به گزارش بلاغ، مسعود درخشان استاد تمام دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در یادداشتی با اشاره به آنچه از نظام اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کشور به دولت سیزدهم به ارث رسیده، نوشت: ضروری است که رئیسجمهور به ویژگیهای ساختاری دستگاه اداری و سیاستگذاری کشور و مبانی لیبرالیستی آن توجه کافی داشته باشند و مختصات جایگاه خود را در این چارچوب شناسایی کنند و ساختارهای فکری و ارزش های انقلابی اطرافیان و دستیاران و مشاوران و مدیران و وزرا خویش در ابعاد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را به دقت بررسی کنند. در غیر این صورت حاکمیت پنهان و نقابزده لیبرالیسم بر مقدرات کشور ما چه بسا رئیسجمهور را در همان جادهای قرار دهد که دولتهای گذشته آن را ساختند و در دولت آقای روحانی به بزرگراه تبدیل شد.
وی با اشاره به راهبردهای جمهوری اسلامی بویژه در حوزه اقتصاد، نوشت: راهبردها را مقام معظم رهبری تعیین کردهاند اما مشکل کار در عدم اعتقاد و پایبندی بسیاری از مسئولان به این راهبردها است. ریشه این مسئله را باید در آموزههای لیبرالیستی دانست که در ذهنیت این دسته از مسئولان و مدیران ارشد نظام و بسیاری از صاحبنظران دانشگاهی و کارشناسان دستگاههای دولتی رسوخ کرده است. همواره راهبرد مقام معظم رهبری و به ویژه در بیانیه گام دوم این بوده است که برای برونرفت از مشکلات و تنگناهای کشور نیازمند روحیه انقلابی و تفکر انقلابی و عملکرد جهادی در همه زمینهها هستیم.
به گفته این استاد اقتصاد، رئیسجمهور در واقع مدیریت مدیران میدانی را در دست دارد و لذا مدیران میدانی را در مسیری حرکت میدهد که منطبق با راهبردهایی باشد که مقام معظم رهبری تعیین فرمودهاند.
درخشان یادآور شد: نظر به اینکه راهبرد کلان برای سیاستگذاریهای اقتصادی همانا روحیه انقلابی و تفکر انقلابی و عملکرد جهادی است، ضروری است سیاستگذاران اقتصادی کشور و سیاستگذاریهای ایشان برای برونرفت از تنگناهای موجود از دو ویژگی به شرح ذیل برخوردار باشند.
ویژگی اول- وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی و سایر مقامات ارشد اقتصادی ضرورتاً باید راهبردهای مقام معظم رهبری را عقلاً و قلباً پذیرفته باشند و به اجرای آن وفادار بمانند. کافی است رئیسجمهور از نامزدهای تصدی مقامات ارشد اقتصادی سؤال کند که آیا به رهنمودهای حضرت آقا باور قلبی دارند؟ اگر پاسخ مثبت بود که معمولا هست آنگاه سؤال بفرمایند که برای ظهور این راهبردها در سیاستگذاریهای ذیربط چه طرح و برنامهای دارند؟ اعتقاد به راهبردهای مقام معظم رهبری شرط لازم است اما شرط کافی برای تصدی مدیریتهای ارشد اقتصادی این است که نامزدها نشان دهند که توانایی ظاهر کردن آن راهبردها در سیاستگذاریهای حوزه خویش را دارند.
ویژگی دوم- سیاستگذاریها نباید محدود به ایجاد تغییرات و تحولات در درون چارچوبهای موجود، باشد. چون چارچوبهای موجود در ابعاد سیاسی و اقتصادی کشور در خلال زمان نوعاً بر مبنای نگرش لیبرالیستی و غربگرایی ایجاد شده و به دولت سیزدهم به ارث رسیده است. پس باید به دنبال سیاستگذاریهایی باشیم که هدف آن، تغییر دادن چارچوبهای موجوده باشد.
این استاد اقتصاد تصریح کرد: مشکلات فعلی اقتصاد کشور ثمره سیاستهای غلط اقتصادی در دولتهای لیبرال سازندگی و اصلاحات و اعتدال از یکسو و کوتهبینی و تعصب و بیسوادی اقتصاددانان لیبرال از سوی دیگر بوده است. اگر آقای رئیسی راجع به این نکات تأمل کافی نداشته باشند و به خاطر استفاده حداکثری از نیروهای متخصص در همه جناحهای فکری از لیبرالها نیز استفاده کنند آنگاه بنده معلم کوچک دانشگاه نسبت به آینده انقلاب بزرگ اسلامی بسیار نگران خواهم شد. فراموش نکنیم که لیبرالها و لیبرالیسم ذاتاً با ارزشهای الهی و اقامه نظام سیاسی و اقتصادی اسلامی مخالف هستند.
معنای دقیق اما مغفول لیبرالیسم آزادی و رهایی از دین و اعتقادات و ارزشهای الهی است و لذا هر نظام سیاسی و اقتصادی که بر پایه دین و ارزشهای دینی بنا شود از منظر لیبرالیسم دشمن آزادی و آزاداندیشی است. از کوزه همان برون تراود که در اوست.