به گزارش
بلاغ، زندگی به سرعت ابر و بادگذرد و لحظهها هیچگاه از تعقیب یکدیگر باز نمیایستند. همین عبور سرسامآور زمانم است که انسانها را جا میگذارد و در عبور سریع خود، دائم در حال سوار و پیاده کردن سرنشینان خود است.
آنچه که از این مسافران و سوارشوندگان و پیادهشدهها باقی میماند، یادها و خاطرههایی است که همه آنها، ریشه در شخصیت و سبک و سیاق زندگی آنها دارد و مجموعه رفتارهای آنان نیز برگرفته از نوع نگاه و اعتقادشان به زندگی و جهان هستی است.
همیشه وجود الگوها و سرمشقهای بزرگ در زندگی انسان ها، وسلیه ی موثری برای تربیت آنها بوده است. به همین دلیل، پیامبر و پیشوایان معصوم(ع) مهمترین شاخه هدایت را با عمل خود نشان میدادند. زیرا امامان رهبران الهی و هادیان راه سعادت هستند که مردم به وسیله آنها در تاریکیهای زندگی از گمراهی نجات مییابند و به رستگاری میرسند.
از آن جا که منابع تاریخی و حدیثی در خصوص سبک زندگی امامان معصوم فراوان است و میتوان با استفاده از این منابع اصیل و معتبر، سبک زندگی را تبیین و به مثابه الگو و اسوه به جامعه معرفی کرد لذا باید گفت تبیین سبک زندگی اسلامی، تحول شگرفی را در جامعه ایجاد میکند که به سادگی نمی توان از آن گذشت.
وجود روایات متعددی از امام موسی کاظم(ع) انسان را به تفکر وا میدارد که اگر ایشان مدتهای مدیدی را در زندان به سر نمی برد، چه آثار و برکات فراوانی از ایشان بر جای میماند که در ادامه به اهم آموزههای ایشان در سبک زندگی اسلامی اشاره میکنیم.
1-مراقبه و محاسبه نفسبدیهی است که مساله محاسبه نفس در اسلام از اهمیت والائی برخوردار است و کسانی که اهل محاسبه نفس نیستند، از پیروان راستین ائمه اهل بیت علیهم السلام محسوب نمی شوند. لذا امام کاظم(ع) در تبیین ضرورت محاسبه نفس میفرماید: (کسی که هر روز به حساب خویش نرسد از ما نیست، اگر کار خوبی انجام داده از خدا توفیق فزونی طلبد و اگر عمل بدی انجام داده استغفار کند و به سوی خدا برگردد و توبه کند.)
لازم به ذکر است پیشگیری از زیان و کوشش برای سود بیشتر، در هیچ موسسه ای چه کوچک و چه بزرگ در این جهان، بدون رسیدگی مستمر و محاسبه و بیلان ممکن نیست و فایده آن این است که اگر کار خیری انجام داد ه و آن را تکرار میکند و اگر آلوده به کار بدی شده از آن توبه نموده، و آن را جبران نماید.
2-آراستگی ظاهریاز منظر اسلام، استفاده از مواهب خداوند در عرصههای گوناگون زندگی نه تنها اسراف شمرده نمی شود، بلکه از حقوق اولیه خانوادهها محسوب شده و کوتاهی از آن مستوجب عذاب خداوند میباشد. لذا در آموزههای اسلامی نیز آراستگی و رسیدگی به ظاهر سر و صورت و استعمال بوی خوش از ویژگی های مومنان شمرده شده و هزینه هایی که در راستای این مسائل پرداخت میشود اسراف نیست.
علی بن جعفر میگوید:از برادر امام کاظم(ع) در مورد کوتاه نمودن شارب پرسیدم که آبا از سنت است؟ فرمودند:آری
هم چنین باید اذعان نمود که در اسلام استفاده کردن از زیباییهای طبیعت مانند لباسهای زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرهاو...نه تنها مجاز شمرده شده، بلکه به آن توصیه و سفارش نیز شده است و روایات زیادی در این زمینه از پیشوایان مذهبی در کتب معتبر نقل شده است. به عنوان نمونه امام کاظم میفرماید: (استفاده از عطرازشیوههای رسولان خداست.)
حسن بن جهم میگوید: به محضر امام کاظم(ع) رسیدم. دیدم موی صورتش را با رنگ سیاه، رنگین نموده است. عرض کردم: فدایت شوم، محاسنت را رنگ کرده ای؟ فرمود: همانا خضاب کردن پاداش دارد، خضاب و آراستگی موجب افزایش حفظ عفت زنان میگردد، زیرا بعضی از زنان بر اثر آن که همسرانشان خود را نمی آرایند، به فساد و بی عفتی کشیده میشوند.
3-حقوق همسایگانبی شک ائمه معصومین(ع) با اخلاق خوب با مردم برخورد کرده و ناملایمات را تحمل میکردند. زیرا برخورد خوب، مودبانه و محبت داشتن به مردم عامل موفقیت در تمامی زینهها محسوب میشود.
تجلی این مهم را میتوان در تواضع فوق العاده پیامبران و ائمه معصومین (ع) در نظر داشت که این ویژگی بارز از زمان حضرت آدم(ع) تا ائمه معصومین (ع)، به عنوان اصل مهمی نزد آنان مطرح بود.
در حدیثی از علی بن یقطین از امام کاظم(ع) آمده است: در بنی اسرائیل مرد با ایمانی بود که همسایه کافری داشت. مرد بی ایمانی نسبت به همسایه با ایمان خود نیک رفتاری میکرد. زمانی که از دنیا رفت، خداوند برای او خانه ای بنا کرد که مانع از گرمای آتش گردد..... و به او گفته شد این به سبب نیک رفتار کردنت نسبت به همسایه مومنت میباشد.
4-امر به معروف و نهی از منکرروش تبلیغی و راه و رسم امر به معروف و نهی از منکر امام (ع) شیوه مخصوصی داشت و ممکن نبود که نفس گرم و مسیحایی ایشان بر قلب مستعدی دمیده گردد و او از گناه بر نگرددکه در ذیل به نمونه ای از آن اشاره میگردد:
بشربن حافی از اهالی مرو بود و مدتی از عمرش را به گناه کاری و شهوات گذرانده بود. روزی امام کاظم(ع) از کوچه ای که خانه بشر در آن بود عبور میفرمود. زمانی که به در خانه بشر رسید اتفاقا در باز شد و یکی از کنیزکان بشر از خانه بیرون آمد. کنیز حضرت را شناخت و آن حضرت هم میدانست که این خانه ی بشر است. از کنیز سوال کرد: آقای تو آزاد است یا بنده؟ پاسخ داد: آزاد است. حضرت فرمود: چنین مینماید که گفتی، زیرا اگر بنده بود به شرایط بندگی عمل میکرد و از آقای خود اطاعت مینمود.
حضرت این سخن را فرمود و راه خود را در پیش گرفت و رفت. کنیز به خانه برگشت و گفته امام را برای بشر بازگو کرد. سخن حضرت در نهاد وجود او طوفانی به پا کرد و سخت منقلبش نمود. پای برهنه از خانه بیرون دوید و با رساندن خود به سمت امام از گناهان خود توبه نمود و راه و رسم اطاعت از معبود را در پیش گرفت و از آن جایی که زمان شرف یابی به محضر امام پابرهنه بود، به احترام حفظ آن لحظه ی سعادت بخش تا پایان عمر کفش نپوشید و همیشه پای برهنه راه میرفت و از این رو معروف شد به ((بشر حافی: یعنی بشر پابرهنه))
از آنجایی که امام به راه و رسم تبلیغ آگاه بود و میدانست با چه زبانی فرد آلوده را متنبه سازد این گونه بشر را متنبه ساخت که از گذشته ی خود استغفار نمود و باقی مانده عمر خود را با پاکی و درستکاری سپری ساخت و یکی از مردان تامی و معروف تاریخ گردید. خطیب بغدادی در تاریخ خود از یکی از علمای آن عصر به نام ابراهیم حربی نقل میکند که میگوید: (شهر بغداد عاقل تر و متین تر از بشربن حارث را در خود نپرورانده است.گویی که در هر موی او عقل و تدبیری نهفته است.)
5-مدیریت صحیح مصرفدر حدیثی آمده است: اسحاق بن عمار از امام کاظم(ع) پرسید: آیا اگر انسان دارای ده پیراهن باشد اسراف است؟ امام در پاسخ فرمود: نه و این خود موجب حفظ لباسهای اوست. ولی اسراف آن است که لباس آبرومند (مهمانی) خود را در جاهای کثیف (مثلا هنگام کار) بپوشی. همان گونه که ملاحظه شد، در این روایت داشتن لباسهای متعدد، خود نوعی رعایت اعتدال و اقتصاد است، زیرا پوشیدن یک لباس به طور مداوم باعث کهنگی و فرسودگی میشود و لباسهای متعدد دارای داوام بیشتری است.
بدین ترتیب روایت مذکور دلالت بر این مطلب دارد که اسراف تنها به جنبه کمی محدود نمی شود، بلکه درست و بهینه مصرف نکردن نیز از مصادیق اسراف به شمار میرود.
حال با این اوصاف بهتر میتوان در این کلام نورانی امام کاظم(ع) تامل نمود که فرمودند: هیچ دارویی نیست مگر این که دردی را تحریک میکند و هیچ چیز در بدن سودمندتر از امساک جز نسبت به چیزی که به آن نیاز دارد نیست.