به گزارش بلاغ، روزنامه اصلاحطلب اعتماد روز گذشته در مطلبی در واکنش به انتصاب عجیب استاندار ناکارآمد خوزستان به سمت ریاست سازمان استاندارد از سوی رئیسجمهور نوشت:«غلامرضا شريعتي، استاندار پرحاشيه خوزستان با حكم رييسجمهور براي دورهاي 4 ساله به رياست سازمان ملي استاندارد ايران منصوب شد... استانداري خوزستان در پايان دوره رياست شريعتي در اين استان، طبق گزارش ارزيابي عملكرد استانداريهاي كشور در سال 98، آخرين رتبه را به خود اختصاص داده است. اما آقاي شريعتي كه با مدرك دكتراي ژنتيك از دانشكده علوم پزشكي دانشگاه تهران قبلا استاندار خوزستان بود و يك مقام تا حدي «سياسي» داشت؛ حالا قرار است به عنوان رييس سازمان ملي استاندارد فعاليت كند. »
این روزنامه حامی دولت همچنین نوشت: «خرداد 95 شريعتي با حكم رييسجمهور به استانداري خوزستان برگزيده شد. چند ماه پس از انتصاب و در ديماه وعده داد كه مشكل آب روستاي غيزانيه سهماهه حل شود. هر چند اين وعده تا سال جاري نيز عملي نشد. البته حاشيههاي شريعتي از همان سال 98 شروع شد. زماني كه در مقابل سيلزدگان استان خوزستان قرار گرفت و برخورد نامناسبي با يك شهروند منتقد داشت كه بازتاب فراواني در فضاي مجازي پيدا كرد. خرداد ماه سال 99، استاندار جنجالي خوزستان با اتهامات گوناگوني در پرونده واگذاري نيشكر هفتتپه مواجه شد. از جمله دريافت رشوه از مديرعامل شركت هفتتپه و مداخله در فساد منطقه آزاد اروند. در جريان دادرسي پرونده اميد اسدبيگي؛ مديرعامل نيشكر هفتتپه به اتهام اخلال در نظام ارزي و پولي كشور، طبق اظهارات نماينده دادستان؛ همسر شريعتي اعتراف كرده بود كه هزينه سفر استاندار و خانواده وي (چندين خانواده و وابستگان) را اسدبيگي داده و همينطور مبلغ ۲۰۰ هزار دلار را به همسر غلامرضا شريعتي پرداخت كرده است.. شريعتي حالا وارد يك سازمان عريض و طويل دولتي شده كه زيرنظر رياستجمهوري فعاليت ميكند و در سالهاي اخير سرنخ بسياري از پروندههاي قضايي در اين سازمان ديده شده است.»
گفتنی است استاندار خوزستان که سوءمدیریت او در طول این سالها مورد اعتراض مردم محلی و کارشناسان بود، با حکم آقای روحانی «رئیسسازمان ملی استاندارد» شد تا ما با فهم جدیدی از استاندارد و استانداردسازی امور آشنا شویم. این اتفاق، حتما مرزهای فهم انسانی از عنوان و ساز وکار «استاندارد» را کیلومترها جا به جا میکند؛ آنجا که یک استاندار ناکارآمد و غیر استاندارد، مدیر سازمان استاندارد میشود. شاید هم همان حکایت لقمان و ادب آموختن خاص اوست. جالب اینکه در دولت فعلی بارها ادعا شد که دولت فعلی، مدیریتی فنی و مدرن دارد و قبلیها، از مدیریت متعارف علمی سر در نمیآوردهاند! این حکم نشان میدهد که آقای روحانی اتفاقا چه قدر علمی و فنی و استاندارد رفتار میکند.
اگر به کاخ سفید اعتمادی ندارید چگونه امضای کری تضمین شد؟!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در دفاع از اظهارات بیموقع و خلاف منافع ملی آذریجهرمی نوشت: «تاکنون جرمانگاریای در رابطه با تأکید بر حفظ استقلال کشور و تکیه بر مردم نه نیروهای خارجی انجام نشده و منطقا هم نمیتوان برای ایراد چنین سخنانی جرمی را متصور شد، اما شاهد هستیم سخن از عدم تکیه بر کاخ سفید و کاخ کرملین سبب شکایت قضائی از وزیر ارتباطات شده؛ در حالی که شعار نه شرقی نه غربی جزء بنیادیترین شعارها و خواستها در انقلاب 57 بوده است.»
نکته اول این است که زمانی که امام خمینی(ره) عدم دل بستن به کاخ کرملین را مطرح کردند کشور شوروی روی کار بود که یکی از دو ابرقدرت دنیا به شمار میرفت. به طور کلی میتوان گفت که مصداق شرق در شعار «نه شرقی، نه غربی» شوروی و گفتمانهای چپ یعنی کمونیستی و مارکسیستی بود و مصداق غرب آمریکا و گفتمان لیبرالیسم بود. پس از فروپاشی شوروی بحث جهان «تک قطبی» مطرح شد این یعنی روسیه کنونی هم از جهت ماهیت و هم از جهت گفتمان حاکم بر آن با شوروی بسیار متفاوت است. برای درک بهتر این موضوع کافی است در نظر بگیرید که کسی ایران پس از انقلاب اسلامی را با سیاستهای ایران زمان پهلوی بسنجد و مورد نقد قرار دهد.
در انتهای این نوشتار آمده: «هفته گذشته آذریجهرمی، وزیر ارتباطات، در زنجان گفته بود همانگونه که به کاخ سفید اعتمادی نیست، امید بستن به «کاخ کرملین» هم راهبرد درستی نیست. امام به ما یاد دادند که به «مردم» بهویژه کوخنشینها تکیه کنیم.»
نکته دوم اینکه اصلاحطلبان باید بدانند که برخلاف آنچه بر شوروی سابق آمد، آمریکا همچنان با همان سیاستهای پیشین در حال حرکت است. آیا به واقع اصلاحطلبان به کاخ سفید اعتماد ندارند؟! باید به این جریان گفت که سخن عدم اعتماد به آمریکا را باید باور کنیم یا سخن «امضای جان کری تضمین است»؟
نکته سوم اینکه محمدحسین فرهنگی، سخنگوی هیئترئیسه در مورد دلیل ارسال پیام رهبرانقلاب به روسیه گفت که در پسابرجام برخی بهگونهای به غرب امیدوار شدند که متاسفانه برخی قرارهای ما با کشورهای شرقی را کمرنگ کردند و این هم برای کشور تبعات اقتصادی داشت و هم باعث دلخوری این کشورها شد. لازم بود تا این پیام به این کشورها داده شود که رفت و آمد افراد در کاخ سفید تاثیری در قرارهای ما با کشورهای دیگر نخواهد گذاشت.
در پایان باید به جملات سخنگوی وزارت خارجه اشاره کنیم که گفت: «حیف است سفر مهم و سازنده رئیسمجلس توسط برخی که نمیدانند و یا میخواهند از همه چیز برای برخوردهای جناحی خود ماهیگیری کنند، تحت تاثیر قرار گیرد.» بر این اساس باید پرسید وزیر ارتباطات با آن جملات ضدمنافع ملی آن هم در آن موقعیت حساس به دنبال چه هدفی بود؟!
گفتنی است استاندار خوزستان که سوءمدیریت او در طول این سالها مورد اعتراض مردم محلی و کارشناسان بود، با حکم آقای روحانی «رئیسسازمان ملی استاندارد» شد تا ما با فهم جدیدی از استاندارد و استانداردسازی امور آشنا شویم. این اتفاق، حتما مرزهای فهم انسانی از عنوان و ساز وکار «استاندارد» را کیلومترها جا به جا میکند؛ آنجا که یک استاندار ناکارآمد و غیر استاندارد، مدیر سازمان استاندارد میشود. شاید هم همان حکایت لقمان و ادب آموختن خاص اوست. جالب اینکه در دولت فعلی بارها ادعا شد که دولت فعلی، مدیریتی فنی و مدرن دارد و قبلیها، از مدیریت متعارف علمی سر در نمیآوردهاند! این حکم نشان میدهد که آقای روحانی اتفاقا چه قدر علمی و فنی و استاندارد رفتار میکند.
اگر به کاخ سفید اعتمادی ندارید چگونه امضای کری تضمین شد؟!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در دفاع از اظهارات بیموقع و خلاف منافع ملی آذریجهرمی نوشت: «تاکنون جرمانگاریای در رابطه با تأکید بر حفظ استقلال کشور و تکیه بر مردم نه نیروهای خارجی انجام نشده و منطقا هم نمیتوان برای ایراد چنین سخنانی جرمی را متصور شد، اما شاهد هستیم سخن از عدم تکیه بر کاخ سفید و کاخ کرملین سبب شکایت قضائی از وزیر ارتباطات شده؛ در حالی که شعار نه شرقی نه غربی جزء بنیادیترین شعارها و خواستها در انقلاب 57 بوده است.»
نکته اول این است که زمانی که امام خمینی(ره) عدم دل بستن به کاخ کرملین را مطرح کردند کشور شوروی روی کار بود که یکی از دو ابرقدرت دنیا به شمار میرفت. به طور کلی میتوان گفت که مصداق شرق در شعار «نه شرقی، نه غربی» شوروی و گفتمانهای چپ یعنی کمونیستی و مارکسیستی بود و مصداق غرب آمریکا و گفتمان لیبرالیسم بود. پس از فروپاشی شوروی بحث جهان «تک قطبی» مطرح شد این یعنی روسیه کنونی هم از جهت ماهیت و هم از جهت گفتمان حاکم بر آن با شوروی بسیار متفاوت است. برای درک بهتر این موضوع کافی است در نظر بگیرید که کسی ایران پس از انقلاب اسلامی را با سیاستهای ایران زمان پهلوی بسنجد و مورد نقد قرار دهد.
در انتهای این نوشتار آمده: «هفته گذشته آذریجهرمی، وزیر ارتباطات، در زنجان گفته بود همانگونه که به کاخ سفید اعتمادی نیست، امید بستن به «کاخ کرملین» هم راهبرد درستی نیست. امام به ما یاد دادند که به «مردم» بهویژه کوخنشینها تکیه کنیم.»
نکته دوم اینکه اصلاحطلبان باید بدانند که برخلاف آنچه بر شوروی سابق آمد، آمریکا همچنان با همان سیاستهای پیشین در حال حرکت است. آیا به واقع اصلاحطلبان به کاخ سفید اعتماد ندارند؟! باید به این جریان گفت که سخن عدم اعتماد به آمریکا را باید باور کنیم یا سخن «امضای جان کری تضمین است»؟
نکته سوم اینکه محمدحسین فرهنگی، سخنگوی هیئترئیسه در مورد دلیل ارسال پیام رهبرانقلاب به روسیه گفت که در پسابرجام برخی بهگونهای به غرب امیدوار شدند که متاسفانه برخی قرارهای ما با کشورهای شرقی را کمرنگ کردند و این هم برای کشور تبعات اقتصادی داشت و هم باعث دلخوری این کشورها شد. لازم بود تا این پیام به این کشورها داده شود که رفت و آمد افراد در کاخ سفید تاثیری در قرارهای ما با کشورهای دیگر نخواهد گذاشت.
در پایان باید به جملات سخنگوی وزارت خارجه اشاره کنیم که گفت: «حیف است سفر مهم و سازنده رئیسمجلس توسط برخی که نمیدانند و یا میخواهند از همه چیز برای برخوردهای جناحی خود ماهیگیری کنند، تحت تاثیر قرار گیرد.» بر این اساس باید پرسید وزیر ارتباطات با آن جملات ضدمنافع ملی آن هم در آن موقعیت حساس به دنبال چه هدفی بود؟!