعنوان آغازگر جنگ تحمیلی را بایستی بزرگترین دستاورد ایران پس از هشت سال دفاع از تمامیت ارضی خود دانست.
سرانجام ایران توانست با پافشاری و استقامتی بینظیر به خواسته به حق خود که همان تعیین متجاوز و محکوم شدن عراق در این رابطه بود، دست پیدا کند.