به گزارش
بلاغ،
سخنگوی داعش در میان اصلاحطلبان خود را لو دادیک رسانه وابسته به دربار آلسعود از مقاله یک شبهاصلاحطلب در نکوهش حضور ایران در سوریه ذوقزده شد.
پایگاه اینترنتی العربیه که گرایشهای علنی به صهیونیستها دارد، نوشت: یدالله اسلامی (دبیرمجمع نمایندگان ادوار مجلس ایران - از احزاب اصلاحطلب) حضور ایران را در سوریه به چالش میکشد. او در سایت انصافنیوز به بشار اسد حمله میکند و مسئولیت جنگ را متوجه وی میکند. او میگوید آیا اگر ایران وارد نبرد سوریه نمیشد، جنگ با داعش به شهرهای ایران کشیده میشد؟
یادآور میشود نامبرده مدیر روزنامه توقیف شده فتح است که توسط تیم زنجیرهای مدیریت میشد. وی همچنین در فتنه و آشوب نیابتی سال 88 مدتی بازداشت شد.
یدالله اسلامی توضیح نداده که آیا ایران دخالتی در افغانستان داشت که طالبان (نسخه قدیمیتر داعش) 13 دیپلمات ایرانی را به شهادت رساندند؟ یا اینکه داعش اصلا چرا برای اشغال شمال عراق و شرق سوریه تشکیل شد؟ آیا مقامات اطلاعاتی و نظامی و امنیتی ارشد رژیم صهیونیستی (حامیان فتنه سبز) بارها نگفتهاند که راهاندازی و تقویت داعش صرفا برای ضربه زدن به اقتدار ایران بوده است؟ آیا شعور این مدعی دروغین اصلاحطلبی قد نمیدهد یا میداند و کتمان میکند که اصالتا اغلب اعضای گروهک تروریستی داعش سوری نیستند و به واسطه همکاری شبکه مالی سعودی با شبکه جاسوسی برخی کشورهای غربی، از طریق سربازگیری از کشورهای مختلف (غیرسوری) تشکیل شده است؟! آیا او نمیداند داعش به محض تشکیل به سمت مرزهای ایران (و نه سوریه) هجوم آورد و صراحتا جنگ با ایران را از اهداف اصلی تشکیل خود عنوان کرد؟ چرا یک مدعی اصلاحطلبی باید به تطهیر جنایتکارترین گروههای تروریستی عالم بپردازد و حق را به جانب او بدهد؟ آیا سند روشنتر از این که منطق شورش جنبش (فتنه) سبز همسو با منطق تشکیل داعش است؟!
دروغ بزرگ غربگرایان درباره برجام و اسرائیل برملا شد9 ماه پس از اجرای برجام،معاون صدراعظم آلمان در آستانه سفر به تهران به اشپیگل گفت «ایران تنها زمانی میتواند رابطه متعارف و دوستانه با آلمان داشته باشد که اسرائیل و حق بهای آن را به رسمیت بشناسد».
رجانیوز با انتشار این مطلب نوشت: این موضوع فقط اظهار نظر یک مقام اروپایی نیست که بشود به راحتی از کنار آن گذشت، بلکه در شرایطی که ایران تمام تعهدات خود را در عمل انجام داده و توان هستهای خود را در بسیاری از حوزهها تا مرز نابودی پیش برده، یک پیش شرط مهم از سوی آلمانیها برای رونق تجارت با ایران مطرح میشود که البته این پیششرط حرف جدیدی نیست زیرا همین مضمون را یک دهه قبل نیز آنگلا مرکل رئیس وقت حزب دموکرات مسیحی آلمان در تاریخ 7 اسفند 83 در خلال عقبنشینیهای پیدرپی حسن روحانی و تیم مذاکره کننده وقت، به او اعلام کرده بود، «اعتمادسازی بسیار مهم است. ایران فعالیت شدیدی در زمینه تولید موشکهای میان برد دارد. به چه منظوری این کار انجام میشود؟ این موشکها در ارتباط با سلاحهای کشتار جمعی بسیار خطرناک شمرده میشوند. مهم این است که شما موجودیت اسرائیل را قبول ندارید.» (صفحه 422 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای/ خاطرات هستهای روحانی)
این موضوع، یعنی به رسمیت شناختن اسرائیل حرف اصلی است! کما اینکه پیش از همه اینها 12 آبان 78 رهبر انقلاب چنین فرمود: «در این سه، چهار سال اخیر، گاهی آمریکاییها در گوشه و کنار گفتند که ما مایلیم با ایران ارتباط داشته باشیم! سه، چهار سال است که گاهی این حرفها را میزنند. البته این که گفتن نداشت؛ معلوم است که میخواهند ارتباط داشته باشند؛ اما هدف آنها از این ارتباط چیست؟ این را پوشیده نگه میداشتند؛ تا این اواخر که یکی از دولتمردانشان- حالا دولتمردان که چه عرض کنم؛ طرف، خانم بود!- سادهلوحی به خرج داد و چیزی را که آنها نمیگفتند، او در کلماتش افشا کرد! گفت ما با ایران رابطه برقرار میکنیم؛ لیکن شرط این رابطه این است که ایران اول باید مسئلهاش را با اسرائیل حل کند! بله؛ اصلاً قضیه همین است. این را همیشه ما میگفتیم، اما بعضیها ملتفت نبودند! مسئله اصلی آمریکا در رابطه با هر کشوری و بخصوص در رابطه با ایران اسلامی- که امروز بلندترین پایگاه مبارزه با اسرائیل این جاست- همین مسئله است. صهیونیستها گردانندگان سیاست آمریکایند.»
تمام پازل برجام، FATF و... نیز همین نقطه را هدف قرار گرفته و تلاش آنها برای «استانداردسازی» رفتار ایران با نظم فعلی مطلوب غرب است و بزرگترین استاندارد آن نیز به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل است. در غیر این صورت پذیرش استانداردهای ریز و جزیی دیگر دردی را دوا نمیکند و با صدها برجام و قرارداد مشابه دیگر نیز مشکلی حل نمیشود!
یادآور میشود مطالبه به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی غرب پس از اجرای برجام، در حالی است که طیف غربگرای حامی برجام با انتساب منتقدان به صهیونیستها ادعا میکرد حساب آمریکا و غرب از اسرائیل جداست و منتقدان برجام با صهیونیستها همنوا و همراه هستند. اما اکنون معلوم شده که صهیونیسم بینالملل بر کلیت سیاست غرب سیطره دارد و با رژیمهایی مانند آلمان و فرانسه و حتی دولت آمریکا مانند مستمره رفتار میکند. حضور سران غربی در مراسم دفن شیمون پرز آن هم با کلاه یهودی این واقعیت را بیشتر روشن میکند.
پسانداز خوب است آقای وزیر اما اول فکری به حال جیب مردم بکنیدیک روزنامه اصلاح طلب ادعای وزیر راه و شهرسازی درباره روش خانهدار کردن مردم را به چالش کشید.
روزنامه فرهیختگان نوشت: عباس آخوندی معتقد است که با اجرای سیاستهای جدید در بخش مسکن از جمله صندوق پسانداز یکم، این بخش به صورت غیرتورمی از رکود خارج میشود زیرا متقاضیان به تدریج وارد بازار میشوند و خرید مسکن هم به صورت پسانداز صورت میگیرد. او که در همایش سیاستهای توسعه مسکن صحبت میکرد با بیان اینکه مفهوم پسانداز در دولت نهم از بین رفت، میگوید که تا سال 83 تعداد پساندازکنندگان در بخش مسکن به سه میلیون نفر میرسید که با برنامهها و سیاستهای دولت قبل، سیستم برنامهریزی و پسانداز در بخش مسکن با مشکلات عدیدهای مواجه شد و اگرچه تقاضا برای خرید مسکن در شهرهای کشور رو به گسترش بود اما در دولت گذشته عرضه واحدهای مسکونی در خارج از شهرها صورت گرفت و بازار خصوصی مسکن در اختیار دولت قرار گرفت و یک مداخله عظیمی در این زمینه انجام شد.
این روزنامه میافزاید: در میان این اظهارات سؤالی که مطرح میشود این است که آیا روش «پسانداز» میتواند مردم را خانهدار کند و راهحلی برای درمان مشکل بخش مسکن باشد؟
محمدعلی پورشیرازی، عضو هیئت مدیره سندیکای شرکتهای ساختمانی معتقد است پسانداز در شرایط فعلی نمیتواند جوابگو باشد. علت نیز از نگاه او این است که بین درآمد و هزینهها فاصله زیادی ایجاد شده است و هر چقدر هم که مردم پسانداز داشته باشند، نمیتواند موثر واقع شود. او میگوید هرچند پسانداز سیاست خوبی برای خانهدار کردن مردم است اما مسئله مهم در این میان این است که در شرایطی که هزینههای سبد خانوار افزایش یافته اما درآمدها تغییر خاصی نداشته است، چطور میشود پسانداز کرد.
با این اظهارات هر چند روش پسانداز در بخش مسکن راهکار موثری است اما دولت از نگاه کارشناسان خود باید فکری هم برای شکاف بین هزینه و درآمد خانوارها داشته باشد.
حذف محترمانه عارف از نامزدی انتخابات 96محمدرضا عارف در اقدامی رندانه از سوی پدرخواندههای جبهه اصلاحات در ریاست شورای موسوم به سیاستگذاری اصلاحطلبان ابقا شد.
پیش از این برخی زمزمهها از سوی اصلاحطلبان درباره لزوم انحلال شورای مذکور یا گرفتن ریاست آن از عارف و واگذاری به پدرخواندهها مطرح بود. اما آخرین تصمیم طیف تصمیمگیر اصلی آن بوده که شورای مذکور ابقا شود و عارف رئیس بماند. این در حالی است که تصمیم اصلی خارج از شورای مذکور اتخاذ میشود.
محمدرضا عارف پس از دور خوردن در انتخابات ریاستجمهوری 92، شاکی بود. او در انتخابات مجلس 94 به عنوان سرلیست ائتلاف امید به مجلس رفت اما در انتخابات ریاست مجلس از سوی طیفی موثر از اصلاحطلبان دور خورد. او پس از این اتفاقات احتمال نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری 96 را رد نکرد و حتی گفت که فراکسیون امید در انتخابات 96 از نامزد اصلاحطلبان حمایت خواهد کرد. عارف حتی در ضیافت افطار روحانی حاضر نشد.
اکنون به نظر میرسد با سپردن ریاست شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، عملا و به شکل محترمانه و زیرکانه، فرصت نامزدی از وی سلب شده است؛ چرا که منطقا رئیس شورای سیاستگذاری نمیتواند شخصا نامزد هم باشد.
وعده 100 روزه کجا و نشستن به امید بیگانه کجا؟وعدههای 100 روز آقای روحانی درباره گشایش اقتصادی به جایی نرسیده و دولت همچنان امیدوار است این گشایش با چشمداشت به بیگانگان اتفاق بیفتد!
به گزارش شفاف، عمر دولت یازدهم رو به پایان است اما نگرانی خانوادهها برای آینده فرزندانشان در زمینه اشتغال پایان نیافته است؛ انگار همین دیروز بود که روحانی در اولین نشست خبری خود در بیست و هفتم خرداد در پاسخ به سؤال خبرنگاری که پرسید شما در سخنان انتخاباتی گفته بودید که جشن پیروزی را زمانی میگیریم که جوانان کشور شاغل شده باشند و بیکاری از کشور رخت بر بسته باشد و اکنون برنامه اقتصادی شما برای اشتغال جوان چیست،؛ گفت: «مشکلات را قدم به قدم رفع کنیم و امیدوارم شاهد آن باشیم که در همان سال اول اولین آثار این مسئله را ببینیم و هر روزی که رقم بیکاری تک رقمی شد جشن کوچکی خواهیم گرفت و وقتی به حد جهانی رسیدیم، جشن ملی خواهیم گرفت.»
هرچند افزایش آمار بیکاری، تعطیلی کارخانهها و کارگاههای صنعتی واقعیتی است که مردم با گوشت و پوست خود پس از گذشت این سه سال حس کردهاند و در همین راستا سخنان وزیر کشور در هفته جاری در برنامه پایش نیز دلیل دیگری بر این مدعا شد که کشور از منظر اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارد؛ امری که شاید چندان برای دولتمردان مهم نیست و تلاشی برای رفع آن نمیکنند.
عبدالرضا رحمانی فضلی با حضور خود در برنامه پایش آمار بیکاری در برخی شهرهای کشور را شصت درصد اعلام کرد و گفت: متوسط بیکاری در کشور از 14 درصد در سال 1391 به 11 درصد رسیده است اما در حال حاضر آمار بیکاری در برخی از شهرها شصت درصد است.
این آمار نگران کننده آن هم از زبان وزیر کشور نشان دهنده آن است که نه تنها وعدههای صدروزه دولت یازدهم برای حل مشکلات اقتصادی محقق نشده است بلکه آمارها از این موضوع حکایت دارد که دولت هیچ گونه برنامه وطرحی در خصوص رونق اشتغال ندارد و در این سه سال نیز هیچ کاری جز توجیه کردن و ارائه آمارهای غیرواقعی در خصوص کاهش نرخ بیکاری انجام نداده است.
اکنون امیدها به نا امیدی پیوسته و کلید تدبیر و امید نیز نتوانست قفل اشتغال و بیکاری جوانان را باز کند و شاید قفل دیگری بر آن خورده باشد؛ چرا که یکی از مهمترین وعدههای روحانی تک رقمی شدن نرخ بیکاری در کشور و افزایش اشتغال بود تا جایی که روحانی در شعارهای انتخاباتی خود شعار باز کردن قفل بیکاری با کلید طلایی را مطرح کرد. بدون اغراق میتوان گفت دولت یازدهم به جای توجه به حل مشکلات اساسی اقتصادی کشور و توجه به مقوله اقتصاد مقاومتی که رهبر انقلاب بر آن بارها تأکید کردهاند از همان ابتدا تمام توجه خود را بر مذاکره با غربیها معطوف و از پیگیری جدی مشکلات کشور غفلت کردند تا آنجا که نوید حل همه مشکلات از بیکاری، رونق صنایع تا تأمین آب شرب را نیز به رفع تحریمها گره زدند و حتی پس از آن نیز رشدبالای بیکاری را به رکود، تورم، عدم نقدینگی، کاهش قیمت نفت حاصل از دولت سابق مرتبط دانستند.
سخنان اخیر روحانی مبنی بر اینکه صنعت گردشگری یکی از راههای مهم برای اشتغالزایی جوانان است که برای رسیدن به آن باید به توسعه فناوری و جذب سرمایه بپردازیم نشان دهنده آن است که رئیس جمهور دولت یازدهم هنوز در پی آن است تا با جذب سرمایه خارجی بتواند اشتغال جوانان کشورمان را بهبود سازد امری که اگر قرار بود در این زمینه تغییری صورت گیرد، باید ثمرات آن را مشاهده میکردیم؛ هر چند این سخن رئیس جمهور سخن تازهای نیست و در نشست خبری خود پس از سفرش به فرانسه نیز اعلام کرد: «در نشست مطبوعاتی که با رئیس جمهور فرانسه داشتم، آقای اولاند درباره سرمایهگذاریها در ایران گفت که یکی از اهداف آن برای کار با ایران، ایجاد اشتغال برای جوانان ایرانی است بنابراین اشتغال امر بسیار مهمی است که یکی از اهداف بزرگ دولت یازدهم محسوب میشود.»
واضح است که وقتی مجریان کشور به دنبال آن باشند تا بیگانه برای اشتغال جوانان فکری کند، نتیجه جز شصت درصد بیکاری در شهرهای کشور مشاهده نخواهد شد.