تاریخ انتشارجمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۰
کد مطلب : ۴۸۲۴۴۹
بسیاری از مشکلات و تنش‌ها و چالش‌ها و اشتباهات افراد در زندگی، به این موضوع بازمی‌گردد که به شناخت درستی از خود نرسیده‌اند؛ اگر فرد خود را به خوبی بشناسد، پیش از قرار گرفتن در یک موقعیتی که نیاز به تصمیم‌گیری صحیح و عاقلانه‌ای دارد، کم‌و‌بیش می‌تواند حدس بزند که کجا ممکن است اشتباه کند.
۰
plusresetminus
بررسی نقش محیط‌ در تربیت فرزندان
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ یکی از مسائل مهم و مورد تاکید در هر آیین و مکتبی، تربیت افراد صالح است؛ افرادی که باری از روی دوش جامعه بردارند نه اینکه باری بر دوش جامعه باشند. این اهمیت و توجه به حدی است که ادیان مختلف همچون دین اسلام تربیت افراد جامعه را، هدف بعثت پیامبرانشان عنوان می‌کنند.

همچنین شکل‌گیری نظام‌های تربیتی مختلف در جوامع غربی نیز نشان از این اهمیت دارد.
در جامعه ایران نیز که تابع قوانین اسلام است و مردمان این سرزمین دارای یک فرهنگ غنی و پرثمر بوده‌اند، مسئله تربیت از جایگاه ویژه و مهمی برخوردار بوده است، اما در سال‌های اخیر مسائلی به‌وجود آمده و اتفاقاتی افتاده است که اگر نگوییم حاکی از بی‌اهمیت شدن مقوله تربیت است، نشان می‌دهد تربیت گاه در مسیر صحیح خود قرار نگرفته است به عنوان مثال در اتفاقات پاییز سال ۱۴۰۱، شاهد رفتارهای نامتعارف و ناهنجار از سوی برخی نوجوانان و جوانان بودیم که اگرچه به خاطر پیروی نکردن از عقل و منطق نمی‌توانست به نتیجه‌ای برسد ولی ضررها و خساراتی را به جامعه وارد کرد.

بر اساس تحقیقات میدانی، عده‌ای این رفتارهای نامتعارف را ناشی از بمباران تبلیغاتی از سوی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌دانند، و گروهی دیگر کم‌کاری خانواده و مدرسه در تربیت این افراد را عامل اصلی این‌گونه رفتارهای خارج از عرف می‌دانند، اما حقیقت چیز دیگری است؛ اگر این اتفاقات را به‌خوبی تحلیل کنیم، به این می‌رسیم که هر سه نهاد خانواده، مدرسه و رسانه نقش مهم و تاثیرگذاری در چگونگی تربیت کودک و نوجوان و حتی افراد در سنین بالاتر دارند و هر کدام در زمینه‌ای خاص بر روی رفتار افراد موثرند. این نوشتار به بررسی اجمالی نقش این سه نهاد در تربیت افراد جامعه می‌پردازد. از آنجا که خانواده اولین محیطی است که فرد در آن قدم می‌گذارد، به طور طبیعی ابتدا باید به بررسی نقش این نهاد در تربیت افراد بپردازیم...

نقش خانواده در تربیت فرزندان
آموزه‌های دینی، انسان را موجودی تعریف کرده‌اند که قابلیت‌ها و توانایی‌های نهفته درونی بسیاری دارد که باید در جریان تربیت آشکار گشته و به ظهور برسد.

طبق این بیان، تربیت یعنی کمک به شکوفایی و رشد استعدادهای ذاتی و درونی انسان، ولی از آنجا که طی‌ کردن مسیر رشد و تکامل نیازمند شناخت صحیح از خود است تا در سایه همین شناخت از توانایی‌ها و محدودیت‌ها بتوان مسیر مناسبی را برای حرکت به سمت رشد و شکوفایی انتخاب کرد، خانواده به عنوان اولین و کوچک‌ترین محیطی که فرد در آن متولد شده و رشد می‌کند، باید محل شناخت و رشد هویت فردی افراد خود باشد؛ کودک باید در خانواده بفهمد و ‌بیاموزد که کیست و خصوصیات و توانمندی‌ها و صفات نیک و بد او کدامند و چه چیزی او را از دیگران متمایز می‌کند؟

بسیاری از مشکلات و تنش‌ها و چالش‌ها و اشتباهات افراد در زندگی، به این موضوع بازمی‌گردد که به شناخت درستی از خود نرسیده‌اند؛ اگر فرد خود را به خوبی بشناسد، پیش از قرار گرفتن در یک موقعیتی که نیاز به تصمیم‌گیری صحیح و عاقلانه‌ای دارد، کم‌و‌بیش می‌تواند حدس بزند که کجا ممکن است اشتباه کند، یا برانگیخته شود و کنترل خود را از دست بدهد یا کم بیاورد و نابود شود. خانواده محلی است که فرد می‌تواند در آنجا به خودشناسی رسیده و هویت فردی خود را پیدا کند.

البته ذکر این نکته لازم است که تربیت صحیح از طرف والدین، نیازمند آشنا بودن آنها به مسائل تربیتی است. اگر پدر و مادر به مسائل تربیتی آشنا باشند آگاهانه فرزندان خود را از لحاظ عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی، عاطفی و از لحاظ بدنی، می‌توانند آموزش بدهند و تربیت كنند. اما وقتی که پدر و مادر آشنا به جنبه‌های مختلف تربیت نباشند، به یقین تربیت به زمان محول می‌شود. یعنی در زندگی هر فرد حوادث و وقایع به رفتار او شكل می‌دهد و هر کدام از فرزندان در زمینه‌های مختلف به صورت خاص عمل خواهند كرد. زیرا تربیت شدن قصد نیاز ندارد و خواه و ناخواه اتفاق می‌افتد. پس از بیان نقش خانواده نقش محیط آموزشی در اولویت بعدی قرار می‌گیرد.

نقش مدرسه در تربیت فرزندان
بعد از خانواده اولین نهادی که کودک به صورت رسمی با آن آشنا می‌شود مدرسه است؛ از آنجا که دانش‌آموزان بخش قابل توجهی از اوقات خود را در مدرسه سپری می‌کنند و الگوهای آنها با ورود به مدرسه افزایش پیدا کرده و علاوه‌بر اعضای خانواده، معلم، مدیر و سایر متولیان آموزشی و دوستان به این الگوها اضافه می‌شوند، نقش مدرسه در تربیت کودک بسیار پررنگ می‌شود.
مدرسه، محل تربیت و رشد هویت اجتماعی افراد است. کودکی که در محیط خانواده با هویت فردی خود آشنا شده و به شناخت نسبی از خود رسیده است، در مدرسه به دنبال کسب هویت اجتماعی خود است؛ او در می‌یابد که در این اجتماع بزرگ‌تر به چه گروه‌هایی تعلق دارد مانند تعلق او به دین، تعلق او به فرهنگ و تعلق او به ملت.

این تعلقات اگر در مدرسه آموزش داده نشود، فرد دچار آشفتگی در نقش‌ها و وظایفی می‌شود که از او به عنوان یک عضو از جامعه انسانی انتظار می‌رود و این سستی در تعلقات اجتماعی، ثمره‌ای جز ناامنی روانی و دغدغه درونی، نگرش‌های نامعقول و رفتارهای نامتعادل و تهاجمی در پی نخواهد داشت و فرد مستعد بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی می‌شود.

با این توضیحات روشن شد که مدرسه صرفاً محلی برای آموزش دروس مختلف نیست. بلکه ویژگی اصلی مدرسه مطلوب، پرورش دانش‌آموزان در کنار آموزش آنهاست. دانش‌آموز در مدرسه باید زندگی جمعی را یاد بگیرد؛ زیرا او باید روزی در جامعه نقش‌آفرینی کند، بنابراین باید از همه نظر برای این مأموریت مهم آماده شود. اگر مدرسه بتواند قوه‌ خلاقیت و حل مسئله را در دانش‌آموزان خود ارتقا دهد، بخش مهمی از وظیفه‌ خود را انجام داده است؛ چراکه یک فرد خلاق که توانایی مواجهه با چالش‌های زندگی را دارد، می‌تواند مسائل پیش رویش را حل‌وفصل کند و هیچ‌گاه دچار سردرگمی و ناامیدی نخواهد شد.
نکته‌ای که نباید از آن غافل شد این است که در ميان اركان آموزش و پرورش، نقش استاد و مربي از ويژگی‌هايی برخوردار است كه آن را كاملا ممتاز می‌سازد. زیرا بین فرد و استادش علاوه‌بر رابطه محبت‌آمیز و مسئله سرپرستی، یک رابطه دیگری نیز وجود دارد که عبارت است از برتری علمی استاد نسبت به شاگردانش و همین امر سبب می‌شود که معلم‌ها بیش از آنکه دارای نقش آموزشی باشند، به عنوان یک مربی تربیتی در کنار بچه‌ها حضور داشته باشند و دانش‌آموزان با پذیرش رفتارهای معلم به عنوان الگو و سرمشق، هویت اجتماعی خویش را استحکام ‌بخشند. حتی در مواردی ممکن است که دانش‌آموز معلم و مربی خود را بر پدر و مادرش مقدم بدارد. پس اگر شخصیت معلم دارای صفات انسانی از قبیل مهر‌ورزی، نوع‌دوستی، درستکاری، همکاری و... باشد، طبعا تقلید چنین ویژگی‌هایی، سلامت اجتماعی فرد را تضمین خواهد کرد، ولی اگر رفتارهایی خلاف هنجارهای فرهنگی و اجتماعی از او سر زند، در چنین وضعی همانندسازی فرد با معلم، حاصلی جز رفتارهای نابهنجار نخواهد داشت. در کنار محیط‌های تربیتی که توضیح داده شد، محیط دیگری نیز وجود دارد که تاثیرگذاری آن نسبت به دو محیط قبلی، بیشتر است و آن، فضای غالب جامعه است که در زمان کنونی رسانه آن را مدیریت می‌کند. حال باید بدانیم که نقش رسانه در تربیت افراد جامعه چیست؟.

نقش رسانه در تربیت کودکان و نوجوانان
رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله و شبکه‌های اجتماعی مثال‌هایی از جلوه رسانه در جامعه فعلی هستند. در مورد تاثیرات رسانه بر افراد جامعه در بین عموم مردم، دو اعتقاد وجود دارد؛ یکی مثبت و یکی منفی. برخی بر این باورند که رسانه‌ها باعث رشد آگاهی مردم می‌شوند، با پخش برنامه‌های سرگرم‌کننده مردم را از خستگی و فشارهای روانی ناشی از اتفاقات روزانه دور می‌کنند، مردم را از اوضاع و احوال سیاسی و چگونگی اداره کشور آگاه می‌سازند، سطح دانش فنی و مهارت‌های اقشار مختلف را افزایش می‌دهند، ولی برخی دیگر اعتقاد دارند که رسانه‌ها با پخش برنامه‌های سرگرم‌کننده مردم را از تفکر درمورد مسائل اساسی زندگی‌شان باز می‌دارند، با تبلیغات گسترده، مردم را به سمت مصرف‌گرایی سوق می‌دهند، ارتباطات افراد جامعه را کاهش داده و ارتباط دوسویه بین فرد و رسانه را برقرار می‌کنند، جوّ عمومی جامعه را پرخاشگر کرده و اعتماد و اطمینان بین افراد جامعه را سلب می‌کنند.

اما نظر صحیح و جامع و بدون جهت‌گیری خاص، این است که رسانه‌ها به خاطر داشتن ویژگی‌هایی مثل فراگیر بودن و دسترسی آسان، و قدرت جذب بالا، در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان از جمله شکل‌گیری شخصیت و هویت‌بخشی به آنان می‌توانند تاثیر بسزایی داشته باشند؛ همچنان‌که بررسی‌ میزان ارتباط و توجه به این رسانه‌ها از طرف مخاطبین‌شان و سرعت بالای تغییرات در فرهنگ و آداب و رسوم و سبک زندگی افراد، به‌خوبی این مسئله را تایید می‌کند. حال اگر افراد جامعه محیط سالمی در خانواده نداشته باشند و هویت فردی افراد با فرهنگ اسلامی و ایرانی ساخته نشود، حتما رسانه با توجه به اینکه ‌قدرتش در پرداختن به الگوسازی و تغییرات در ریز رفتارهاست، در تغییر رفتار آنها مؤثر خواهد بود و همچنین اگر مدرسه نتوانسته باشد یا نخواسته باشد که هویت اجتماعی صحیحی (منظور، تعلقات فرهنگی، دینی و ملی است) را در دانش‌آموزان خود ایجاد کند، حتما رسانه با القای هویت جدید در او اثر خواهد گذاشت. این کارکرد رسانه، به طور طبیعی موجب پیدایش تضاد درونی، رفتاری در مقیاس فردی و اجتماعی می‌شود.

نتیجه
 با توجه به اینکه هم خانواده و هم مدرسه در تربیت کودکان و نوجوانان موثرند و هر کدام قسمتی از هویت فرد را شکل می‌دهند، اگر این دو نهاد از قبول وظیفه خود در قبال کودکان و نوجوانان سر باز زنند و یا در انجام آن کوتاهی داشته باشند، مطمئنا رسانه ‌این کار را در دست خواهد گرفت و در آن صورت معلوم نیست که چگونه شخصیتی از این کودکان تحویل جامعه داده خواهد شد.

حسن امیریان

انتهای پیام/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

کتاب و کتابت از نـگاه قـرآن
دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۸
چشم زخم؛ خرافات یا حقیقت؟
يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
برنامه ملی سلامت خانواده زیر ذره‌بین
يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
شهید شیرودی، مالک اشتر دفاع مقدس
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۱
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳