اگر اشتباهی رخ دهد و پس از مدتی، اشتباه خود را آشکار کند و این واقعه تکرار و تکرار شود و موجب تنبه و هوشیاری و ندامت را فراهم نیاورد، باید بالاخره پس از ۴۵ سال، گفت که: «توبه گرگ، مرگ است».
۰
به گزارش بلاغ؛ عقل سلیم حکم میکند که از وقایع و حوادث روزگار باید درس گرفت و درصدد اصلاح بر آمد.
اگر غیر این باشد و تجربه پشت تجربه، همواره تلخکامی را برای یک انسان و یا یک ملت و کشور رقم بزند، باید به حال آن انسان و ملت و کشور تاسف خورد و آنان را مستحق پیامدهای ناگواری حوادث دانست چراکه از تجربهها درس عبرت نگرفته و عامدانه مبادرت ببه تکرار شکست خود میکنند.
دشمنان انقلاب ملت بزرگ ایران سالها قبل از پیروزی انقلاب و از نخستین روزهای شکلگیری انقلاب در سال ۱۳۴۲، بنا را بر مخاصمه و دشمنی با اراده ملی ایرانیان گذاردند و با تمام قوا به تقویت نظام پوسیده شاهنشاهی و تحکیم قدرت امنیتی و سرکوبگرانه رژیم وابسته به خود پرداختند و علیرغم همه تلاش و سرمایهگذاریهای آمریکاییها و غرب، انقلاب اسلامی مردم ایران در میان فداکاری و ایثار این ملت به موفقیت در سرنگونی رژیم دیکتاتور و وابسته و استقرار اراده مردم با عنوان جمهوری اسلامی رسید و این واقعیت میتوانست نخستین درس عبرت برای بیگانگان و عوامل داخلیشان میشد.
ادامه تلاشهای براندازانه و مخرب غرب علیه ملت ایران همچنان سختیهای فراوانی را برا مردم ایران وارد کرد و در کنار ایجاد اغتشاش و راهاندازی جنگ مسلحانه گروهکهای وابسته به خود علیه ملت بزرگ ایران، باز هم نتیجهای جز شکست عاید خود نساخت و همچنان از این درسها پند نگرفت و به شیطنت و توطئههای خود افزود.
تئوریسینهای غرب آنقدر کلافه از اجرای دسائس متعدد هلیه ایران شدند که با صراحت اعلام کردند که انواع طرحهای ترکیبی و پیچیده هم نتوانست بر اراده این ملت در حمایت از نظام اسلامیشان خلل وارد کند و از استواریشان در فداکاری برای حفظ انقلابشان بکاهد.
وقتی اجرای توطئههای ترکیبی از اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی نتوانست برای آنان طرفی ببندد، نهایت به این نتیجه رسیدند که به جنگ ترکیبی خود عنصر جدیدی را بیافزایند تا بتواند ملت ایران را از درون بپوکاند و حمایت این ملت از اعتقاد و ایمانشان را سلب کند و آن نیز عنصر "شناختی" و سستسازی ایمان و اعتقاد دینی جامعه از طریق تخریب شخصیت علماء و روحانیت و مراجع دینی، توهین و اهانت به مقدسات و هنجارشکنی و گسترش بی بندوباری و برهنگی بود و هست.
در کنار همه فتنههایی را که بر مردم ایران تحمیل شد، دشمنان انقلاب اسلامی بیش از همه به فتنه سال گذشته به بهانه مرگ مهساامینی دل بسته بودند که آنهم با هوشیاری ملت فرهیخته و بزرگ ایران خنثی شد هرچند شیطان بزرگ با هزینه دهها میلیارد دلاری توانسته بود عدهای مزدور را به خدمت بگیرد و از جهل عدهای هم استفاده کند و با استفاده از نیروهای آموزش دیده خود قریب ۵۰ نفر را مورد اصابت وحشیگری خویش قرار داد، اما برآیند این همه تلاش چیزی جز شکست و دلسردی برای آنان در برنداشت.
در میان همه بیخردی شیطان بزرگ و مزدوران داخلیاش، این پرسش قدرت بیشتری میگیرد که آیا با همه ناکامیها و شکستها، باز هم به راه بیفرجام خود ادامه دادند و یا حداقل، از خجالت همه رسواییهایشان سر بر جیب خود نهاده و آرام خود را از صحنه رویارویی با ملت بزرگ ایران خارج کردند؟.
با کمال تاسف و تعجب باید پاسخ این پرسش را داد که خیر، هنوز شیطان بزرگ از تجربههای تلخ خود در مقابله با ملت خداجوی ایران دست برنداشت و باز هم بر طبل جنگ میکوبد و همچنان چشم امید بر غافلان و جاهلان این سرزمین دارد؛ غافل از اینکه ملت بزرگ ایران از عمق وجود به انقلاب و شهداء و راه حقیقت و عدالت خود ایمان دارد و بر میثاق خود طی ۴۵ سال اخیر باقی ماند و از این پس استوارتر نیز با دستانی پر از انقلاب و نظام اسلامی خود تا ظهور حضرت یار دفاع خواهد کرد.
مخلص کلام اینکه باید بپذیریم "توبه گرگ مرگ است" و تا میراندن شیطان بزرگ و اذنابش باید همچنان در میدان رزم باقی بمانیم.