به گزارش بلاغ، روزنامه دولتی ایران در سرمقاله روز پنج شنبه خود در یادداشتی با عنوان «زبان و منطق نقد» نوشت: «سخنان روز گذشته آقای روحانی درباره نقد دولت واجد نکات مهمی است. آنجا که گفتند: «از دولت با زبان روان انتقاد شود. اما همه شرایط ما را هم در نظر بگیرند. هر دولتی در دنیا در این شرایط به زانو درمیآمد.» توصیه به این گزاره دو وجه متمایز از یکدیگر ولی در واقع مرتبط با هم دارد. یکی زبان و ادبیات نقد و دیگری محتوای آن است. واقعیت این است هر کس که پدیدهای را نقد میکند اگر در ضمیر خودش به آن نقد معتقد باشد و آن را واجد استحکام بداند، نیازی ندارد که از زبان پرخاشگر و اتهامزن استفاده کند.»
در ادامه این مطلب آمده است « پس هرگاه دیدیم که کسی دولت یا هر پدیده دیگری را با عصبانیت و همراه با ناسزاگویی و اتهامزنی نقد کرده است، ایمان بیاوریم که او از نظر منطقی ضعیف است که سعی کرده با تند کردن ادبیات خود، نقد به منطقش را جا بیندازد.... وجه دوم این سخنان مهمتر است. نقد چیست؟ نقد عیبجویی و نق زدن و حتی بیان ضعفها و کاستیها نیست.»
روزنامه ایران نوشت: «اکنون همه میدانیم که وضع و مشکلات کشور چگونه است. شاید نیازی به توصیف آن نباشد. و هر گونه بیان توصیفی تکراری جلوه کند. ولی پرسش اصلی این است که آیا با توجه به دادهها و مؤلفههای در اختیار دولت این حد از وضع که حتی میتواند نامطلوب تلقی شود، عملکرد مناسب و قابل قبولی هست یا خیر؟ ورودی امکانات و منابع و اختیارات واندازه حوزه عمل دولت چقدر بوده؟ و اکنون خروجی آن چگونه است؟ آیا این دو با یکدیگر مقایسه میشوند؟ البته در هر حال انتظارات عمومی بسیار بیشتر است و حق هم دارند، ولی در هر صورت نقد باید راهگشا و متوازن باشد.»
دولت از نقد استقبال کرده است!
در ادامه آمده است: «بدون تردید دولت و اصولاً هر پدیده اجتماعی و انسانی دیگر واجد نقاط ضعف است از اینرو نیازمند نقد دیگران و گفتن مشکلات است. نقد برای هر دولتی یک نعمت است و باید از آن استقبال کند. این قاعده برای دولت کنونی نیز صدق میکند، فقط منتقدین هستند که باید نکات انتقادی را با زبانی آرام و با منطقی قوی برجسته کنند تا دولت نیز آنها را اصلاح نماید و مردم نیز از آن بهرهمند گردند.»
طرح این گزاره از سوی رئیسجمهور که منتقدان « همه شرایط ما را هم در نظر بگیرند» اعترافی بر وضعیت ضعیف و ناکارآمد دولت است. چنانچه روزنامه دولت هم نوشته است: « بدون تردید دولت و اصولاً هر پدیده اجتماعی و انسانی دیگر واجد نقاط ضعف است از اینرو نیازمند نقد دیگران و گفتن مشکلات است.». مشکل مدعیان اصلاحات عدم برجسته شدن مشکلات و نقاط ضعف دولت است. برای همین است که میگویند «روان نقد کنید!»
از سویی دیگر ادعای اینکه «دولت از نقد استقبال کرده است» در حالی است که لیست بلندبالایی از ادبیات و عبارات رئیسجمهور و نسبتهای ایشان به منتقدان مانند «بیشناسنامه»،«مستضعف فکری»، «بیکار»، «متوهم»، «بی سواد» و... در رسانهها وجود دارد.
تلاش مدعیان اصلاحات برای فشل کردن خانه ملت
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«تنها راه مجلس در مواجهه با دولت، مردم و فضاي بينالمللي تعامل است تا بتوان بخشي از چالشها و مشکلات را کمتر کرد. وگرنه تقابل، درگيري، حرکتهاي شعارگونه و پوپوليستي شرايط را بدتر از اين خواهد کرد. در وهله دوم بايد شرايط و ارتباطي ميان کليت مجلس، دستگاههاي سياسي و کليت مردم و بهوجود آيد که مردم احساس کنند حرفشان شنيده ميشود.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«از طرف ديگر بايد در خصوص موارد لاينحلي مثل لوايح FATF و پالرمو که در طول 5-4 سال گذشته باقي مانده تصميمگيري شود. چرا که شرايطي در حال شکلگيري است که طي آن ارتباطات بانکي و مالي کشور قفل ميشوند و کليه بانکها و موسسات مالي امکان حرکت در فضاي بينالمللي را بهطور کامل از دست خواهند داد. اين نکتهاي است که درطول عمر مجلس يازدهم بايد بهطور جدي بدان پرداخته شود و تکليف اين دو لايحه که ميتواند ارتباطات مالي و پولي کشور را در حوزه پولي و مالي سامان دهد روشن کنند.»
مجلس شورای اسلامی براساس مفاد قانون اساسی، وظایف بسیار مهمی بر عهدهدارد؛ از نظارت بر عملکرد دولت و قانونگذاری تا نظارت بر قراردادها و تفاهم نامههای بینالمللی.
قطعا مجلس شورای اسلامی و دولت باید با یکدیگر تعامل داشته باشند، اما این مسئله به هیچ عنوان نباید در وظایف مجلس و به خصوص وظیفه نظارتی قوه مقننه خللی ایجاد کند.
نمایندگان مردم در مجلس علاوهبر نظارت دقیق بر عملکرد وزرا، وظیفه دارند که بر تفاهم نامهها و توافقات دولت در حوزه بینالملل نیز نظارت دقیقی داشته باشند.
مدعیان اصلاحات که حامی اصلی وکیلالدولهها در مجلس دهم بودند، در تقلا هستند تا مجلس یازدهم را نیز از ریل اصلی خود خارج کرده و آن را فشل کنند.
این طیف که خسارت محض برجام را به مردم تحمیل کرده، همچنان در پی بزک FATF و هموارکردن مسیر تصویب لوایح خسارت بار مرتبط با آن است.
بزک دموکراتها توسط زنجیرهایها
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت:«ايالاتمتحده تاثيرگذارترين كشور در عرصه بينالمللي در قرن اخير بوده است. سيادتي كه با پايان زعامت باراك اوباما به نظر به پايان رسيده است. در آينده از باراك اوباما به عنوان آخرين رهبر بزرگ غرب ياد خواهند كرد. باراك اوباما با شناخت صحيح از عرصه بينالمللي و تمركز بر چين، ايجاد همگرايي با متحدان سابق بهويژه اروپا، توجه به جهان عرب و ايجاد سياست موازنه ميان اعراب و اسراييل، ايجاد نقش فعال مثبت و سازنده در سازمانها و نهادهاي بينالمللي و بسياري مانند اين، رهبري ايالاتمتحده را تضمين كرد. خلاصه سياست خارجي ايالاتمتحده در زمان باراك اوباما توجه به همگرايي و ايجاد يك جبهه بينالمللي تحت رهبري ايالاتمتحده بود كه بهخصوص در زمان وزارت جان كري موفقيت قابلتوجهي را كسب كرد. اين همه با ورود ترامپ به كاخ سفيد وارونه شد».
مدعیان اصلاحات و رسانههای زنجیرهای اصرار دارند که اوباما را بزک کرده و ترامپ را یک استثنا در دستگاه حاکمیتی آمریکا جا بزنند.
این در حالی است که اوباما با حیلهگری میکوشید تا با استفاده از دروغها و مکرهای متعارف خویش، چهرهای زیبا از هیولای بدسیرت آمریکا به نمایش بگذارد، چهرهای که میتوانست سادهدلان و خوشخیالان را خام کند و فریب دهد. در مقابل، ترامپ نماد جنون آمریکایی و کابوی قرن بیست و یکمی است که ماهیت آمریکا را به نمایش گذاشت.
ایجاد و پشتیبانی و حمایت همهجانبه از گروهک تکفیری تروریستی داعش، ترور دانشمندان هستهای، پیشبرد جدی طرح خاورمیانه جدید با هدف ویرانی و تجزیه کشورهای منطقه غرب آسیا، خرابکاری نرمافزاری در تاسیسات هستهای ایران، نقض فاحش برجام، پشتیبانی از جنایات آلسعود در یمن، حمایت ویژه از جنایات آل خلیفه در بحرین، حملات پهپادی و کشتار مردم بیگناه در کشورهای مختلف و...تنها بخش کوچکی از اقدامات جنایتکارانه و سلطه گرانه اوباما در دوران ریاست جمهوری اش است.
اذعان حامیان دولت به افزایش رشد نقدینگی و رشد تورم
روزنامه همشهری در یادداشتی در صفحه اول خود با عنوان «مصائب کسری بودجه در سال سخت» نوشت: «آنچه در سنوات گذشته در اقتصاد ایران اتفاق افتاده نشان میدهد که سیاستهای پولی کشور متأثر از سیاستهای بودجهای و مالی دولت است بهعبارتدیگر، سیاستهای پولی پیرو سیاستهای بودجهای بوده و دولت مجبور است کسری مستتر در لایحه بودجهای که به مجلس تقدیم میکند و قانونی که مجلس بهعنوان بودجه به تصویب میرساند را از طریق اجرای سیاستهای پولی جبران کند؛ یعنی یا از بانک مرکزی بخواهد منابع ارزی را به ریال تبدیل کند یا به دولت وام بپردازد که در هر دوحالت شاهد افزایش رشد نقدینگی، رشد تورم و تداوم کسری بودجه خواهیم بود.»
همشهری در ادامه نوشته است: « اگر در کل دولت ارادهای شکل بگیرد که مولدسازی داراییها که در قانون بودجه99 هم اجازه آن صادر شده است، استفاده کند میتوانیم سالجاری را با تحقق هدفگذاری بانک مرکزی برای نرخ تورم 20 تا 22درصدی به پایان برسانیم؛ در غیر این صورت اگر دولت ناچار به سمت استقراض از بانک مرکزی برود، مطمئنا نرخ تورم هم بیشتر خواهد شد. درهرحال امسال از منظر منابع و مصارف سال سختی است و از این نظر که تأمین منابع از نفت، مالیات، اسناد خزانه و مولدسازی نیز نیازمند برنامهریزی دقیق است، دولت راه سختی را در پیش دارد.»
اذعان مدعیان اصلاحات به وضعیت بد اقتصادی در سال آینده (آنهم بعد از گذشت 7 سال از دولت روحانی) و حتی تصور بهترین وضعیت (تورم 20 تا 22 درصدی) در حالی است که روحانی در آغاز دولت تدبیر و امید، تورم تک رقمی و بهبود وضعیت در 100 روز اول دولت را نوید میداد!
مجلس دهم با شفافیت آرا مشکلی نداشت،اما به آن رأی نداد!
روزنامه زنجیرهای شرق در گزارشی نوشت: «ماجراي مواجهه مجلس انقلابي اصولگرا با اعتبارنامه تاجگردون، جمعي از اصولگرايان جوان و فعالان رسانهايشان را شوکه کرده است؛ جواناني که هيچ شناختي از مناسبات قدرت فراتر از دوقطبي اصلاحطلبي- اصولگرايي ندارند و نگاهشان به سياست بسيط و ساده، برمبناي آن چيزي است که در پروپاگانداي رسانهايشان دميده ميشود؛ پروپاگاندايي که يک سمت سياست را خير و سمت ديگر را شر معرفي ميکند[!!]»
با این تعریف میتوان به وضوح دید که روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب با ترفند رسانهای؛ مبنای کار تمام رسانههای جریان رقیب خود را براساس پروپاگاندا میخواند. با این حساب آیا عینک دوئیت (دو گانه سازی خیر و شر) برازنده اصلاحطلبان نیست؟
این گزارش در ادامه آورده: «گويي بساط مجلس شر برچيده شده و جمعي خيرانديش که هدفي جز منافع مردم ندارند گرد هم آمدهاند. اصولگرايان جوان که مشتاقانه پيگير فعاليت مجلس يازدهماند هيچ درکي از واقعيت سياست و آنچه در دالانهای قدرت ميگذرد، ندارند. آنها که گوش فلک را با «هشتگ شفافيت» در مجلس دهم کر کرده و مدعي بودند آن مجلس با شفافيت آرا مشکل دارد[!!] الان دچار اين دوگانگي، سرگشتگي و ابهام شدهاند که در ماجراي بررسي اعتبارنامه تاجگردون با همه اعتراضات، حملات و افشاگريها کدام اصولگرايان رأي موافق دادهاند.»
چنانکه خواندید این روزنامه نوشته «آنها که گوش فلک را با «هشتگ شفافيت» در مجلس دهم کر کرده و مدعي بودند آن مجلس با شفافيت آرا مشکل دارد[!!]» به عبارت «مدعی بودند» دقت کنید. با این طرز نگارش آنچه در ذهن مخاطب ته نشین میشود این چنین است: جریان اصولگرا مدعی بود مجلس دهم با شفافیت مشکل دارد و حال آنکه مشکلی نداشته است!!
روزنامه شرق هنوز یک ماه از پایان مجلس دهم نگذشته دست به کار تحریف واقعیت شده است! واقعا این روزنامه معتقد است مجلس دهم با شفافیت مشکلی نداشت؟ رای منفی اکثریت اصلاحطلب و حامیان دولت در مجلس دهم به شفافیت را چگونه میخواهند توجیه کنند؟
روزنامه ایران نوشت: «اکنون همه میدانیم که وضع و مشکلات کشور چگونه است. شاید نیازی به توصیف آن نباشد. و هر گونه بیان توصیفی تکراری جلوه کند. ولی پرسش اصلی این است که آیا با توجه به دادهها و مؤلفههای در اختیار دولت این حد از وضع که حتی میتواند نامطلوب تلقی شود، عملکرد مناسب و قابل قبولی هست یا خیر؟ ورودی امکانات و منابع و اختیارات واندازه حوزه عمل دولت چقدر بوده؟ و اکنون خروجی آن چگونه است؟ آیا این دو با یکدیگر مقایسه میشوند؟ البته در هر حال انتظارات عمومی بسیار بیشتر است و حق هم دارند، ولی در هر صورت نقد باید راهگشا و متوازن باشد.»
دولت از نقد استقبال کرده است!
در ادامه آمده است: «بدون تردید دولت و اصولاً هر پدیده اجتماعی و انسانی دیگر واجد نقاط ضعف است از اینرو نیازمند نقد دیگران و گفتن مشکلات است. نقد برای هر دولتی یک نعمت است و باید از آن استقبال کند. این قاعده برای دولت کنونی نیز صدق میکند، فقط منتقدین هستند که باید نکات انتقادی را با زبانی آرام و با منطقی قوی برجسته کنند تا دولت نیز آنها را اصلاح نماید و مردم نیز از آن بهرهمند گردند.»
طرح این گزاره از سوی رئیسجمهور که منتقدان « همه شرایط ما را هم در نظر بگیرند» اعترافی بر وضعیت ضعیف و ناکارآمد دولت است. چنانچه روزنامه دولت هم نوشته است: « بدون تردید دولت و اصولاً هر پدیده اجتماعی و انسانی دیگر واجد نقاط ضعف است از اینرو نیازمند نقد دیگران و گفتن مشکلات است.». مشکل مدعیان اصلاحات عدم برجسته شدن مشکلات و نقاط ضعف دولت است. برای همین است که میگویند «روان نقد کنید!»
از سویی دیگر ادعای اینکه «دولت از نقد استقبال کرده است» در حالی است که لیست بلندبالایی از ادبیات و عبارات رئیسجمهور و نسبتهای ایشان به منتقدان مانند «بیشناسنامه»،«مستضعف فکری»، «بیکار»، «متوهم»، «بی سواد» و... در رسانهها وجود دارد.
تلاش مدعیان اصلاحات برای فشل کردن خانه ملت
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«تنها راه مجلس در مواجهه با دولت، مردم و فضاي بينالمللي تعامل است تا بتوان بخشي از چالشها و مشکلات را کمتر کرد. وگرنه تقابل، درگيري، حرکتهاي شعارگونه و پوپوليستي شرايط را بدتر از اين خواهد کرد. در وهله دوم بايد شرايط و ارتباطي ميان کليت مجلس، دستگاههاي سياسي و کليت مردم و بهوجود آيد که مردم احساس کنند حرفشان شنيده ميشود.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«از طرف ديگر بايد در خصوص موارد لاينحلي مثل لوايح FATF و پالرمو که در طول 5-4 سال گذشته باقي مانده تصميمگيري شود. چرا که شرايطي در حال شکلگيري است که طي آن ارتباطات بانکي و مالي کشور قفل ميشوند و کليه بانکها و موسسات مالي امکان حرکت در فضاي بينالمللي را بهطور کامل از دست خواهند داد. اين نکتهاي است که درطول عمر مجلس يازدهم بايد بهطور جدي بدان پرداخته شود و تکليف اين دو لايحه که ميتواند ارتباطات مالي و پولي کشور را در حوزه پولي و مالي سامان دهد روشن کنند.»
مجلس شورای اسلامی براساس مفاد قانون اساسی، وظایف بسیار مهمی بر عهدهدارد؛ از نظارت بر عملکرد دولت و قانونگذاری تا نظارت بر قراردادها و تفاهم نامههای بینالمللی.
قطعا مجلس شورای اسلامی و دولت باید با یکدیگر تعامل داشته باشند، اما این مسئله به هیچ عنوان نباید در وظایف مجلس و به خصوص وظیفه نظارتی قوه مقننه خللی ایجاد کند.
نمایندگان مردم در مجلس علاوهبر نظارت دقیق بر عملکرد وزرا، وظیفه دارند که بر تفاهم نامهها و توافقات دولت در حوزه بینالملل نیز نظارت دقیقی داشته باشند.
مدعیان اصلاحات که حامی اصلی وکیلالدولهها در مجلس دهم بودند، در تقلا هستند تا مجلس یازدهم را نیز از ریل اصلی خود خارج کرده و آن را فشل کنند.
این طیف که خسارت محض برجام را به مردم تحمیل کرده، همچنان در پی بزک FATF و هموارکردن مسیر تصویب لوایح خسارت بار مرتبط با آن است.
بزک دموکراتها توسط زنجیرهایها
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت:«ايالاتمتحده تاثيرگذارترين كشور در عرصه بينالمللي در قرن اخير بوده است. سيادتي كه با پايان زعامت باراك اوباما به نظر به پايان رسيده است. در آينده از باراك اوباما به عنوان آخرين رهبر بزرگ غرب ياد خواهند كرد. باراك اوباما با شناخت صحيح از عرصه بينالمللي و تمركز بر چين، ايجاد همگرايي با متحدان سابق بهويژه اروپا، توجه به جهان عرب و ايجاد سياست موازنه ميان اعراب و اسراييل، ايجاد نقش فعال مثبت و سازنده در سازمانها و نهادهاي بينالمللي و بسياري مانند اين، رهبري ايالاتمتحده را تضمين كرد. خلاصه سياست خارجي ايالاتمتحده در زمان باراك اوباما توجه به همگرايي و ايجاد يك جبهه بينالمللي تحت رهبري ايالاتمتحده بود كه بهخصوص در زمان وزارت جان كري موفقيت قابلتوجهي را كسب كرد. اين همه با ورود ترامپ به كاخ سفيد وارونه شد».
مدعیان اصلاحات و رسانههای زنجیرهای اصرار دارند که اوباما را بزک کرده و ترامپ را یک استثنا در دستگاه حاکمیتی آمریکا جا بزنند.
این در حالی است که اوباما با حیلهگری میکوشید تا با استفاده از دروغها و مکرهای متعارف خویش، چهرهای زیبا از هیولای بدسیرت آمریکا به نمایش بگذارد، چهرهای که میتوانست سادهدلان و خوشخیالان را خام کند و فریب دهد. در مقابل، ترامپ نماد جنون آمریکایی و کابوی قرن بیست و یکمی است که ماهیت آمریکا را به نمایش گذاشت.
ایجاد و پشتیبانی و حمایت همهجانبه از گروهک تکفیری تروریستی داعش، ترور دانشمندان هستهای، پیشبرد جدی طرح خاورمیانه جدید با هدف ویرانی و تجزیه کشورهای منطقه غرب آسیا، خرابکاری نرمافزاری در تاسیسات هستهای ایران، نقض فاحش برجام، پشتیبانی از جنایات آلسعود در یمن، حمایت ویژه از جنایات آل خلیفه در بحرین، حملات پهپادی و کشتار مردم بیگناه در کشورهای مختلف و...تنها بخش کوچکی از اقدامات جنایتکارانه و سلطه گرانه اوباما در دوران ریاست جمهوری اش است.
اذعان حامیان دولت به افزایش رشد نقدینگی و رشد تورم
روزنامه همشهری در یادداشتی در صفحه اول خود با عنوان «مصائب کسری بودجه در سال سخت» نوشت: «آنچه در سنوات گذشته در اقتصاد ایران اتفاق افتاده نشان میدهد که سیاستهای پولی کشور متأثر از سیاستهای بودجهای و مالی دولت است بهعبارتدیگر، سیاستهای پولی پیرو سیاستهای بودجهای بوده و دولت مجبور است کسری مستتر در لایحه بودجهای که به مجلس تقدیم میکند و قانونی که مجلس بهعنوان بودجه به تصویب میرساند را از طریق اجرای سیاستهای پولی جبران کند؛ یعنی یا از بانک مرکزی بخواهد منابع ارزی را به ریال تبدیل کند یا به دولت وام بپردازد که در هر دوحالت شاهد افزایش رشد نقدینگی، رشد تورم و تداوم کسری بودجه خواهیم بود.»
همشهری در ادامه نوشته است: « اگر در کل دولت ارادهای شکل بگیرد که مولدسازی داراییها که در قانون بودجه99 هم اجازه آن صادر شده است، استفاده کند میتوانیم سالجاری را با تحقق هدفگذاری بانک مرکزی برای نرخ تورم 20 تا 22درصدی به پایان برسانیم؛ در غیر این صورت اگر دولت ناچار به سمت استقراض از بانک مرکزی برود، مطمئنا نرخ تورم هم بیشتر خواهد شد. درهرحال امسال از منظر منابع و مصارف سال سختی است و از این نظر که تأمین منابع از نفت، مالیات، اسناد خزانه و مولدسازی نیز نیازمند برنامهریزی دقیق است، دولت راه سختی را در پیش دارد.»
اذعان مدعیان اصلاحات به وضعیت بد اقتصادی در سال آینده (آنهم بعد از گذشت 7 سال از دولت روحانی) و حتی تصور بهترین وضعیت (تورم 20 تا 22 درصدی) در حالی است که روحانی در آغاز دولت تدبیر و امید، تورم تک رقمی و بهبود وضعیت در 100 روز اول دولت را نوید میداد!
مجلس دهم با شفافیت آرا مشکلی نداشت،اما به آن رأی نداد!
روزنامه زنجیرهای شرق در گزارشی نوشت: «ماجراي مواجهه مجلس انقلابي اصولگرا با اعتبارنامه تاجگردون، جمعي از اصولگرايان جوان و فعالان رسانهايشان را شوکه کرده است؛ جواناني که هيچ شناختي از مناسبات قدرت فراتر از دوقطبي اصلاحطلبي- اصولگرايي ندارند و نگاهشان به سياست بسيط و ساده، برمبناي آن چيزي است که در پروپاگانداي رسانهايشان دميده ميشود؛ پروپاگاندايي که يک سمت سياست را خير و سمت ديگر را شر معرفي ميکند[!!]»
با این تعریف میتوان به وضوح دید که روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب با ترفند رسانهای؛ مبنای کار تمام رسانههای جریان رقیب خود را براساس پروپاگاندا میخواند. با این حساب آیا عینک دوئیت (دو گانه سازی خیر و شر) برازنده اصلاحطلبان نیست؟
این گزارش در ادامه آورده: «گويي بساط مجلس شر برچيده شده و جمعي خيرانديش که هدفي جز منافع مردم ندارند گرد هم آمدهاند. اصولگرايان جوان که مشتاقانه پيگير فعاليت مجلس يازدهماند هيچ درکي از واقعيت سياست و آنچه در دالانهای قدرت ميگذرد، ندارند. آنها که گوش فلک را با «هشتگ شفافيت» در مجلس دهم کر کرده و مدعي بودند آن مجلس با شفافيت آرا مشکل دارد[!!] الان دچار اين دوگانگي، سرگشتگي و ابهام شدهاند که در ماجراي بررسي اعتبارنامه تاجگردون با همه اعتراضات، حملات و افشاگريها کدام اصولگرايان رأي موافق دادهاند.»
چنانکه خواندید این روزنامه نوشته «آنها که گوش فلک را با «هشتگ شفافيت» در مجلس دهم کر کرده و مدعي بودند آن مجلس با شفافيت آرا مشکل دارد[!!]» به عبارت «مدعی بودند» دقت کنید. با این طرز نگارش آنچه در ذهن مخاطب ته نشین میشود این چنین است: جریان اصولگرا مدعی بود مجلس دهم با شفافیت مشکل دارد و حال آنکه مشکلی نداشته است!!
روزنامه شرق هنوز یک ماه از پایان مجلس دهم نگذشته دست به کار تحریف واقعیت شده است! واقعا این روزنامه معتقد است مجلس دهم با شفافیت مشکلی نداشت؟ رای منفی اکثریت اصلاحطلب و حامیان دولت در مجلس دهم به شفافیت را چگونه میخواهند توجیه کنند؟