تاریخ انتشارشنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۰
کد مطلب : ۴۴۳۵۵۵
اولین عرصه‌ای که بسیج را به خود جذب کرد، عرصه‌ی دفاع از استقلال مرزهای کشور بود، بحث جان و کنار گذاشتن همه‌ی لذت‌های زندگی بود؛ پیر و جوان هم نشناخت، همه آمدند.
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ به نقل ازبسیج یک استثناء است؛ یک حادثه‌ی بی‌نظیر و رمز پایداری و ماندگاری و عزت ملی است؛ جمعی از بهترین و مؤمن‌ترین مردم که در هر عرصه‌ای که کشور و نظام به آن احتیاج دارد، بی‌محابا وارد می‌شوند، همه‌ی توان خودشان را کف دست گرفته و  اجر و مزدی هم نمی‌خواهند.
اولین عرصه‌ای که بسیج را به خود جذب کرد، عرصه‌ی دفاع از استقلال مرزهای کشور بود، بحث جان و کنار گذاشتن همه‌ی لذت‌های زندگی بود؛ پیر و جوان هم نشناخت، همه آمدند؛ کدام امتحان از این بالاتر؟ آن زمان هم بودند کسانی که حاضر نبودند از جانشان یا از مالشان یا از استراحتشان، هیچ مایه‌ای برای کشور و انقلاب و استقلال کشور بگذارند؛ ولی یک جمع کثیری از مردم آمدند وسط میدان، همه چیزشان را آوردند وسط میدان - از جان، از مال، از آسایش، از آبرو - و استقلال و عزت کشور را حفظ کردند.
شهید عبدالعلی ولایی، یکی از این بسیجیان دلاور بود که  در سال 1338، در اصفهان متولد شد، دوران مدرسه و دبیرستان را قبل از پیروزی انقلاب، گذراند و در اوج فعالیت‌ها و مبارزات انقلاب، نقش موثری برعهده داشت؛ از همان زمان دبیرستان، با خویی نیکو، عامل جذب بسیاری از دوستان و هم‌کلاسی‌هایش به جلسات مذهبی و مبارزات ضد رژیم و پس از آن جبهه‌های جنگ بود.

وقتی علم و پرچ عزاداری امام حسین(ع) امداد غیبی می شوند
زمانی که خیابان مدرس، اوج مبارزات مردم اصفهان بود، دو نفر مسافر شهرستانی به تورشان خورد و برای تهییج بچه‌ها، آن‌ها را کف خیابان، خواباندند و با ماشین قصد عبور از از روی پایشان را داشتند؛ چرخ‌های ماشین به چندسانتی‌متری پایشان که رسید، صدای شکستن شیشه عقب ماشین، همراه با صدای یک نوجوان 16-17‌ ساله، همه را سر جا میخکوب کرد؛ آن جوان شجاع، عبدالعلی بود که حالا ماشین با دنده‌عقب، شروع به تعقیب او کرده بود؛ ساواک، به خانه آن‌ها رفت، عبدالعلی پیش مادرش رفت تا آن‌ها را ساکت کند؛ همه قسمت‌های خانه را گشتند، اعلامیه‌ها در اتاقی بود پر از علم و پرچ عزاداری امام حسین(ع)؛ آن‌قدر مات و مبهوت علم شده بودند که به برجستگی‌های زیر فرش و اعلامیه‌های زیر آن توجهی نکردند.

 

 
بسیجیان با استعانت از درگاه باری تعالی و توسل به ائمه، روحیه خود را حفظ می‌کردند و به مبارزات خود ادامه می‌دادند؛ این‌گونه بود که آن‌ها هیچ‌گاه دلسرد نمی‌شدند.
با انتشار روزنامه جمهوری اسلامی با محوریت  شهید بهشتی، خلأ رسانه مکتوب بچه‌ها، مقابل روزنامه انقلاب اسلامی بنی‌صدر، در حال پرشدن بود؛ تنها مشکل، توزیع مناسب داخل شهر بود که عبدالعلی با موتورش، پخش می‌کرد.
محوریت فکری و اجرایی شهید در کلیه امور فرهنگی و عملیاتی، مبارزات قبل از انقلاب، مسجد، جلسات مذهبی و جبهه‌های جنگ، زبان‌زد همه بود؛ محله، مدرسه، مسجد، هیات، اردو، جبهه و ... همه حول محور عبدالعلی ولایی، سازمان می‌یافت و در اردوها و مکان‌های تفریحی، با آن جذبه معنوی، باز هم محور و مبدع شوخی‌ها و بازی‌های بچه‌ها بود.
بینش و درک سیاسی، راه خود را در خفقان هم پیدا می کند
فعالیت و جلسات فرهنگی و مذهبی بسیاری، از جمله هیات محبان حضرت زهرا(س) را شهید ولایی پایه‌گذاری کرد که یادگار شهدای بسیاری است؛ بینش، درک و تحلیل سیاسی شهید ولایی آن‌گونه بود که در زمان انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری، جو خفقان سیاسی اصفهان که بنی‌صدر را به مردم غالب می‌کرد، او خط امام را در محوریت شهید بهشتی دید و محور و مبلّغ این اندیشه و بینش شد.

وی، با وجود علاقه بسیار به فعالیت‌های فرهنگی، باتوجه به احساس مسؤولیت، مدت زیادی مسوول اعزام نیروی سپاه منطقه 2 کشور بود و مسوولیت سنگین تدارک و اعزام نیرو به جبهه‌های جنگ را بر عهده داشت؛ پس از مدتی نیز مسوول جانشین عملیات سپاه ناحیه اصفهان را برعهد گرفت و در نهایت به خاطر عشق به جبهه‌ها، به عنوان یک نیروی ساده در گردان یازهرا(س)، تا زمان شهادت به فعالیت ادامه داد؛ آخرین نفری بود که برای خواب، پتو برمی‌داشت، نصف شب‌ها به بچه‌ها سر می‌زد و پتوها را روی بچه‌ها می‌کشید؛ انگار یک مادر بود، آن هم وسط خط مقدم.
آری چنین دلاورمردانی، جان خود را کف دست گرفتند تا امروز، ما در نهایت امنیت و آرامش، بوی وطن را استشمام کنیم، بدون آن‌که ذره‌ای از خاکش را به بیگانه داده باشیم، عبدالعلی ولایی سرانجام در 23 بهمن 1364، در عملیات والفجر 8، به همراه دوستش حسین ادیب، به شهادت رسید و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
بسیج  یک پدیده‌ی بی‌سابقه است
بسیج مظهر عظمت ملّت و نیروی کارآمد درونىِ کشور ما است؛ جنس بسیج هم از جنس انقلاب است، خصوصیاتی که انقلاب اسلامی را در همه‌ی تاریخِ انقلاب‌ها ممتاز می‌کرد، تأثیرات آن را در اعماق دل‌های مردم در کشورهای دیگر عمق می‌بخشید، این خصوصیات در این مجموعه‌ی عزیز و گران‌بهائی که نامش بسیج است، وجود دارد؛ هم‌چنان‌که انقلاب یک پدیده‌ی بی‌سابقه بود، بسیج هم یک پدیده‌ی بی‌سابقه بود.
مسعود جان‌نثاری، از دیگر بسیجیانی است که در مرداد 1357 در شهر اصفهان، در محله لادان، چشم به جهان گشود؛ فرزند پنجم خانواده و فردی آرام و مظلوم بود،  پدرش غلام‌علی، فرش‌فروش بود و مادرش زهرا نام داشت.

در سن 5‌سالگی، در جوی آبی که در نزدیکی منزلشان بوده، می‌افتد و مادرش پس از مطلع شدن، به امام رضا(ع)، متوسل می‌شود و مسعود نجات می‌یابد؛ حس کنجکاوی بالایی داشت و نوع بازی‌هایی که می‌کرد، بیشتر فکری بود؛ در مدرسه به کارهای فرهنگی مشغول بود و چند لوح تقدیر دریافت کرد؛ تابستان‌ها، کمک پدرش کشاورزی می‌کرد و می‌گفت: حضرت علی(ع)، خودشان کارهای مزرعه‌شان را انجام می‌دادند.
به گزارشگری، علاقه زیادی داشت و ابتدا در رادیو جوان اصفهان، مشغول شد و بعد عاشق و شیفته رادیو قرآن شد و به تهران، عزیمت نمود و در منزل خانمی که کسی را نداشت، سکونت پیدا کرد؛ همیشه گزارش‌هایش را با اللهم عجل لولیک‌ الفرج، آغاز و با یاعلی به پایان می‌رساند.

مسعود از مدرسه عشق مجوز پرواز بی­‌فرود گرفت
این‌که می‌گویند بسیج، مدرسه عشق است، حقیقت است؛ عشق، بسیجی را به سمت معبود، ائمه و امام سوق می‌دهد و چه عشقی بالاتر از تلاش در این راه؛ مسعود که خبرنگار شبکه قرآن و جوان صدا و سیمای تهران بود، در پنجم آذر 1384، در تهران بر اثر سانحه هوایی سقوط هواپیمای c130، شهید شد؛ مزار وی در باغ‌ رضوان زادگاهش، واقع است.

بسیج‌، ستاره سماواتیان در زمین و صاعقه مرگ ستمگران زمان، سلاح رهایی محرومان، سوهان روح مستکبران و سنگرنشین سفره هفت‌سین باصفای آزادی است، بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش برگلدسته‌های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سر داده اند.
سیدمحمدحسین نواب، از دلاورمردان بسیجی بود که در شهریور 1345 در خانواده‌ای روحانی در شهرضای اصفهان به دنیا آمد؛ پدرش مرحوم حجت‌الاسلام حاج سیدمحمد نواب، در زمره اولین شاگردان امام(ره)، به شمار می‌رفت و به آن بزرگوار، به شدت عشق می‌ورزید.

سیدمحمدحسین، همزمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در مقطع راهنمایی و دبیرستان به تحصیل اشتغال داشت و به عنوان یکی از نیروهای فعال انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان مدارس به شمار می‌رفت؛ او در سال 1361، تحصیلات دبیرستان را ناتمام گذاشت و از آن‌جا که تشنه فراگیری علوم و معارف دینی بود، جهت تحصیل راهی حوزه علمیه قم شد.
از تشنگی علم و معرفت تا راهی آسمان شدن
او ابتدا در مدرسه شهیدین(حقانی سابق)، مشغول تحصیل شد و پس از گذشت یک‌سال به عنوان رزمنده عادی، عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد؛ اما در سال‌های بعد با رشد تحصیلات حوزوی، در قالب نیروی رزمی و تبلیغی، تا پذیرش قطعنامه در جبهه‌ها حضوری فعال داشت و به دلیل حضور مداوم و پیوسته در در جبهه‌های نبرد، امکان ادامه تحصیل در مدرسه شهیدین، از او سلب شد؛ از این رو به مدرسه آیت‌اللّه جوادی، منتقل شد و تا پایان عمر شریف خویش، جزء طلاب مدرسه سعادت، محسوب می‌شد؛ او تحصیلات خود را در زمینه‌های فلسفه، قرآن، علوم و معارف اسلامی زیر نظر آیت‌اللّه جوادی آملی ادامه داد.

به گفته مقام معظم رهبری، فرهنگ بسیجی، فرهنگ معنویت و شجاعت و غیرت و استقلال و آزادگی و اسیر خواسته‌های حقیر، نشدن است؛ بسیج عظیم مردمی، یکی از نعمت‌های بزرگ الهی است و بسیج عبارت است از مجموعه‌ای که در آن‌ها پاک ترین انسان‌ها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شده‌اند.

وی، به زبان‌های عربی و انگلیسی، تسلط کامل داشت و به زبان بوسنیایی میز در حد گفت و گو و تفاهم کامل، مسلط بود؛ زنده‌یاد پس از پذیرش قطعنامه، بی‌صبرانه در انتظار جبهه‌ای دیگر به سر می‌برد، از این‌رو همزمان با آغاز هجوم وحشیانه جنایت‌کاران به سرزمین اسلامی بوسنی و هرزگوین، عاشقانه راهی آن دیار شد و تا پایان حیات مظلومانه خود، به طو رمستمر و فعال در آن دیار حضور داشت و سرانجام در غروبی خونین در شهر موستار بوسنی، ربوده شد و پس از تحمل شکنجه‌های فراوان، ندای حق را لبیک گفته و به درجه رفیع شهادت نایل گشت.





بلاغ: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مردم  و حق اعتراض
جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن، برای تنها تلاوت یا عمل؟
پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
وعده صادق، ضربه پشیمان‌کننده و پیشگیرانه
شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴