تاریخ انتشارشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۰۰:۱۷
کد مطلب : ۴۶۷۱۹۶
منافقان بر این باورند که با سیاست فشار و تحریم اقتصادی می‌توانند امت را از رهبری دور ساخته و پراکنده کرده و انسجام اجتماعی را از میان بردارند؛ در حالی که آنان نمی‌دانند که خدا به عنوان مالک هستی همه خزائن ثروت را دارد و کسی نمی‌تواند سد راه خدا شود و مومنان را نابود کند.
۰
plusresetminus
تخریب اقتصادی جامعه توسط منافقان

به گزارش بلاغ؛ براساس تعالیم قرآن، دشمنان بیرونی آشکارا مواضع خود را بیان می‌کنند و از اعلام کرده‌های خویش هیچ ابایی ندارند. اما خطر اساسی از درون و جایی است که اصولا امت نسبت به آن حساسیت ندارد و مواضع تند و صریح نمی‌گیرد؛ زیرا گروهی از امت هستند که به ظاهر با امت بوده، ولی دلهایشان تابع کفر و امت کفر است و تحت ولایت طاغوت قرار دارند. این گروه که از آن به جریان نفاق یاد می‌شود بسیار خطرناک هستند؛ زیرا اهل «فتنه» بوده و هر جایی که نشانه‌های فتنه بروز کند درآنجا بوده و بدان گرایش یافته و محکمات امت را تضعیف می‌کنند و آب به آسیاب دشمن می‌ریزند و اقتدار امت را از درون تضعیف می‌کنند و شرایط سلطه بیگانگان و دشمنان قسم خورده مردم را فراهم می‌آورند.

از نظر قرآن، شناخت دشمن داخلی یعنی منافقین و فعالیت‌ها و روش‌های خطرناک آنان می‌تواند موجب بیداری و هوشیاری مردم شده و بستری برای تقابل با آنان را فراهم آورد. بنابراین، نویسنده به همین انگیزه به بررسی نقش منافقان در ایجاد تفرقه در میان مردم و همگرایی آنان با دشمنان اسلام برای به‌وجود آوردن فشارهای اقتصادی بر جامعه دینی پرداخته است.
***
همکاری منافقان برای ایجاد تفرقه
دشمنان اسلام و مسلمانان در طول تاریخ همه ابزارها را برای نابودی مومنان به کار برده‌اند؛ مومنانی که منادی حقیقی عدالت بوده و علیه انواع مصادیق ظلم موضع‌گیری می‌کنند. از نظر قرآن، مسلمان کسی جز اقامه‌کننده قسط و عدل نیست؛ و کسی که با عدالت مخالفت می‌کند و بدان پایبند نیست، جز کافر نیست.(جن، آیه 14)
از آنجا که خلق و خوی کافران، به مخالفت با اصول اخلاق فطری همچون عدالت، صداقت، امانت و وفا گرایش دارد، به تبع آن علیه مومنانی که بر اساس اصول اخلاق فطری عمل می‌کنند و خواهان عدالت و اقامه آن هستند، موضع‌گیری شدیدی دارند و بر آن هستند تا این گروه مومنان را یا به ملت و آیین کفر خویش بازگردانند یا آنان را نابود کنند یا از مناطق حضور خود تبعید کرده و بیرون رانند.(بقره، آیه 120؛ کهف، آیه 20؛ اسراء، آیات 76 و 104)
مومنان به دلیل اتحاد در روش و هدف، بسیار منسجم هستند و اجازه نفوذ به کسی نمی‌دهند؛ اما دشمن بیکار نمی‌ماند و برای رسیدن به مقصود خود از کسانی بهره می‌گیرد که سست ایمان یا در مرتبه ابتدایی اسلام هستند. مراد از مرتبه ابتدایی، زمان اسلام‌آوری آنان نیست، بلکه از آنجا که اسلام و ایمان دارای مراتب تشکیکی است، اسلام و ایمان هر کسی با دیگری از نظر شدت و ضعف بسیار متفاوت است. از این رو در آموزه‌های قرآنی از این تفاوت درجات و مراتب اسلام و ایمان بسیار سخن گفته شده و حتی به مومنان خطاب می‌شود: یا ایها الذین آمنوا، آمنوا؛‌ای کسانی که ایمان آورده اید، ایمان بیاورید.(نساء، آیه 136) در حقیقت میان اسلام و ایمان تفاوت وجود دارد (حجرات، آیه 7)؛ همان طور که میان مراتب ایمان نیز شدت و ضعف بسیاری وجود دارد.(مائده، آیه 93؛ فتح، آیه 4)
بنابراین، با توجه به تفاوت اسلام و ایمان افراد‌، کسانی را در میان امت می‌توان یافت که گرایش‌هایی به شهوت و غضب و دیگر هواهای نفسانی دارند و به جای آنکه مطیع خدا و هدایت فطری و تشریعی باشند، دنبال هواهای نفسانی خویش می‌روند؛ زیرا جاذبه‌های زندگی دنیوی از جمله شهوت و قدرت و ثروت (آل عمران، آیه 14) موجب می‌شود تا بیشتر افراد بشر در دام آن بیفتند و به جای آنکه خدا‌پرست باشند و خدا را معبود خویش قرار دهند، هواهای نفسانی را معبود خود می‌گیرند.(جاثیه، آیه 23)
همین گرایش غالب مردم به هواهای نفسانی بسترساز نفوذ دشمن بیرونی از شیاطین جنی و انسی و مستکبران و ظالمان عالم می‌شود. دشمنان بیرونی با بهره‌گیری از همین افراد جریانی را در میان امت ایجاد می‌کنند که به عنوان منافقین شناخته شده‌اند. منافقان کسانی‌اند که در ظاهر معتقد به اسلام و ایمان و در باطن علیه آن بوده و به کفر گرایش دارند. این جریان نفاق در ظاهر با مومنان ودر باطن تابع ملت و آیین کفر هستند و به اشکال گوناگون تلاش می‌کنند تا آیین کفر تقویت شده و اسلام و آموزه‌های آن فراموش شده یا به طور کامل حذف شود.
همان طوری که دشمنان سوگند خورده بیرونی از مستکبران و ظالمان دنبال تفرقه میان امت و تجزیه مناطق جغرافیایی هستند تا قدرت و اقتدار آنان را بشکنند و بستر شکست آسان را فراهم آورند.(قصص، آیه 4) همچنین منافقان برای رسیدن به اهداف و مطامع خود، بر طبل تفرقه و تجزیه می‌کوبند. آنان به اشکال گوناگون تلاش می‌کنند تا مردم به احزاب با روش‌ها و اهداف گوناگون در آیند و از انسجام ملی و آیینی خود خارج شوند. بر همین اساس همان طوری که در آموزه‌های اسلام و قرآن دنبال متشابهات می‌روند و محکمات را فرو می‌گذارند(آل عمران، آیه 7)، در سایر حوزه‌ها نیز محکمات را رها می‌کنند.

فشار اقتصادی‌،ابزاری علیه انسجام اجتماعی
اقتصاد غایت زندگی بشر در دنیا نیست؛ بلکه غایت زندگی بشر در دنیا کسب انوار صفات الهی و خدایی شدن و قرارگیری در مقام خلافت الهی در ساختار عبودیتی است که در صراط مستقیم هدایت‌های تکوینی و تشریعی به دست می‌آید.(بقره، آیات 21 و 30 و 31؛ روم، آیه 30)اما با این همه، از نظر قرآن، قوام مردم به اقتصاد است و بدون آسایش و رفاه نمی‌توان سخنی از آرامش توده مردم گفت؛ چون مردم آرامش را در سایه آسایش می‌یابند. از همین رو در آموزه‌های قرآن، به اقتصاد به عنوان هدف متوسط توجه داده شده و آن را به یک معنا هدف خلیفه الله در زمین بر شمرده است.(نساء، آیه 5؛ هود، آیه 61)
بر همین اساس در آیات قرآن درکنار نماز سخن از انفاق مالی و صدقات می‌آید تا به نقش اساسی اقتصاد در زندگی  بشر توجه داده شود.(بقره، آیات 2 و 3)
از آنجا که اقتصاد برای عموم مردم به یک معنا اصالت دارد وباید دولت‌ها به حکم ولایت عمومی به این مهم توجه کرده و برای اقتصاد مردم تلاش کنند(یوسف، آیه 55) اموری چون توزیع عادلانه ثروت در قالب عدالت به عنوان یک اصل در سیاست اسلامی ولایی مطرح است؛ زیرا پیامبران در راستای هدف غایی باید نخست به عدالت توجه کرده و آن را اقامه کنند. هر گاه کسی به سهم الهی خویش رسید، آنگاه است که می‌تواند در مسیر حکیمانه الهی سیر و سلوک داشته و به هدف غایی برسد. بنابراین، پیامبران با قوانین مکتوب الهی مردم را دعوت به عدالت کرده و برای آن تلاش نموده‌اند.(حدید، آیه 25) این تلاش تا جایی است که امت شاهد الهی از نظر قرآن، امتی است که مومنان آن مجسمه عدالت باشند و سهم و قسط حتی دشمنان را به آنان بدهند و نسبت به آنان ظلم و ستمی روا ندارند.(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8)
بنابراین، آنچه در زندگی توده مردم اصالت دارد، توجه به معیشت و اقتصاد آنان به عنوان عامل قوام و استواری جامعه است.(نساء، آیه 5) و چون این هدف جز با عدالت تحقق نمی‌یابد، قوامین بالقسط (قیام دائمی برای عدالت) بودن دولت ولایی و امت اسلام مورد تاکید قرار دارد.(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) این بدان معنا خواهد بود که هر گونه کوتاهی یا کارشکنی یا قصور یا تقصیر نسبت به امور اقتصادی و معیشت مردم به معنای عدول از اصول عدالتی است که آموزه‌های وحیانی بر آن تاکید دارد.
اما دشمنان و همکاران داخلی آنان یعنی منافقین به این اصل اساسی توجه ویژه داشته و تمام همت خود را مصروف این می‌کنند که اقتصاد جامعه اسلامی تضعیف یا نابود شود و معیشت توده مردم با مشکل مواجه گردد. از همین رو دشمنان خارجی به تحریم متوسل می‌شوند (توبه، آیه 28) و منافقان داخلی به پیروی از آنان به این تحریم اقتصادی دامن می‌زنند تا جایی که به طور علنی پیشنهاد می‌دهند برای نابودی مسلمانان و از میان بردن انسجام اجتماعی و پراکنده کردن مردم از اطراف رهبر جامعه و ایجاد شکاف اجتماعی‌، بهترین روش آن است که مومنان و دولت اسلامی را تحریم کنند. آنان به صراحت به دوستان داخلی و خارجی خود می‌گویند: لا تنفقوا علی من عند رسول‌الله حتی ینفضوا؛ و لله خزائن السموات و الارض و لکن المنافقین لا یفقهون؛ منافقان می‌گویند: بر کسانی که نزد رسول‌الله هستند انفاق مکنید تا پراکنده شوند؛ حال آنکه خزائن آسمان و زمین ا ز آن خداست‌، اما منافقان ژرف‌اندیشی ندارند.(منافقون، آیه 7)
در این آیه سیاست و راهبرد منافقان بیان شده است. آنان بر این باورند که با سیاست فشار و تحریم اقتصادی می‌توانند امت را از رهبری دور ساخته و پراکنده کرده و انسجام اجتماعی را از میان بردارند؛ در حالی که آنان نمی‌دانند که خدا به عنوان مالک هستی همه خزائن ثروت را دارد و کسی نمی‌تواند سد راه خدا شود و مومنان را نابود کند. اگر آنان سیاست و راهبرد فشار حداکثری تحریم اقتصادی را مد نظر قرار داده‌اند تا این‌گونه امت را از هم بپاشانند، اراده الهی به چیزی دیگر تعلق گرفته است؛ زیرا نصرت مومنان حقی است که خدا برای خود به نفع مومنان وضع کرده است.(روم، آیه 47)
از نظر قرآن دشمنی منافقان داخلی تا جایی است که اگر به مومنان دسترسی پیدا کنند بدتر از فرعون و فرعونیان عمل می‌کنند و تلاش می‌کنند تا همه داشته‌های مردم را از آنان سلب کرده و خانواده‌ها را به بدترین وضع به خواری و ذلت بکشانند.(منافقون، آیه 8) بنابراین، نباید به سخنان فریبنده آنان گوش داد و گمان کرد که آنان دلسوز مردم هستند؛ بلکه آنها همان ستون پنجم دشمن بوده و برای آنان جاسوسی و فعالیت کرده و تبلیغات مسموم دارند تا مردم از خانه و کاشانه خود بیرون نیایند.(توبه، آیه 47؛ احزاب، آیه 60) فتنه‌های تبلیغاتی آنان به عنوان فتنه‌گری بدتر از کشتن است؛ زیرا آثار آن بر روح وروان مردم چنان تاثیرات سوء دارد که مردم توان درک و حرکت صحیح را از دست می‌دهند و دچار سردرگمی و بحران روانی می‌شوند.(بقره، آیه 217)
منافقان به ظاهر با مردم هستند، ولی در باطن سر در آخور دشمن داشته و به معنای واقعی کلمه تبعیت ملی و آیینی و رفتاری و کرداری با دشمنان سوگند خورده مسلمانان دارند؛ پس فتنه منافقان را نباید دست کم گرفت؛ زیرا خطر آنان بدتر از دشمن خارجی است و هر جا فتنه‌ای برخیزد آنجا حضور می‌یابند و با دشمنان خارجی هم پیمان و هم سو وهم صدا می‌شوند.(بقره، آیه 191؛ احزاب، آیه 14)
با نگاهی به عملکرد منافقین در تحریم اقتصادی و تشدید آن و تبلیغات مسموم رسانه‌ای می‌توان دریافت که خطر منافقین برای امت بدتر از دشمنان خارجی است؛ زیرا این منافقین داخلی هستند که اطلاعات کاملی از مشکلات و گلوگاه‌های اقتصادی دارند و به دشمن موقعیت ضعف را بیان می‌کنند تا از آنجا به مسلمانان ضربه بزنند. آنان گاه در موقعیت‌های حساس نفوذ می‌کنند تا افزون بر کسب اطلاعات و جاسوسی به نفع دشمن، شکاف‌های اقتصادی را افزایش دهند و چوب لای چرخ پیشرفت اقتصادی قرار دهند و سنگ‌اندازی کنند.(توبه، آیات 47 و 48؛ مائده، آیات 41 و 42)
 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مردم  و حق اعتراض
جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن، برای تنها تلاوت یا عمل؟
پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
وعده صادق، ضربه پشیمان‌کننده و پیشگیرانه
شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴