شهید على اکبر شیردل در بخشی از وصیتنامه خود آورده است «مبادا خون شهیدان را پایمال کنید که آنها در راه دفاع از وطن و دین جان خود را دادند».
۰
به گزارش بلاغ «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.
میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید». تبرک لحظاتمان با شهید على اکبر شیردل:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به محضر آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش رهبر انقلاب آن بت شکن زمان امام خمینى و با درود وسلام به روان پاک شهیدان گلگونکفن در راه حق و آزادى.
خدایا، پروردگارا! با چه رویى وبا چه جسمى مملو از گناه وصیت کنم. اى معبود من از چه بگویم، از چه ناله کنم و براى چه گریه کنم.
من در زندگى سعادت نداشتم از نزدیک نجاتدهنده مستضعفان، پدر یتیمان، یار وفادار و رهبر و هادى رزمندگان یعنى پیر جماران را ببینم چطور و چگونه میتوانم با این سنگینى بار گناهان مهدى فاطمه را ببینم؟!
خدایا! اکنون من در لباس مقدس پاسدارى براى حفظ و یارى اسلام و قرآن در جبهه حاضر شدم که شاید با ریختن خون من هم درخت اسلام کمی آبیارى شود، تا خون در بدن دارم و نفس باقى است از اسلام یارى میکنم.
معبودا! با زبانى که از زیادى گناه بسته است تو را میخوانم و با دلى که از خطاکارى در ورطه هلاکت افتادهام تو را مىجویم.
خدایا، با دلى که هراسان از خشم توست و امیدوار به کرم تو دارد تو را مىخوانم، چون به گناهان خود مینگرم بر خود میلرزم و چون به احسان تو مىنگرم طمع مىورزم اگر بر من ببخشائى رواست چون تو بهترین بخشندگانى و اگر عذابم دهى در حقم ستم نکردهاى. در واپسین لحظات آن قدر خالصم کن که این احساس یعنى شهادت را درک کنم و سبکبال و عاشق به سویت پرواز کنم که شهادت در راهت چه زیباست.
برادران عزیز آیا تاکنون فکر کردهاید در لبنان چه مىگذرد؟ آیا موقعی که در آسایش هستید میدانید در فلسطین و به گرسنگان آفریقا و مستضعفین سایر ممالک چه مىگذرد؟ آیا آوارگان و جنگزدگان جنگ تحمیلى خودمان الگو و نمونه نیستند؟ آیا نمىدانید وقتى به کشور عزیزمان حمله کردند زنها و کودکان و پیر و جوان را به خاک و خون کشیدند؟ آیا تجاوز به ناموس مسلمین و آواره کردن برادران و خواهران از کاشانه و خانه را احساس کردهاید؟ آیا میدانید چه به روزگار خواهران و برادران ما آوردند؟
لحظهاى فکر کنید آیا به خود اجازه مىدهید خون هزاران هزار شهید را پایمال کنید؛ شما اى جوانان نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که حسین(ع) در میدان نبرد شهید شد. اى جوانان مبادا در غفلت بمیرید که على(ع) در محراب عبادت کشته شد، مبادا در حال بیتفاوتى بمیرید که على اکبر حسین(ع) در راه اسلام شربت شهادت نوشید.
اى پدران و مادران مبادا مانع رفتن فرزندانتان به جبهههاى حق علیه باطل به خاطر علاقمندى به آنها و محبت دنیوى شوید که فردا در محضر عدل الهى نمىتوانید جواب زینب(س) و حسین(ع) را بدهید که همه چیز خود را فداى حق و عدالت کردند.
پدر عزیزم و مادر مهربانم امیدوارم در مرگ من صابر باشید، برادران و خواهرانم امیدوارم شما نیز همچون پاسداران اسلام و قرآن على اکبروار و زینبگونه لحظهاى از پا ننشسته و در حفظ حجاب و پیروى کردن از تقوا دین خدا را یارى کنید انشاءالله در آخرت با اولیاء خدا محشور شوید.
بلاغ: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.