به گزارش بلاغ؛ روزنامه شرق در مطلبی نوشت: «جامعهای که شکستهای بسیاری را در راه آزادی و دموکراسی تجربه کرده است، ستایش از شکست، دیگر دردهایش را التیام نمیبخشد و برایش منبع الهام نیست. ادبیات ایران، رمان و شعر، مملو از احساس غنیشده از غم و شکست است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «اگر در گذشته مردم و روشنفکران شکست را پذیرفته و به آن تن دادند، بدان سبب بوده است که در سیطره غم و انفعال به سر میبردند. اما اینک جامعه ایران حدود نیمقرن است که از این مرحله گذر کرده است. پیروزی در انقلاب اسلامی ۵۷ اسطوره شکست را شکست و جامعه، شادی و توانِ شادی را تجربه کرد. انسانهایی که توانِ نشأتگرفته از شادی و توان انقلابی را تجربه کرده باشند بهندرت به دام غم خواهند افتاد. اکنون با همه انتقاداتی که مردم از انقلاب دارند، نمیتوان شک کرد که جامعه ایران هنوز جامعهای انقلابی است. جامعهای که بهسختی سرخورده میشود و دیگر میلی به اسطورهسازی از شکست ندارد. چنین جامعهای دچار انفعال نخواهد شد و به شکست خو نخواهد کرد. جامعه کنونی ایران اگرچه انقلابیون دیروز را سرزنش میکند و آنان را مسبب وضع موجود میداند، اما برای تغییر بر گرده آنان سوار است؛ چراکه در یک جامعه انقلابی بالیده و به همین خاطر از مطالبات خود دست برنخواهد داشت.»
مدعیان اصلاحات در حالی سعی میکنند به جامعه ایران، برچسب شکستخورده و غمگین و غمآلود بودن بزنند و القا کنند که مردم به انقلاب اسلامی ایران انتقاد دارند که اتفاقاً خودشان و سیاستهایشان باعث ناراحتی مردم از وضعیت اقتصاد کشور شده است. جالبتوجه آنکه ملت ایران در اوج فشارهای اقتصادی و نفرت عمومی برآمده از آن و در اوج اپیدمی کرونا پای صندوقهای رأی آمدند. همین مردم در همایشهای ملی و مناسبتهای ملی و دینی حضور دارند چه آنکه 13 آبان امسال و 22 بهمن امسال پدیده آفریدند. حالا مدعیان اصلاحات به خاطر سیاستهایشان که ماحصل آن تورمهای چندصد درصدی در بخشهای مسکن و خودرو و ارز بود به جای آنکه عذرخواهی پیشه کرده و به مردم بازگردند درصدد آن هستند که از نمد وضعیت موجود برای خود کلاهی ساخته و اهداف و برنامههای جناحی و سیاسی خود را پیش ببرند.
روزنامه زنجیرهای وکیلمدافع آمریکا میشود!
روزنامه هممیهن روز گذشته در مطلبی نوشت: «قطع رابطه سیاسی ایران و آمریکا علاوهبر اینکه میلیاردها دلار به دو طرف ضربه زده عامل دهها مناقشه سیاسی و حتی نظامی میان دو طرف شده که تاکنون ادامه دارد. هرچند گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران حادثه آغازین و عامل این رویداد قلمداد میشود اما این قطع رابطه زمینه و بستری تاریخی داشت که به مرور زمان بر علل آن نیز افزوده شده است. با وجود آنکه دولتهای مختلف مستقر در واشنگتن برای برقراری رابطه مجدد با تهران و دستکم گفتوگوهای مستقیم ابراز آمادگی کردهاند اما نظام جمهوری اسلامی ایران، دولت ایالاتمتحده آمریکا را بهعنوان شیطان بزرگ میشناسد و حاضر به گفتوگو و ایجاد رابطه مستقیم نیست و این چاه هر روز عمیقتر و دور از دسترستر میشود.»
گفتنی است رسانههای مدعی اصلاحات همواره یک حقیقت را درباره رابطه با آمریکا انکار میکنند و آن این است که چالش با آمریکا گرچه هزینههایی دارد ولی هزینه سازش با این کشور بهمراتب بیش از هزینه چالش است. چرا که نظام سیاسی ایالاتمتحده همواره نگاه بالا به پایین به سایر کشورها داشته و روابط خود را با آنها بر همین اساس تنظیم میکند و رابطهای برای آمریکا مطلوبیت دارد که در آن بتواند منافع استعماریاش را تأمین کند. به علاوه مقامات آمریکایی در حالی دم از آمادگی برای مذاکره و برقراری روابط با ایران میزنند که هزاران جنایت کوچک و بزرگ را علیه ملت ایران تدارک دیده و به صراحت از تغییر رژیم و براندازی نظام جمهوری اسلامی سخن گفتهاند. زمانی که طرف مقابل نهایت خصومت و دشمنی را نسبت به ما اعمال نموده و بنای توقف این خصومتها را نیز ندارد، چگونه میتوان با او رابطه برقرار کرد و به آن خوشبین بود؟
برای درک این واقعیت که رسانههای غربگرا از آن فرار میکنند، شواهد بسیاری وجود دارد. ازجمله در زمان باراک اوباما، رئیسجمهور دموکرات که گرچه برجام در زمان وی امضا شد، اما نخستین کسی بود که آن را نقض و تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال کرد. و یا در زمان دونالد ترامپ جمهوریخواه که علیرغم ارسال نامه برای رهبر انقلاب بهواسطه نخستوزیر ژاپن، در همان ایام صنایع پتروشیمی ایران را تحریم کرد. بنابراین مذاکره آمریکاییها همواره با فشار و تهدید توأم بوده و هیچ ملت عاقل و آزادهای آن را نمیپذیرد. این حقیقتی است که بهتر است مدعیان اصلاحات آن را بپذیرند و از فرط شیفتگی نسبت به رابطه با آمریکا، کشور خودشان را در معرض اتهام قرار ندهند و وکیلمدافع آمریکای جنایتکار شوند!
مشکلات اقتصادی به سیاستگذاری نادرست بازمیگردد نه تحریمها
روزنامه دنیای اقتصاد در مطلبی به نقل از کارشناس اقتصادی نوشت: «تحریمهای ایالاتمتحده تا حدی عامل رشد سریع شرکتهای فناوری پیشرفته و دانشبنیان در ایران در دهه گذشته بوده است.»
در این مطلب آمده است: «با وجود نکات ذکرشده مبنی بر آثار منفی تحریمها، بعید به نظر میرسد که لغو تحریمها بهخودیخود دورهای از رشد پایدار و تورم پایین و پایدار را تضمین کند.»
دنیای اقتصاد نوشت: «به گفته این اقتصاددان شکی نیست که تحریمها به اقتصاد ایران آسیب رسانده است، اما نباید آسیبهای سالها سوءمدیریت اقتصادی را دستکم گرفت. رشد تولید پایین ایران نسبت به پتانسیلش، تورم بالا و نوسانات رشد تولید را نمیتوان تنها در تحریمها جستوجو کرد؛ بلکه ریشههای داخلی دارند که از دورههای طولانی سوءمدیریت اقتصادی، قیمتهای نسبی تحریفشده، رانتخواری، سیستم بانکی و نهادهای مالی توسعهنیافته نشأت میگیرد.»
لازم به یادآوری است که مدعیان اصلاحات سالها زلف همه مشکلات کشور را به تحریمها ربط میدادند و از این رهگذر میگفتند حتی آب خوردن مردم نیز به برجام گره خورده است. آنها 8 سال، تمام ظرفیت کشور را معطل برجام کردند و حالا هرازگاهی اعتراف میکنند مشکلات اقتصادی به خاطر سیاستهایی مانند ارز 4200 تومانی، بورس و... است که در دولت موردحمایت آنها اتخاذ شده است.