در حالی که دولت روحانی در مرداد 1400 و با تحویل نرخ ارز به قیمت 27/500 تومان به پایان رسید، رسانههای غربگرا چنین وانمود میکنند که دولت روحانی، این نرخ را 5800 تومان تحویل داده است!
ماجرا از این قرار است که رسانههای زنجیرهای مدعی اصلاحطلبی چند هفته است یکی از صفحات کیهان را سوژه قرار دادهاند؛ صفحه اول با این تیتر: «دلار 5800 تومان، دستاورد دولت برجام و تلگرام». از روزنامه هممیهن گرفته، سایت نواندیش و کانال اخبار فوری و... با برجسته کردن صفحه مذکور چنین القا کردهاند که دلار در دولت روحانی 5800 تومان بود و این در حالی است که صفحه و تیتر مذکور کیهان،مربوط به فروردین 1397 است. به عبارت دیگر دولت روحانی سه سال پس از آن تیتر هم ادامه داشت و دلار را تا 33 هزار تومان هم رساند و نهایتاً با قیمت 27/500 به کار خود پایان داد. در حقیقت قیمت دلار در دولت روحانی، از 3200 تومان به این قیمت رسید و بیش از 7 برابر شد.
روزنامه هممیهن در حالی در این زمینه از دولت روحانی به عنوان دولت کارآمد برای عادیسازی امور یاد کرده که همه چیز مدیر و اقتصاد کشور را به برجام گره زد و به همین دلیل هم آمریکا توانست از همین مسیر بیشترین ضربه را به اقتصاد ایران بزند. در تفاوت آن دولت با دولت فعلی همین بس که دولت فعلی با وجود عهدشکنی طرف آمریکایی که موجب شده بود صادرات نفت ایران به زیر 200 هزار بشکه برسد، مجدداً صادرات نفت را به بالای 1/200 تا 1/5 میلیون بشکه برساند. و در حالی که دولت سابق میگفت، بدون برجام و FATF امکان واردات واکسن کرونا وجود ندارد و آمار قربانیان کرونا را به 700 نفر در روز رساند. دولت جدید توانست ضمن انجام چند نوبت واکسیناسیون، آمار قربانیان را به صفر برساند.
در مقابل میتوان به تدبیر بنزینی دولت روحانی اشاره کرد که به مدت 4 سال قیمت را ثابت نگه داشت و موجب افزایش بیرویه مصرف (قاچاق) و خسارت هنگفت به منابع ملی شد و پس از آن که در این کار درمانده شد،ناگهان در یک شب، مردم را با افزایش 300 درصدی قیمت غافلگیر کرد و به دشمن فرصت آشوبافکنی در آبان 98 و (سپس ترور سردار سلیمانی در دی ماه همان سال) را داد.
از همین جنس بیتدبیریها، میتوان به از بین بردن خودکفایی گندم و افزایش واردات آن به قیمت نارضایتی کشاورزان، حراج 18 میلیارد دلار از منابع ارزی به قیمت 4200 تومان و سپس حذف ارز ناشی از 20 قلم کالا،توقف ساخت مسکن و ایجاد تورم هفت برابری در این عرصه و نهایتاً انفجار نقدینگی و یادگاری تورم 60 درصدی اشاره کرد.
در موضوع قیمت ارز هم غیر از اخلالگریهای سیاسی و رسانهای همسو با اتاق جنگ اقتصادی که باید مورد برخورد جدی واقع شود،باید به میراث تورم 60 درصدی (40 درصد پس از یک سال) و کسری بودجه 480 هزار میلیاردی هم اشاره کرد که مجموعاً بستر اقتصادی تلاطم قیمتها و سوء استفاده سودجویان را فراهم کرده است.
روزنامه حزب کارگزاران، به خیال تخطئه دولت جدید، عملکرد فرصتسوزانه دولت قبل در حوزه قراردادهای نفت و گاز را محکوم کرد.
وزارت نفت در پاسخ گزارش روزنامه سازندگی با عنوان «بهای تعلل ایران» که مدعی تواتر در دیپلماسی و تعلل در انعقاد قراردادهای گاز بینالمللی شده بود، یادآوری کرده است: روزنامه سازندگی از قراردادهای اخیر که میان شرکت «قطر انرژی» و شرکت «سینوپک» چین منعقد شده به شکل طعنهآمیزی گلایه به عمل آمده بود. جای خوشحالی است که روزنامه سازندگی از تعلل و اعمال و فرصتسوزی سخن گفتهاند و حداقل بعد از مدتها سکوت، بایکوت و سرپوش گذاشتن بر اهمالها، تعللها، ناکارآمدیها و نگاه تحقیرآمیز به فرصتهای در دسترسی ایران خارج از هژمونی غرب، نگران همکاری چینیها با کشورهای منطقه شده است.
مدیران دولت سیزدهم در حوزه انرژی در یک سال گذشته همین تیتر را هزاران بار با خود واگویه کردهاند که واقعا چرا تعلل؟ و بهای این تعلل برای ایران عزیزمان چیست؟
در فاصله سالهای 2012 و 2013 مصادف با 92-91 بود که اوج فشار تحریمهای یکجانبه جهان غرب به شکل ظالمانه بر ملت ایران تحمیل میشد، فشار فزایندهای «صنعت نفت ایران» بهعنوان قلب تپنده اقتصادی کشور را هدف گرفته بود. در آن برهه جوانان نخبه ایرانی آستین همت بالا زدند و با تلاش مضاعف توانستند جلوی تعبیر رویای بدخواهان کشور را بگیرند، فروش نفت ایران را برقرار نگه دارند و پیشرفت پارس جنوبی را با تکیه بر بومیسازی و همکاری با شرکای روزهای سخت که در آن زمان شرکتهای چینی بودند به پیش ببرند. اما با تغییر دولت ناگهان آنچه نویسنده روزنامه سازندگی از آن احساس دلهره دارد، به شکل سونامی از داخل کشور وزیدن گرفت و در چشم بههمزدنی نیروهای متخصص و فعال در بومیسازی و ساختن ایران قوی به دست ایرانیان منزوی شدند و عذر شرکا و متحدان روزهای سخت خواسته شد تا زمینه لازم برای ورود کمپانیهای غربی فراهم شود. چون گمان دولت وقت این بود که اروپاییها با حضور فعال ایرانیان یا شرکتهای چینی وارد صنعت نفت نخواهند شد و باید اصطلاحا میدان برای آنها خالی نگه داشته شود. بعد از امضای برجام که فتحالفتوح خوانده میشد و بدون توجه به جزئیات مهمی که مانع انتفاع اقتصادی طولانیمدت ایران از این توافق میشد، بهطور مکرر اعلام میشد که اروپاییها در راه هستند و امروز و فردا برای سرمایهگذاری به ایران سرازیر خواهند شد. این وعده عموما نسیه از زبان و بیان نمیافتاد. اما در واقعیت رئیسجمهور چین آقای شیجینپینگ در رأس بزرگترین هیئت تجاری که تاریخ کشور به خود دیده، برای تبریک انعقاد برجام در سفری سه روزه به تهران آمد و تا بگوید متحد دیروز عصر تحریم امروز هم آماده است تا با تعلیق تحریمها در بخشهای مختلف کلیدی برای دو کشور از جمله انرژی و راه سرمایهگذاری کند. این پیشنهاد جذاب که با ایجاد توازن مثبت حتی میتوانست تضمینی برای سرمایهگذاری طرف غربی در ایران و بقای بیشتر برجام هم باشد با واکنش بسیار سرد دولت مورد علاقه روزنامه سازندگی مواجه شد.
این فرصت طلایی نه با تعلل که تعمدا به هیچ انگاشته شد. طرفهای اروپایی هم بعد از مذاکرات بیفایده طولانیمدت عملا سرمایهگذاری قابل اعتنایی در کشور انجام ندادند تا زمانی که ترامپ رویای کاغذی برجام را تکهتکه کرد. در این شرایط که روابط ایران و چین در سردترین دوره خود از گذشتههای دور به سر میبرد، مقامات عالی نظام و دیگر نهادهای مسئول تلاش کردند، روابط به سردی گراییده را احیا کنند تا ظرفیتهای موجود با پروژههای راهبردی پیوند خورده و فعال شود.
سیاست اصولی کشور که از سوی دولت پیگیری میشود، تکیه بر توانمندیهای داخلی و ساختن ایران قوی است و در عین حال دست دوستی ایران برای ملتها و دولتهایی که با احترام به منافع دوجانبه قصد همکاری با ایران را دارند، گشاده و مهیاست.
دولت جدید ظرفیتهای بزرگ داخلی را به عنوان تکیهگاه اصلی پیشرفت کشور محاسبه میکند. بر همین اساس دیدیم که بانکها به صحنه آمدند و سرمایه راکد و نقدینگی کلان خود را برای پیش راندن موتور شرکتهای نفت و گاز به میدان آوردند.
در عین حال مخابره خبر فعال شدن پروژههای نفت و گاز ایران در کنار تحولات جهانی، سرمایهگذاران روس و چینی را نیز به مشارکت در این پروژهها ترغیب کرد و توافقهایی با رویکرد حفظ منافع ملی و انتفاع دوجانبه نیز منعقد شد. تفاهمنامه جامعه همکاریهای ایران و روسیه که پس از عملیاتیشدن بیش از 40 میلیارد دلار ارزش اقتصادی دارد. پروژه ایران الانجی بعد از سالها تعویق و تعلیق در مدار توجه و راهاندازی قرار گرفته است. توافقات و تفاهمنامههای متعدد دیگری از کشورهای همسایه و قارههای مختلف دیگر نیز در حال انجام است که البته بخشی از آنها برای در امان ماندن از شر تحریمها و بدخواهان خارجی ملت ایران کمتر رسانهای شدهاند.
روزنامه حامی اشرافیت غربگرا طی دهه گذشته میگوید بازگشت به اهداف اولیه انقلاب، تنها راه ناکام کردن دشمن است.
روزنامه «جمهوری اسلامی» در سرمقالهای بدون امضا نوشت: «فاصله گرفتن از اهداف انقلاب اسلامی، منشأ اشتباه بود و از آن زمان تاکنون در مسیری غیر از آنچه امام خمینی برای این انقلاب و نظام اسلامی تعیین کرده بود در حال حرکت هستیم.
سرفصلهائی از قبیل برقراری عدالت، حفاظت از کرامت انسانها، رعایت حق دخالت افراد در تعیین سرنوشت خود و کشور، کوتاه کردن دست چپاولگران و افراد فاسد از ثروت عمومی و قدرت، تأمین رفاه برای آحاد مردم و حمایت از مستضعفان نمونههائی از اهداف انقلاب است. قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی حاوی این سرفصلهاست ولی بعد از مدتی حکمرانی ما این اصول را نادیده گرفت و به راهی رفت که پوستهای از نظام بدون بخش عمدهای از محتوا باقی ماند. عامل اصلی نارضایتیها را باید در اینجا جستجو کرد.
مسئولان نظام با افتخار اعلام میکنند که انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و شورای اسلامی شهر و روستا برگزار میکنند. این ادعا در مورد اصل برگزاری انتخابات درست است ولی این فقط پوسته است بدون آنکه محتوای واقعی «انتخاب» در آن وجود داشته باشد. وقتی تمام افراد واجدصلاحیت قانونی برای ورود به مجلس یا رئیس جمهور شدن ردصلاحیت میشوند و صحنه فقط برای افراد مورد نظر مسئولین خالی میماند، آنچه اتفاق میافتد انتخاب نیست، انتصاب است...
...داستان برجام و افایتیاف، مورد دیگری است که فاصله گرفتن ما از اهداف اقتصادی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را به اثبات میرساند. میگویند سفره مردم را به برجام و افایتیاف گره نمیزنیم ولی میبینیم حتی روابط اقتصادیمان با چین و روسیه هم بدون رفع تحریمها و پیوستن به افایتیاف، راه به جائی نخواهد برد. دیدیم که این وعده گره نزدن و عضویت در پیمان شانگهای و تقلاهای دیگر حضرات در حدود یکسال و نیم که از عمر دولت جدید میگذرد، نهتنها مشکلی از بحران اقتصادی کشور حل نکرد، بلکه ارزش پولیمان را به شدت کاهش داد.
ادامه این سیاستها دست دشمنان را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی بازتر میکند و هیچ ایرانی باغیرتی به پیروزی دشمنان رضایت نمیدهد. آنکس که میتواند دشمن را در این زمینه ناکام کند، خود حکمرانان هستند. بازگشت به اهداف اولیه انقلاب، تنها راه ناکام نمودن دشمن است. شجاعت این بازگشت را داشته باشید و این واقعیت را بپذیرید که عقبنشینی در جائی که لازم باشد، شجاعت است و به موفقیت منجر میشود».
درباره این تحلیل گفتنی است:
- مبارزه با استکبار از اهداف متعالی انقلاب است اما جریان تجدیدنظر طلب (انقلابیون پشیمان (متمایل به غرب) سعی کردند از انقلاب هویتزدایی کنند. عجیب این که گردانندگان روزنامه جمهوری اسلامی هم با جریان مذکور همراهی کردند اما اکنون مدعی مطالبه به بازگشت به شعارهای انقلاب شدهاند. این ادبیات که رئیسجمهور آمریکا بسیار مؤدب، و امضای وزیر خارجه آن تضمین است، یا با آمریکا میشود شراکت برد-برد کرد، در کجای ادبیات انقلاب اسلامی جا داشت یا با کدام تجربه تاریخی ملت ایران مطابقت میکرد؟!
- دفاع از مدیریت اشرافیت غربگرا، در کجای قاموس انقلاب اسلامی قرار دارد که روزنامه مذکور و افراد و عناصر مشابه،در مسیر چنین دفاعی قرار گرفته و به مدت 8 سال، آن سوء مدیریتهای فاجعهبار را توجیه کردند تا خسارتهای بیسابقه را برجامی گذاشت؟ و حال که آن خسارتها در حوزههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی آشکار شده، چرا به جای عذرخواهی از مردم و نظام،قیافه طلبکاران را به خود میگیرند و خواستار بازگشت به آرمانهای انقلاب میشوند؟ کدام آرمانها؟ همان که ائتلاف غربگرای پرمدعی اعتدال و اصلاحات دنبال ذبحشان بودند ونظام و نیروهای انقلابی نگذاشتند؟! اصرار بر واگذاری منابع قدرت و پیشرفت کشور در قالب برجامهای 1 و 2 و 3، با شعارهای انقلاب نسبتی داشت یا تحمیل تورم 60 درصدی و گسترش شکاف طبقاتی در دولت «برجام و دیگر هیچ»؟! آیا شرمآور نیست که بانیان این خسارتها اکنون به جای سرافکندگی، خسارت کجفهمیها و بیکفایتیهای خود را از نظام و دولت جدید و نیروهای انقلابیطلب میکنند؟! اجرای 37 دیکته از مجموع 41 دیکته FATF و چند برابر شدن تحریمها با این وجود، چه ربطی (جز تضاد) به شعارهای انقلاب دارد؟!
- اشرافیت غربگرا چرا رویگردانی مردم از آنها در انتخابات را انکار و موضوع بررسی صلاحیتها را به رخ میکشد؟ آیا مدعیان اعتدال و اصلاحات در انتخابات مجلس به جای یک لیست، سه فهرست ارائه نکردند؟ و در انتخابات ریاست جمهوری، دو نامزد نداشتند که خاتمی و 16 حزب اصلاحطلب، نهایتاً پای حمایت از عبدالناصر همتی جمع شدند؟!