تاریخ انتشارسه شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۹ - ۰۰:۱۷
کد مطلب : ۴۲۹۷۵۷
پس از رویکرد عبرت آموز مردم در انتخابات مجلس یازدهم و رفوزگی جریان اصلاحات کشور، ابراز ندامت از عناصر موثر این جریان و ارائه تحلیل در توجیه شکست سیاست‌های اصلاح طلبان، نوعی سرخوردگی و توبه از سوی این عناصر بچشم می‌آید، که بدلیل عدم صراحت در توبه و نپذیرفتن مسئولیت این شکست‌ها، فرافکنی اولین برداشتی است که عاید خواننده این اظهارات می‌شود.
۰
plusresetminus
توبه حقیقی یا فرافکنی سیاسی!/ انتخاب مردم در مجلس یازدهم، سرآغاز حاشیه‌سازی چتربازان سیاسی
به گزارش بلاغ، آقای موسوی خوئینی‌ها، که با نوشتن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری، شکست سیاست دولت‌هایی از جمله دولت روحانی، که موجب بروز نارضایی در سطح گسترده جامعه شده است، را به طور رسمی اعلام کرد و پذیرفت که این سیاست‌ها نوع نگاه امیدوارانه مردم به نظام را دچار آسیب کرد، در برداشتی عجیب به این نتیجه رسید که مدیریت عالی کشور، یعنی مقام معظم رهبری، باید در ساختار سیاست‌ها و جهت گیری‌ها تجدید نظر کنند.

انتخاب راه غلط برای نجات از خودگردابی
به نظر می‌رسد جریان اصلاحات، که از روز نخست تولد در کشورمان با نگاه ساختارشکنانه کار خود را با پوشش ظاهری حمایت از کلیت نظام آغاز کرده بود، یکبار برای همیشه متداوم نیازمند به تهذیب درونی، اخلاص، رجوع به ارزش‌های اصیل انقلاب، ظلم و استکبارستیزی، ولایت پذیری،...، به‌همراه اعتراف به اشتباهات گذشته خود و عذرخواهی از مردم و رهبر معظم انقلاب است، که عدم اطاعت از منویات سکاندار حکیم و مقتدر انقلاب موجب انحطاط و انحراف آنها شده بود، هستند.

در ارتباط با نامه موسوی خوئینی‌ها نکاتی چند قابل یادآوری است:

نامه سرگشاده دارای تعریفی است به نامه‌هایی گفته می‌شود که نویسنده قصد ندارد نامه را به صورت خصوصی برای یک نفر ارسال نماید، و بیشتر مقصود آن است که نظر و فکر و اعتراض و پیشنهاد خود را به گروهی از افراد القا نماید. ممکن است نامه سرگشاده شخص خاصی را مخاطب قرار داده ولی عمداً از طریق روزنامه‌ها یا سایر رسانه‌ها به صورت گسترده منتشر می‌شود تا توجه گسترده مخاطبین را جلب کند. حال آیا آقای خوئینی‌ها، که خود را دوستدار انقلاب می‌داند، برای انعکاس دغدغه خود باید از روشی استفاده کند که به نوعی رفتار عتاب‌آمیز باشد به امام‌المسلمین و بهانه‌ای بدهد به دست ضدانقلاب و دشمنان ملت ایران؟، چراکه از لحظه نخست انتشار این نامه سرگشاده تمام رسانه‌های معاند و وابسته به دشمنان اسلام و ملت ایران آن را در سطح گسترده نشر داده و بر مبنای آن دهها تحلیل علیه انقلاب اسلامی و مردم ایران ارائه دادند.

از سوی دیگر، اگر نیت آقای خوئینی‌ها خیر بود و نمی‌خواست جو مسموم و پروپگاندا ایجاد کند، چه لزومی به سرگشاده کردن نامه و فرستادن آن برای تمام رسانه‌ها حتی رسانه‌های دشمنان ایران وجود داشت؟!. مگر آنکه حاشیه‌سازی و بفراموشی سپردن عاملان اصلی وضعیت کنونی و آدرس غلط دادن به جامعه آنهم غیرمنصفانه و ناجوانمردانه، منظور و مقصود اصلی نامه سرگشاده باشد.

کسی که کمترین شناختی نسبت به حوزه سیاسی کشور داشته باشد به‌خوبی می‌داند که آقای خوئینی‌ها پدر معنوی اصلاح‌طلبان و از متنفذین این جریان است و هیچ دولت اصلاحاتی تاکنون در ایران به قدرت نرسید مگر آنکه آقای موسوی خوئینی‌ها در آن نقش اساسی داشته و استراتژیست حرکت آن دولت‌ها بوده است. این نکته نیز بر کسی پوشیده نیست که همه دولت‌ها و بیش از همه، دولت‌های اصلاح‌طلب تاکنون مورد حمایت رهبر معظم انقلاب قرار داشته و معظم‌له از هیچ کمکی به این دولت‌ها برای موفقیت در خدمت به مردم دریغ نداشته و بیشترین کمک‌ها به‌خصوص در استفاده از احکام حکومتی و بهره‌گیری از صندوق ذخیره ارزی، که با حکم مقام معظم رهبری می‌بایست انجام می‌شد را دولت‌های اصلاحات برخوردار شدند.

دولت‌های: مرحوم هاشمی رفسنجانی(دو دوره)، محمد خاتمی(دو دوره) و حسن روحانی(دو دوره) از جریان اصلاحات و مورد حمایت جدی آقای موسوی خوئینی‌ها بوده‌اند بگونه‌ای که حتی در انتخاب وزراء نیز نظر آقای خوئینی‌ها تامین می‌شد. بعبارتی، آقای خوئینی‌ها در توفیق و یا شکست دولت‌های اصلاح‌طلب دخالت و مشارکت مستقیم داشته و از لوازم حرکت در وادی سیاست، مسئولیت‌پذیری است، که نامه سرگشاده بشدت از قبول مسئولیت گریز دارد و سعی وافر دارد تا آن را به گردن رهبری معظم انقلاب و ساختار نظام اسلامی بیاندازد!.

آقای خوئینی‌ها بنابه اسناد موجود، فراتر از نقش اساسی در شکل‌گیری دولت‌های اصلاح‌طلب، در استراتژی برخورد با دولت‌های منتسب به نیروهای ارزشی و اصولگرا، نقش فوق‌العاده فعالی داشته و یکی از عوامل مهم در جریان فتنه‌های 78، 88 و فتنه‌های بعدی به‌خصوص فتنه‌های سال 98 بوده است. شهادت برخی از سران میدانی فتنه در بازجویی‌ها گواه بر نقش کلیدی آقای موسوی خوئینی‌هاست. حال چگونه فردی در جایگاه و نقش‌آفرینی ایشان، بتواند بسادگی و نادیده گرفتن این همه تلاش منفی، که موجب خسارات جبران‌ناپذیر برای این کشور و ملت شده، بی‌محابا از مردم و سختی‌های این روزهای مردم بگوید و مسئولیت آن را بگردن این و آن بیاندازد، از عجائب روزگار است.

آقای موسوی خوئینی‌ها به عنوان چهره‌ای پر رمز و راز، که همواره سعی بر هدایت و فعالیت پشت صحنه داشته، به چه انگیزه‌ای برای نخستین بار از خلوت پستوی اصلاحات خارج شده و مبادرت به ارسال نامه سرگشاده آنهم برای رهبری، که تمام وجودش اعتلای ملت ایران و  نظام اسلامی است و مورد اعتراف و تحسین و تقدیس حتی دشمنان انقلاب قرار دارد، نموده، مسئله‌ای است که بعدها باید به انگیزه‌های آن پی برد هرچند این حرکت نشانه دست و پا زدن برای رهایی از گرداب شرائط کنونی جریان اصلاحات است که در زنگ حساب سعی می‌کند باز هم به انشاء بپردازد و برای مردم غلط‌خوانی کند تا باز هم، غلط نویسی رخ دهد.

دولت روحانی که ناامیدی و سرخوردگی را برای مردم به ارمغان آورده از ابتدا مورد حمایت موسوی خویینی‌ها بوده است و نامه موسوی خوئینی‌ها  فرار رو به جلو است که به منظور تبرئه خود و دوستانش نوشته شده که سالهاست ادعا می‌کنند می‌توانند وضع کشور را سامان دهند.

دبیرکل مجمع روحانیون اگر صداقت داشت، باید نامه را اول خطاب به خاتمی (رئیس‌شورای اجرایی «مجمع») و احزاب کارگزاران و مشارکت، و دوم به روحانی و جهانگیری و نوبخت و زنگنه و آخوندی و ظریف می‌نوشت. اما طوری نوشته که انگار، رهبر انقلاب ویدئو پر کرده و با ادبیات «تَکرار می‌کنم»، خواستار رای به روحانی و ائتلاف امید در انتخابات مجلس و شورای شهر شد! انگار رهبری بود که آدرس بستن با کدخدا و اعتماد به اروپا را می‌داد! و انگار نیروهای انقلاب بودند که گفتند «ما تضمین وعده‌های روحانی هستیم»! یا نظام بود که وعده می‌داد به واسطه امتیاز دادن به دشمن، به اقتصاد رونق می‌دهد و مردم را از پول یارانه بی‌نیاز می‌کند!

مقدار صداقت در نامه آقای موسوی خوئینی‌ها را در سطوری می‌توان مشخص کرد که او تلاش دارد تا نوک مطالبات اقتصادی جامعه را همزمان با رهاشدگی مشکوک بازار و بدون بازخواست از دولت، به سمت رهبری سوق دهد؛ که این حرکت حکایت از طراحی اتاق فکر جریان غربگرا جهت گروگان‌گیری معیشت مردم و بازتولید ظرفیت اجتماعی بستن با کدخدا دارد.

نامه آقای خوئینی‌ها بمانند داستان بدهکاریست که می‌خواهد با داد و فریاد طلبکار شود! و چه بسا زمینه را برای طلبکاری دیگر بدهکاران فراهم کند و در آشوب ساخته شده تیر خود را به هدف بزند!

نامه خوئینی‌ها بین همفکران او نیز واکنش‌هایی را بوجود آورد. مجید انصاری، عضو مجمع روحانیون مبارز گفت که نامه خوئینی‌ها، تصمیم و نظر شخصی او بوده و هیچ ارتباطی به مجمع روحانیون مبارز ندارد.
صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در واکنش به نامه مذکور گفت: هنر موسوی‌خوئینی‌ها این است که هر چند وقت یک بار انگشت اتهام را به سمت یکی از شخصیت‌های نظام نشانه می‌گیرد و روزی علیه آقای هاشمی سخن می‌گوید و روز دیگر خطاب به رهبری مشکلات را گوشزد می‌کند در صورتی که اگر قرار باشد در دادگاهی متهمان به وجودآمدن وضع کنونی احضار شوند، نخستین فردی که باید در آن دادگاه حاضر و محاکمه شود خود آقای موسوی خوئینی‌هاست.

زیباکلام افزود: من از او می‌پرسم که آقای موسوی خوئینی‌ها آیا شما در به وجودآمدن شرایط امروز هیچ نقشی نداشتی؟ او با متهم کردن دیگران سعی می‌کند بار مسئولیت را از گردن خود وانهد و کاری کند که مردم فراموش کنند که عامل تحریف گفتمان انقلاب خود او بوده است.

وی در ادامه گفت: واقعیت این است که ما همه مقصریم؛ منِ صادق زیباکلام، عباس عبدی، تاجزاده، اصغرزاده، خاتمی و بسیاری دیگر در ایجاد شرایط امروز مقصریم اما تردید نکنید که بیش و پیش از همه ما بزرگ‌ترین مقصر خودِ آقای موسوی خوئینی‌هاست. این‌که طوری رفتار کنیم که انگار همه این مشکلات یک‌شبه ایجاد شده و خودمان به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در بحران‌های کنونی ایران نقش نداشته‌ایم، جز فرافکنی و فرار از مسئولیت چیزی نیست. موسوی خوئینی‌ها آرمان‌های انقلاب را زیرپا له کرد و انقلاب را فدای اهداف و امیال خود کرد و عامل اصلی تحریف گفتمان انقلاب خود او است.

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پایان با ذکر خاطره‌ای درباره شخصیت موسوی‌خوئینی‌ها گفت: موسوی خوئینی‌ها متکبرترین فردی است که به عمر خود دیده‌ام. به‌یاد دارم یکی از دانشجویانم بر موضوع تسخیر سفارت آمریکا کار می‌کرد و موفق شد با افرادی چون عباس عبدی، محسن میردامادی، محمود احمدی‌نژاد و معصومه ابتکار درباره آن موضوع گفت‌وگو کند. او گفت که اگر بتوانم با آقای موسوی خوئینی‌ها هم گفت‌وگویی انجام دهم، پروژه‌ام کامل می‌شود.

زیباکلام افزود: به‌همین دلیل از من درخواست کرد که برای راضی‌کردن موسوی‌خوئینی‌ها تلاشی بکنم؛ من هم نامه‌نگاری‌های متعدد با او و دفترش انجام دادم و درخواست کردم که به چند پرسش این دانشجو پاسخ دهد و حتی از طریق دانشگاه تهران هم برای او نامه‌ای ارسال شد اما او حتی پاسخ نداد که می‌خواهد مصاحبه کند یا نه؛ یعنی حتی به خودش زحمت نداد که بگوید وقت ندارم و مصاحبه نمی‌کنم. او اگر روزگاری ادعای استکبارستیزی داشته، بهتر است در ابتدا با استکبار درونی خود مبارزه کند.

موسوی خوئینی‌ها و همفکران او باید پاسخگو باشند
لطف‌الله فروزنده عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس درباره نامه اخیر موسوی خوئینی‌ها خطاب به رهبر معظم انقلاب، می‌گوید: همه ما می‌دانیم که مسئولیت وظایف اجرایی اعم از اقتصادی و غیر اقتصادی با دولت‌ها است و دولت است که باید تامین‌کننده معیشت،‌اشتغال و سایر موارد باشد.

وی افزود: اگر قرار است کسی یا نهادی پاسخگوی معیشت مردم باشد، آن نهاد دولت است و طی 7 سال اخیر هم دولت در دست «حسن روحانی» است که از موتلفین و همفکران موسوی خوئینی‌ها است.

عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تاکید کرد: در دهه ۶۰ و ۷۰ نیز دولت در دست دوستان موسوی خوئینی‌ها بود و عمده مشکلاتی که امروز در حوزه معیشت و اقتصاد داریم ناشی از سوءمدیریت آن روز دولتمردان و حامیان فکر غربی است.

فروزنده گفت: تفکر مورد حمایت موسوی خوئینی‌ها در سنوات مختلف زمام کشور را در اختیار داشت و امروز بسیاری از مشکلات کشور ناشی از طرز تفکر و مدیریت آنها است، تفکری که به توانمندی داخلی اعتقاد ندارد و همواره به دنبال ارتباط با غرب بود که مشکلات ناشی از آن را پس از تصویب برجام دیدیم.

وی با ‌اشاره به اینکه موسوی خوئینی‌ها خود جزء نظریه‌پردازان و مدافعان این طرز فکر است، تصریح کرد: من توصیه می‌کنم آنها قبل از هر چیز خود را مورد بازخواست قرار دهند و در پیشگاه ملت عذرخواهی کنند و مسئولیت رفتارهای خود را بر عهده بگیرند.

وسرانجام باید به ماهیت فکری آقای موسوی خوئینی‌ها توجه داشت که علی‌رغم اندیشه‌ها و نوع نگاه کاملاً مغایر با مبانی، توانست در مناصب مختلف نظام اسلامی جای گیرد و به گماردن تربیت‌شدگان و همفکران خود در جایگاه‌های مختلف مسئولیتی بپردازد.

برای نخستین بار پس از ترورهای گروهک فرقان با مسئولیت گودرزی بود که اندیشه‌های التقاطی آقای خوئینی‌ها در حد مختصر و اشاره‌ای رسانه‌ای شد.


"فرقان"؛ فرزندان فکری موسوی خوئینی‌ها 
موسوی خوئینی‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در مسجد جوستان در خیابان نیاوران قدیم، اقدام به برگزاری جلسات سخنرانی و تفسیر قرآن می‌کرد. به اعتقاد بسیاری از جمله شهید مطهری و شهید بهشتی تفسیرات موسوی خوئینی‌ها مادی و بر مبنای نگاه مارکسیستی بود. شهید بهشتی نیز مستقیم یا غیرمستقیم به او تذکراتی می‌داد.

اکبر گودرزی از جمله افرادی بود که در جلسات سخنرانی و تفسیر قرآن او شرکت می‌کرد و از اندیشه‌های او تاثیر می‌پذیرفت. گودرزی مدتی بعد، اقدام به تاسیس گروه فرقان کرد. جالب اینکه فرقانی‌ها نیز گاو بنی‌اسرائیل را همچون موسوی خوئینی‌ها، نظام سرمایه‌داری و ذبح آن گاو را به معنای نابودی واسطه‌های بازار، سرمایه‌داران و صاحبان شرکت‌ها و کارخانه‌ها می‌دانستند. 

اکبر گودرزی مسئول گروه تروریستی فرقان به اعتقاد بسیاری تحت تاثیر تفکرات مارکسیستی موسوی خوئینی‌ها بود. او همانند موسوی‌ خوئینی‌ها اصالت در اسلام را درگیری و مبارزه می‌دانست.

هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت و از اعضای ارشد نهضت آزادی درباره چگونگی رشد و فعالیت فرقانی‌ها می‌گوید: «در آن زمان بعضی از برداشت‌های نادرست و مخربی که از ساده‌زیستی می‌شد به تفسیرهایی برمی‌گشت که آقای موسوی خوئینی‌ها در مسجد جوستان ارائه می‌کرد و همین‌طور برداشت‌های آقای دکتر پیمان که برداشت‌هایی مارکسیستی و چپ‌گرایانه بود و موجب چنین افراط‌هایی می‌شد. خود من بعدها ماهیت آنها [فرقانی‌ها] را فهمیدم و متوجه شدم که از محصولات جلسات تفسیر آقای موسوی خوئینی‌ها هستند.»

علی اکبر ناطق نوری قاضی اصلی دادگاه اعضای گروهک فرقان نیز  به صراحت می‌گوید که اعضای گروهک فرقان از آموزه‌های موسوی خوئینی‌ها استفاده کرده‌اند: «من بعدها در دادگاه فرقان، از یکی از اینها (اعضای گروهک فرقان) سوال کردم که شما از کجا به اینجا رسیدید؟، او گفت: «ما اول تفسیر پرتوی از قرآن را خواندیم. بعد دیدیم یک کسی روشنفکرتر از او تفسیر می‌گوید و رفتیم به مسجد جوستان در خیابان نیاوران قدیم!»

گروه فرقان پس از پیروزی انقلاب برمبنای همین تفکرات و به بهانه مبارزه با «زر، زور و تزویر» چهره خشن خود را نشان داد و اقدام به ترور مقامات و چهره‌های شاخص نظام جمهوری اسلامی ایران از جمله آیت‌الله مطهری، آیت‌الله مفتح و سرلشکر قرنی کرد.

محمدباقر ذوالقدر که پیش از انقلاب دانشجوی رشته اقتصاد دانشگاه تهران بود از جمله کسانی است که چند جلسه در مسجد جوستان حاضر شده است. او در خاطرات مرکز اسناد انقلاب اسلامی در این باره می‌گوید: حقیقت مطلب این بود که موسوی خوئینی‌ها یک تفسیر قرآن صددرصد مارکسیستی در یک مسجد در نیاوران ارائه می‌داد.

کوتاه سخن آنکه آقای موسوی خوئینی‌ها با پیشینه‌ای که بخشی از آن در این نوشتار مورد اشاره قرار گرفت، نمی‌تواند آن باشد که سعی کرد در نامه تبلیغاتی و فرار به جلوی خود به رهبر معظم انقلاب جلوه کند. او که خود به گفته همفکرانش مسبب اصلی وضع موجود است، در زمانی که مردم از سیاست‌های ویرانگر اصلاح‌طلبان و شاگردان و همراهان آقای خوئینی‌ها به ستوه آمده و در رویکرد بازگشت به خادمان بی‌ادعای این سرزمین، از اصلاح‌طلبان عبور کرده‌اند، برای تغییر ریل برخورد مردم، اقدام به نوشتن نامه آنهم به رهبر معظم انقلاب نموده، به شدت مورد انتقاد و انزجار گروه‌های مختلف سیاسی قرار گرفت و مردم نیز به حاشیه‌سازان پشت پرده، که به لطف خداوند از پرده برون افتاده‌اند، شناخت دقیق‌تری پیدا کرده‌اند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مهربانی بی‌پایان خداوند را مغتنم شماریم
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
حجاب؛ تضمین سلامت زن در جامعه
دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۰
عملکرد اقتصادی دولت در محک قضاوت
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۰:۱۴
خواسته مردم؛ کنترل گرانی در شلوغی بازار
دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۸
ضرورت نگاه تحولی منتخبان به مجلس دوازدهم
يکشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۰:۱۲