تاریخ انتشارچهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۵
کد مطلب : ۴۳۹۶۹۰
۳۰ مهر ۵۷ از آن دسته حوادثی است که در آن دوران پرالتهاب در همدان اتفاق افتاد و آبستن وقایع بسیار دیگری در کشور شد،‌ حادثه‌ای که خبرش به خارج از مرزهای ایران و امام رسید و رهبر کبیر انقلاب از نوفل‌لوشاتوی فرانسه برای آن پیام صادر کرد، پدیده‎‌ سیاسی مهمی که زمینه‌ساز افزایش فعالیت‌های انقلابی و اتفاق ۱۳ آبان ۵۷ شد.
۰
plusresetminus
به گزارش بلاغ انقلاب اسلامی به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم که سبب تغییرات و تحولات اساسی در ایران شد برخلاف سایر انقلاب‌ها که طبقه یا گروه خاصی را مورد خطاب قرار می‌دادند و یا به یکی از مسائل اجتماعی تأکید داشتند با مشارکت همه اقشار جامعه به وقوع پیوست و حیات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه را تغییر داد. 
انقلاب اسلامی علاوه بر بیداری مردم ایران موجب تسریع در رشد نهضت‌های اسلامی در جهان معاصر شد و الگوی مناسبی از حکومت‌ اسلامی را به جهانیان ارائه داد، در کنار ویژگی‌های حاضر انقلاب اسلامی بیان این نکته ضروری است که این واقعه عظیم مختص یک شهر یا منطقه خاص جغرافیایی نبود بلکه تمام مناطق و شهرهای ایران به سهم خود در این واقعه نقش داشتند و حوادث انقلابی در یک بستر تاریخی شکل گرفت از این رو شکل‌گیری و روند حوادث انقلابی در همدان و شهرستان‌های آن نیز از روند کشوری خارج نیست.
مردم همدان با استفاده از نفوذ سیاسی- اجتماعی مراجع و با کمک و حضور روحانیون فعال و مدافع اسلام در مراحل مختلف نهضت اعم از حوادث منجر به ملی شدن صنعت نفت، انقلاب سفید و لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و به ویژه در خلال سال‌های دهه ۴۰ و ۵۰ به رهبری آیت‌الله مدنی به مبارزه با رژیم پهلوی پرداختند و در خلال تمام حوادث انقلاب با حضور به موقع در صحنه مبارزه علیه رژیم و پیروزی با مردم ایران همراه شده و حتی برخی از حوادث برای اولین بار در همدان جرقه‌اش زده شد و بعد در سراسر کشور تسری پیدا کرد؛ یکی از آن حوادثی که در دوران پرالتهاب سال ۵۷ در همدان اتفاق افتاد و خود آبستن وقایع بسیار دیگر در کشور شد،‌ حماسه ۳۰ مهر سال ۵۷ در خیابان شهدا(شاپور)‌ همدان است،‌ حادثه‌ای که به خارج از مرزهای ایران نیز منتشر شد و رهبر کبیر انقلاب از نوفل‌لوشاتوی فرانسه برای آن پیام صادر می‌کند.

واقعه ۳۰ مهر همدان،‌ حماسه‌ای است که متأسفانه در هیچ کتاب تاریخی و درسی مدارس چون قیام مردم تبریز،‌ کرمان،‌ مشهد، ‌آبادان، تهران و... به آن اشاره‌ای نشده و سال‌هاست مورد غفلت واقع شده است. البته ابوالفتح مومن،‏‌ مدرس تاریخ دانشگاه‏‌،‌ پژوهشگر و تحلیل‌گر تاریخ معاصر،‌ همدان‌شناس در کتاب «خیزش دانش‌آموزی» به طور مفصل در ۳۴۰ صفحه به واکاوی قیام موثر و انقلابی دانش‌آموزان همدان علیه رژیم پهلوی در ۳۰ مهر ۱۳۵۷ پرداخته و آن را بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است.
این کتاب در پنج فصل تالیف شده که در فصل اول و دوم کتاب به سابقه تاریخی جنبش‌های دانش‌آموزی از انقلاب مشروطه تا پهلوی دوم پرداخته و سه فصل این کتاب درباره وقایع ۳۰ مهر به صورت ریز و دقیق اشاره شده است همچنین این کتاب با تکیه بر اسناد داده‌های تاریخ شفاهی، روزنامه‌ها، اسناد پزشکی و... نگاشته شده و مصاحبه با پزشکان، معالجان و دانش‌آموزان آن زمان و با خانواده جانبازان و شهدا نیز انجام شده است؛ از این رو این کتاب یک داده معتبر برای اهل هنر بوده که با ضمائمی شامل اسناد، تصاویر، روزنامه‌ها و پرونده پزشکی جانبازان و شهدا منتشر شده است.
حال امروز به مناسبت ۳۰ مهر ۵۷ همدان به بازخوانی آن می‌پردازیم، واقعه‌ای که عده‌ای معتقدند جرقه آن به قضیه هتک حرمت به یک دانش‌آموز دختر از دبیرستان پروین اعتصامی و خودکشی این فرد برمی‌گردد که البته در ادامه این گزارش شایعه بودن این مطلب روشن شده و اصل ماجرا را می‌خوانیم.

۲۹ مهر سال ۵۷:
طبق بررسی‌ اسناد و مدارک موجود در ساواک در این روز دانش‌آموزان دختر دبیرستان پروین اعتصامی هنگام تعطیلی و خروج از دبیرستان شروع به راهپیمایی می‌کنند. دبیرستان پروین بزرگ‌ترین دبیرستان دخترانه آن زمان بوده است. مأمورین که در دو جیپ جلوی مدرسه مستقر بودند، دختران را با باتوم مورد ضرب و شتم قرار داده و با توجه به تحقیقات و منابع مختلفی که به دست آمده به هیچ دختر دانش‌آموزی هتک حرمت نشده است البته در روزنامه‌ها به خودکشی دختری با نام «مهین اردکانی» اشاره شده اما با توجه به اسناد آموزش و پرورش و حتی دفاتر باغ بهشت چنین اسمی وجود نداشته ‌که خود این موضوع قضیه هتک حرمت و خودکشی را منتفی می‌کند. حتی سخنگوی جامعه روحانیت آن زمان حجت‌الاسلام غلام‌حسین بهرامی(ذوقی) صریحا تصریح می‌کند که هیچ هتک حرکتی اتفاق نیفتاده و این شایعه بین دختران و پسران دانش‌آموز و سپس مردم شهر دهان به دهان چرخید و یک موج برای تظاهرات در سطح شهر ایجاد کرد و خون مردم را به جوش آورد و‌ این شایعه تشدیدکننده حرکت انقلابی مردم خصوصا نوجوانان و جوانان شهر شد.
با توجه به اسناد و مدارک تاریخی می‌توان گفت این واقعه به چند علت، یک برنامه از پیش‌طراحی شده بود و آن شایعه حالت آتش زیر خاکستری بود که در ۳۰ مهر شعله‌ور شد.
 علت اول تأیید این موضوع، بازگشایی مدارس و حضور دانش‌آموزان در مدارس و دبیرستان‌ها در کنار هم بود که طیف عظیمی از نیروهای جوان انقلابی را تشکیل می‌داد و این دانش‌آموزان به خاطر دستگیری عده‌ای از همکلاسی‌های خود توسط نیروهای شهربانی در هتل آرین امروز(شهربانی قدیم)‌ بسیار عصبانی بودند و منتظر یک جرقه بودند.
علت دوم اینکه ۳۰ مهر مصادف بود با چهلم شهدای ۱۷ شهریور تهران (جمعه خونین) که تعدادی از انقلابی‌های همدانی آن روز را از نزدیک دیده و تمام وقایع را برای انقلابیون همدان تعریف کرده بودند و همین باعث ایجاد تحریکاتی در همدان شد.
همچنین در سه روز قبل از حادثه ۳۰ مهر دانش‌آموزان دبیرستان‌ها با توزیع اعلامیه در مدارس همدان اعلام کرده بودند که در روز ۳۰ مهر برای چهلم شهدای ۱۷ شهریور به خیابان‌ها بروند و تظاهرات کنند، حتی مسیرها را نیز مشخص کرده بودند و همزمان با این برنامه، نمایشگاهی از بریده‌های جراید و دست‌نوشته‌های حادثه ۱۷ شهریور در دبیرستان ابن‌سینا برگزار شده بود و دانش‌آموزان به کمک دیگر انقلابیون به دنبال ایجاد یک جریان و آماده‌سازی مردم برای یک تظاهرات گسترده بودند.
چند علت دیگر همچون به آتش کشیدن مسجد و قرآن دقیقاً ۱۰ روز قبل از واقعه ۳۰ مهر در کرمان و سینما رکس آبادان باعث التهاب بیشتر در شهر شد و همه این قضایا از چشم مأموران ساواک پنهان نمانده بود. همه این موارد نشان می‌دهد عواملی زنجیروار دست به دست هم داد تا این واقعه اتفاق بیفتد و ۳۰ مهر یک برنامه از پیش‌طراحی شده بود که دانش‌آموزان و دانشجویان در رخ دادن آن نقش اصلی را بازی می‌کردند.
طبق تحقیقات ابوالفتح مومن مومن، پژوهشگر، رژیم و ساواک خصوصاً منوچهر کازرونی، رئیس کمیته ضدخرابکاری از این برنامه‌ها و تظاهرات انقلابیون باخبر بوده و صبح روز ۳۰ مهر مأموران خود را در ابتدای خیابان شاپور(شهدای فعلی)‌ در بالای هتل یاس(کاخ دایی قاسم) مستقر کرده بود و حتی اول خیابان را می‌بندند و تعدادی سرباز در وسط خیابان مستقر می‌شوند. از آن طرف دانش‌آموزان دیباج فعلی از دبیرستان خارج شده و از کوچه خاتونیه به آرامگاه و بعد امامزاده عبدالله(ع) می‌رسند و به سمت میدان امام فعلی حرکت کرده و در راسته‌های مختلف بازار پخش شده و به سمت خیابان شهدا سرازیر می‌شوند، درگیری از ساعت ۹ صبح شروع می‌‌شود که شعارگوی آنها حسن سلطانی( مجری تلویزیون)، سخنران هم علی آقامحمدی و کسی که نقش خبرنگار و نقل اخبار را داشته است عباس الهی‌تبار بوده که با دوچرخه خود به همه جا سر می‌زده است. در این روز دانش‌آموزان و دانشجویان دختر و پسر در کنار بازاری‌ها و روحانیون شروع به تظاهرات می‌کنند و درگیری‌ها تا ساعت ۲ ظهر ادامه پیدا می‌کند و افراد زیادی مجروح شده و عده‌ای از افراد بازاری شهید می‌شوند.

در آن روز حوزه علمیه نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند زیرا تعداد زیادی از مجروحین به آنجا انتقال داده شد و افرادی هم بر روی بام حوزه رفته و شروع به سنگ‌اندازی کردند، هرگاه مأموران به سمت حوزه یورش می‌بردند درب حوزه را می‌بستند و بعد مجدد در حوزه را باز می‌کردند تا افراد به داخل آن پناه بیاورند و حتی عده‌ای از روحانیون خود را در مقابل مأموران به عنوان سپر دانش‌آموزان قرار می‌دهند که اگر شلیکی هم شد آنها هدف قرار بگیرند نه دانش‌آموزان.
در روز ۳۰ مهر به علت تیراندازی هوایی و زمینی تعداد مجروحان زیاد بود و چون از روزهای قبل انقلابیون پیش‌بینی این وقایع را کرده بودند با بیمارستان‌ اکباتان وقت و دکتر مصطفی انصاری که رئیس اورژانس بیمارستان بود هماهنگی لازم را انجام داده بودند.
نزدیک‌ترین بیمارستان به خیابان شهدا، بیمارستان شیر و خورشید(درمانگاه شهدا)‌ در خیابان تختی به ریاست شادمانی که رئیس پزشکی قانونی و بیمارستان پهلوی(امام خمینی) را برعهده داشت،‌ بود که با ساواک ارتباط داشت و انقلابیون مجروحان را به این دو بیمارستان انتقال ندادند زیرا می‌ترسیدند لو بروند، پس مجروحان را به بیمارستان اکباتان انتقال دادند که پزشکان این بیمارستان به رهبری دکتر انصاری برای مداوای مجروحان بسیار همکاری کرد. طبق آنچه در دفاتر ثبت شده ۱۰ مجروح برای آن روز ثبت شده که البته به گفته پزشکان آن روز تعداد مجروحین بسیار زیاد بوده و عده‌ای سرپایی مداوا شده‌اند و عده‌ای هم از ترس ساواک پرونده‌ای برای آنها تشکیل داده نشد. نکته جالب آنجاست که هزینه این افراد مجروح توسط انقلابیون پرداخت شده بود.
وقتی کازرونی از این ماجرا باخبر می‌شود به بیمارستان اکباتان رفته و پزشکان را تهدید به مرگ می‌کند و می‌گوید: «شما نباید به خرابکارها کاری داشته باشید و آنها را مداوا کنید»! در این واقعه دکتر باب‌الحوائجی خانه به خانه رفته و جویای حال مجروحان می‌شود. در روز ۳۰ مهر طبق اسناد ۱۶ نفر دستگیر شدند که البته تعداد دستگیرشده‌ها به نظر بیش از این تعداد است ولی پرونده‌ای در ساواک ندارند. تعداد شهدا نیز در اکثر منابع و نقل قول‌ها به دو شهید اشاره شده که طبق تحقیقات و بررسی‌ها براساس مدارک، گزارشات و اسناد ساواک در این روز سه نفر شهید شده‌اند. باقر مصفا که عطاری داشت،‌ نصرت‌الله داوری معروف به باباقدرت که در خیابان شهدا شعبه نفت‌فروشی داشت و نفر سوم شکرالله حیدره که احتمالا از اهالی حیدره بوده است.
این خیزش واکنش‌های متعددی در پی داشت. واقعه ۳۰ مهر دومین حادثه بی‌سابقه در همدان قبل از انقلاب اسلامی است که چند ماه بعد از اولین حادثه مهم یعنی مرگ آیت‌الله آخوند در ۳۰ تیر اتفاق می‌افتد.
اولین واکنش نسبت به ۳۰ مهر مربوط به امام(ره)‌ است که در روز چهارم آبان در فرانسه سخنرانی کرده و به قضیه ۳۰ مهر در همدان اشاره می‌کنند، در روز هفتم آبان و همزمان با شهادت پنج نفر از هموطنان در کبودراهنگ که ادامه واقعه ۳۰ مهر است باز هم امام(ره) به آن اشاره می‌کنند.

واکنش امام خمینی به جنایت رژیم پهلوی در همدان
امام‌ خمینی‌ در روز دوم‌ آبان‌ خطاب‌ به‌ دانشجویان‌ و ایرانیان‌ در صدر سخن‌ خود فرمودند: «قبلاً این‌ مهلت‌ را به‌ مردم‌ می‌دادند که‌ تا هفتم شهدا مهلت‌ باشد، تا چهلم‌ مهلت‌ باشد و در چهلم‌ باز یک‌ جنایت‌ واقع‌ شود. امروز وضع‌ ایران‌ طوری‌ شده‌ است‌ که‌ الان‌ که‌ من‌ با شما صحبت‌ می‌کنم‌ در همدان‌ درگیری‌ است‌. «از سه‌ روز پیش‌ تا حالا بین‌ مردم‌ و پلیس‌» درگیری‌ است‌. امام‌ خمینی‌ در تشریح‌ علت‌ خونریزی‌ در همدان‌ فرمودند: «مگر همدان‌ چه‌ کرده‌ است‌؟ همدان‌ یک‌ کلمه‌ گفته‌ است‌ و دنبالش‌ ریختند و دخترها را گرفتند». امام‌ خمینی‌ با کنایه‌ به‌ کارتر که‌ آزادی‌های‌ شاه‌ را سریع‌ اعلام‌ کرده‌ بود فرمودند: «به‌ قول‌ کارتر آزادی خیلی‌ تندی‌ به‌ اینها داده‌اند، شاه‌ آزادی‌ تند داده‌ به‌ ملت‌! آزادی‌ تندش‌ همین‌ است‌ که‌ الان‌ در همدان‌ چه‌ کردند... باید ملت‌ زود کلکش‌ را بکند تا فارغ‌ بشود از این‌.»
همچنین در سوم آبان فرمودند: ... این عمال ساواکى که این قدر جرم مرتکب شده اند، حالا آمدند در حبس را باز کردند آنها را از حبس بیرون کردند، تمام شد مطلب؟ اول مطلب هست حالا! این و تمام عمال این باید محاکمه بشوند. و بعد هم که همه شان فرض کنید که اعدام شدند، باز جبران نشده است؛ براى اینکه صد نفر در مقابل صدها نفر، در مقابل هزارها نفر. در یک کشتارشان در تهران چهار- پنج هزار نفر می‌گویند کشته شده. همین کشتار آخرى همدان را مى‌گویند تا صد نفر بوده است؛ من نمى‌دانم دیروز، پریروز. الآن هم همدان باز متشنج است...

واکنش روحانیون مبارز همدان
در چنین شرایطی، روحانیون‌ مبارز همدان‌ با صدور اطلاعیه‌ای‌ به‌ تشریح‌ حوادث‌ پرداختند. آنان‌ در این‌ اعلامیه‌ نوشتند که‌ «روز یکشنبه‌ ۳۰/۷/۱۳۵۷ عده‌ای‌ از جوانان‌ به‌ عنوان‌ اعتراض‌ به‌ یورش‌ پلیس‌ به‌ مدارس‌ دخترانه‌، راهپیمایی‌ آرامی‌ را شروع‌ و به‌ طرف‌ بازار حرکت‌ کردند. در این‌ هنگام‌ پلیس‌ به‌ جای‌ توجه‌ به‌ خواست‌های‌ آنان‌، به‌ روی‌ مردم‌ بی‌دفاع‌ آتش‌ گشود و عده‌‌ بسیاری‌ را به‌ خاک‌ و خون‌ کشید». روحانیون‌ ضمن‌ اعلام‌ انزجار خود، از مردم‌ خواستند تا از «ساعت‌ ۲ تا ۵ بعدازظهر سه‌شنبه‌ در مسجد جامع‌ همدان‌» برای‌ گرامیداشت‌ شهدا اجتماع‌ کنند.
به‌ گزارش‌ روزنامه‌‌ اطلاعات‌ بعد از نماز ظهر روز سه‌شنبه‌ ۲۰ هزار فرهنگی‌، دانش‌آموز و معلم‌ دست‌ به‌ یک‌ راهپیمایی‌ زدند. در این‌ راهپیمایی‌ مردم‌ سربازان‌ را گلباران‌ کردند. آن‌گاه‌ در میدان‌ وضو گرفتند و رهسپار مسجد جامع‌ شدند. بعد از مراسم‌ بزرگ‌ترین‌ راهپیمایی‌ هفتاد هزار نفره‌ آغاز شد؛ اما در پایان‌ مراسم‌ با دخالت‌ پلیس‌ مجدداً درگیری‌ آغاز شد و تا فردا این‌ درگیری‌ ادامه‌ داشت‌، برمبنای‌ همین‌ گزارش،‌ همدان‌ پنج ساعت‌ در آتش‌ می‌سوخت‌.
آیت‌الله مرعشی‌ نجفی‌ و آیت‌الله شیرازی‌ با ارسال‌ تلگراف‌هایی‌ به‌ علمای‌ همدان‌، آیت‌الله گلپایگانی‌ با ارسال‌ تلگرافی‌ به‌ حاج‌ شیخ‌رضا انصاری‌ ضمن‌ محکوم‌ کردن‌ اعمال‌ رژیم‌ به‌ علما و بازماندگان‌ پیام‌ تسلیت‌ فرستادند.
در ادامه تمام نشریات و روزنامه‌ها، ‌مراجع تقلید، فرهنگیان، ‌دانشجویان،‌ قضات،‌ دانشگاهیان و قشرهای مختلف مردم به این واقعه واکنش نشان داده و بیانیه و قطعنامه‌های مختلفی صادر می‌‌شود. جالب اینکه قضات اعتصاب غذا می‌کنند که باید برای مردم همدان احقاق حق صورت گیرد. روحانیون همدان نیز سه روز عزای عمومی اعلام کرده و در مسجد جامع مجلس ختم برگزار می‌‌کنند که بعد از مراسم ختم درگیری شدیدی بین مردم و مأموران امنیتی اتفاق می‌افتد.
حادثه ۳۰ مهر همدان باعث گسترده شدن موج اعتراضات در کشور شد به گونه‌ای که دانش‌آموزان تهرانی در ۱۳ آبان ۵۷ در حمایت از دانش‌آموزان همدانی در چمن دانشگاه تهران با شجاعت تمام مقابل رژیم ایستادند و تعداد زیادی از آنها به خاک و خون غلتیدند و ۱۳ آبان سال ۵۷ به عنوان را به عنوان «روز دانش‌آموز» در تاریخ و تقویم کشور ثبت کردند.





بلاغ: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مردم  و حق اعتراض
جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
قرآن، برای تنها تلاوت یا عمل؟
پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
وعده صادق، ضربه پشیمان‌کننده و پیشگیرانه
شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴