تاریخ انتشارشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۲ - ۰۰:۲۵
کد مطلب : ۴۸۲۹۹۹
بی‌گمان شناخت صاحبان قدرت و ثروت خاص با رویکرد روان‌شناختی اجتماعی بسیار مهم و اساسی است؛ زیرا شناخت این طبقه به معنای شناخت افراد تاثیرگذار مثبت یا منفی در اجتماع است.
۱
plusresetminus
قدرت و ثروت از منظر قرآن
به گزارش بلاغ؛ طبقه اجتماعی قدرتمندان و ثروتمندان، خواصی هستند که از امتیازات ویژه به سبب موقعیت اجتماعی برخوردارند. بنابراین تاثیر زیادی در اجتماعات بشری و حاکمیت و حکومت دارند و حتی می‌توانند به عنوان سرمشق دیگران قرار گیرند و مردم سبک زندگی خویش را از آنان بگیرند.
در آیات قرآن، از این طبقه اجتماعی با عناوینی چون «ملأ» یاد شده که به یک معنا بیانگر «پر شدن» است؛ یعنی چنان از قدرت و ثروت اشباع شده‌اند که جای خالی باقی نمانده است. چون سرشار از قدرت و ثروت هستند. دیگران وقتی موفقیت آنان را می‌بینند درسبک زندگی خود، آنان را الگوی خود قرار می‌دهند و تمام تلاش خویش را به کار می‌گیرند تا دست‌کم همانند آنان شوند و این همانندسازی می‌تواند آسیب جدی به کسانی وارد کند که ظرفیت و استعداد همانند شدن را ندارند. همچنین این طبقه خاص اجتماعی، به دلیل آنکه خود را «تافته جدا بافته» از دیگران می‌دانند، برخوردها و رفتارهایی را در پیش می‌گیرند که به دیگر طبقات اجتماعی آسیب جدی مادی و معنوی و روحی و روانی وارد می‌کند.
بی‌گمان شناخت این طبقه خاص با رویکرد روان‌شناختی اجتماعی بسیار مهم و اساسی است؛ زیرا شناخت این طبقه به معنای شناخت افراد تاثیرگذار مثبت یا منفی در اجتماع است. نویسنده بر همین اساس تحلیل قرآن را از این طبقه اجتماعی خاص ارائه داده است.

ویژگی‌ها و صفات خواص قدرت و ثروت
خواص اجتماعیِ بهره‌مند از ثروت و قدرت زیاد که در قرآن به عنوان ملأ یا اشراف شناخته می‌شوند دارای روحیاتی هستند که در رویه زندگی آنان به خوبی مشاهده می‌شود؛ زیرا از نظر قرآن، اعمال و رفتار، تابع نیات افراد و این نیات خود تابع شاکله شخصیتی است و این شاکله شخصیتی همان ملکات و مقومات است که هویت ذاتی را تشکیل می‌دهد، خواه ملکات از جنس فضائل باشد و خواه از رذایل. بنابراین، این شاکله شخصیتی افراد است که انگیزه‌های شخص را شکل می‌دهد و نیات را به وجود می‌آورد و اعمال را جهت می‌بخشد. از همین رو خدا می‌فرماید: قل کل یعمل علی شاکلته؛ بگو هرکسی بر اساس شاکله شخصیتی خود عمل می‌کند.

بر همین اساس است که از «محسنین» که احسان جزو شخصیت ذاتی و شاکله آنان شده، جز احسان و عفو و ایثار و مانند آنها صادر نمی‌شود؛ چنان‌که از «مقسطین»(عدالت پیشگان) که عدالت جزو «قوام» آنان شده، جز عدالت صادر نمی‌شود؛ همچنین از مجرمین و ظالمین جز ظلم و جرم صادر نمی‌گردد. البته نوعی تعامل متقابل میان عمل و ملکات است و هر یک در دیگری اثر می‌گذارد؛ پس همان‌گونه که عمل از ملکات و شاکله صادر می‌شود، عمل نیز در تثیبت ملکات و تقویت آن نقش دارد.
از نظر قرآن، قدرت و ثروت، روحیه‌ای برای صاحبان آن ایجاد می‌کند که آن روحیه در رویه رفتاری آنان نمایان می‌شود.
قدرتمندان و ثروتمندان به نوعی احساس استغنای باطل دارند و خود را حتی از خدا غنی می‌ببیند و فقر ذاتی و هویتی خویش را فراموش می‌کنند که برای همه هستی از جمله انسان است.

احساس استغنای باطل برای انسانی که فقر و نیاز جزو هویت ذاتی اوست، می‌تواند بسیار خطرناک باشد؛ زیرا این احساس موجب می‌شود تا گرفتار «علو» و «برتری‌طلبی» باطل باشد و بخواهد گردنکشی کند و تکبر نماید. این تکبر در روحیه خواص صاحب مکنت و قدرت به وجود می‌آید.
این روحیه تکبر که در روان‌شناسی شخصیت از آن بحث می‌شود، در روان‌شناسی اجتماعی در قالب «طغیان»، تحقیر و سبک شمردن دیگران، تمسخر دیگران، استکبار اجتماعی، حق ناپذیری و علوگرایی، انکار رسالت، مقابله با رسالت پیامبران، تهدید اهل حق و پیامبران، توطئه در جامعه و فریب افکاری عمومی، استبدادگرایی و خودکامگی و مانند آنها خود را نشان می‌دهد.
خواص ممتاز اجتماعی از نظر قدرت و ثروت، حتی اگر در برابر اسلام و حق سر خم کنند و آن را بپذیرند، اما باز به سبب همان روحیه خاص و درک نادرست از حقایق، ارزش‌گذاری‌های غلط و نادرستی دارند و ثروت و قدرت دنیوی را مبنا و ملاک داوری و سنجش قرار می‌دهند، در حالی که از نظر قرآن، ارزشگذاری باید بر اساس معیارهای حق چون ایمان و تقوا و درجات آن باشد.

همین روحیه است که آنان را به سوی امتیازخواهی و امتیازطلبی سوق می‌دهد و در مسئله جهاد و حضور در میادین سخت نیز دنبال استیذان و رهایی از حضور در میادین جهاد هستند و از مبارزه با دشمن روی می‌گردانند.

چنین خواصی روحیه حسادت دارند و بر اساس همین روحیه بر این گمان هستند که اگر فضیلتی به غیر از این طبقه ممتاز داده شود، نادرست است و باید از آنان گرفته و به این طبقه اجتماعی داده شود.
از همین‌ رو با پیامبری محمد(ص) مخالفت می‌کنند و طبقه ممتاز را سزاوار خود می‌دانند(ص، آیات ۶ تا ۸)، چنان‌که طبقات ممتاز اجتماعی در دوران طالوت نیز ایشان را سزاوار حکومت و قدرت و حاکمیت نمی‌دانستند.

ملأ یا همان خواص اجتماعی دارای ثروت و قدرت نسبت به پیامبران و اهل حق و آیات الهی گرایش ظالمانه در پیش می‌گیرند
و انسان‌های فاسق و منحرفی هستند.
آنان نظام اجتماعی بلکه فکری و سبک زندگی که در آن رشد کرده و به ثروت و قدرت رسیده‌اند را کامل‌ترین نظام می‌دانند و بر همین اساس از آن دفاع می‌کنند و تابع همان نظام هستند و هر گونه تغییر در این باره را بر نمی‌تابند؛ زیرا تغییر در نظام فکری و اجتماعی به معنای از دست رفتن قدرت و ثروت و اضمحلال آن می‌دانند.

بنابراین شبهه افکنی نسبت به نبوت و رسالت پیامبران و مبارزه با آن‌، رویه آنان می‌شود تا نظام کنونی را صیانت کرده و از امتیازات طبقاتی خود حمایت و دفاع کنند.

خواص ممتاز اجتماعی بر اساس همان روحیاتی که ملکات آنان است، اصولاً نسبت به حق واکنش مثبتی نشان نمی‌دهند و افرادی لجوج هستند و این لجاجت در آنان تا جایی پیش می‌رود که به قصد تحقیر و تمسخر وعده‌ها و وعیدهای پیامبران‌، خواهان نزول عذاب‌های موعودی می‌شوند که پیامبران وعده داده‌اند تا این‌گونه پیامبران را به سخریه گیرند و آنان را وادار به عقب‌نشینی از مواضع خود کنند.

خواص صاحب قدرت و مکنت همواره در اندیشه تحمیل سبک زندگی خویش بر مؤمنان هستند؛ زیرا خود را در آسایش و آرامش دنیوی بهره‌مند می‌بینند، در حالی که مؤمنان گرفتار انواع ابتلائات و مشکلات هستند.
از آنجا که خواص ممتاز در اندیشه تحمیل سبک زندگی خویش بر دیگران هستند و استبداد و خودکامگی می‌ورزند، برای دستیابی به همراهی و همگام سازی مردم با خویش، از هیچ‌گونه فشاری خودداری نمی‌کنند؛ این‌گونه است که با تهدید بلکه اذیت و شکنجه بر آن هستند تا دیگران را از مقابله با خویش باز دارند و آنان را همراه سازند.

در همین راستا است که گاه از ابزارهای تبلیغاتی مسموم نیز بهره می‌گیرند و در جنگ ترکیبی علیه حق و مؤمنان و پیامبران از همه ابزارها بهره می‌گیرند که شامل تهدید، شکنجه، قتل، توطئه، تهمت و اتهام زنی‌های ناروا، ظلم و ستم، تحقیر و مانند آنها می‌شود.

خواص ممتاز قدرت و ثروت همچنین افزون بر گمراه بودن‌، دیگران را به گمراهی دعوت بلکه وادار می‌کنند و به انواع فساد و افساد در زمین دامن می‌زنند که شامل فسق و فجور و ظلم و ستم است.

تحریک دیگران به مقابله با مؤمنان و پیامبران و استفاده از جنگ ترکیبی حتی بهره‌گیری از جنیان و ساحران از دیگر رفتارهایی است که خواص ممتاز از آن بهره می‌گیرند.

از آنجا که خواص ممتاز جامعه انسان‌های واپسگرا و مرتجع و دنبال رو نیاکان و جاهلیت آنان هستند، هرگز دوست ندارند تغییرات و جابه‌جایی انجام گیرد که منافع و امتیازات آنان به خطر افتد. این در حالی که دعوت پیامبران در راستای اقامه عدالت، موجب می‌شود که تغییرات اساسی رخ دهد و فلسفه و سبک زندگی اجتماعی مردم تغییر کند.
از نظر خواص قدرت و ثروت بهتر آن است که پیامبران و رهبران جامعه از مواضع خویش کوتاه بیایند و انعطاف داشته باشند؛ زیرا امکان آن نیست که میان سبک زندگی آنان و خواص جمع کرد؛ پس بهتر است که پیامبران برای آنکه مورد تایید و حمایت خواص قرار گیرند، انعطاف داشته باشند و از برخی از مواضع خویش کوتاه بیایند.
البته این آرزو و خواسته‌ای است که هرگز تحقق نمی‌یابد.

اصولا این دسته از خواص انسان‌های جاه‌طلب‌، علوگرا و عالی‌طلب بوده و حکومت و قدرت را برای خود می‌خواهند و در این امر انحصارگرا هستند؛ بنابراین، دوست ندارند که دیگرانی حتی با ارزش‌های عالی جایگزین آنان شوند و حکومت را در اختیار گیرند و آنان را از مدار قدرت دور سازند.

آنان انسان‌هایی افراطی و اسراف‌کار هستند و در همه امور اعتدال را رعایت نمی‌کنند و دنبال هواهای نفسانی خویشند.(همان) آنان تا جایی در این امر اسراف می‌کنند که از پیامبران می‌خواهند تا برای حفظ آنان در کنار خویش، مؤمنان حقیقی را که از اقشار دیگر اجتماع و از نظر آنان از طبقه پست جامعه هستند کنار بگذارند تا خواص ممتاز در کنار پیامبران قرار گیرند.

در حقیقت آنان برای پیروی و اطاعت از حق و پیامبران پیش شرط تعیین کرده و بهانه‌های واهی بر اساس برداشت و داوری‌های نادرست خویش مطرح می‌کنند.

از نظر خلق و خو، خواص ثروت و قدرت از روحیه بدخلقی برخوردار بوده و درشت‌خو و تندخو هستند.

با آنکه این افراد انسان‌های بی‌اصل و نسبی هستند، خود را اصیل و با نسب می‌دانند(همان)؛ از نظر امیرمؤمنان «زنیم» به معنای کسی است که اصل و ریشه و نسبی ندارد، ولی خودش را اصیل و با  نسب می‌داند.

به هر حال از مجموعه این روحیه‌ها و رویه‌ها می‌توان دریافت که خواص برخوردار از مکنت و قدرت‌، یک مانع جدی در راه پیشرفت و تکامل انسان‌ها در ابعاد فردی و جمعی و شخصی و اجتماعی هستند و با این روحیه و رویه به خود و دیگران آسیب جدی می‌زنند.

بنابراین، لازم است تا همواره در شناخت این افراد تلاش کرد و در دام جنگ ترکیبی آنان که به هدف اثبات خویش و انکار حق و پیامبران و مؤمنان انجام می‌گیرد، نیفتاد و از این افراد پرهیز کرد و آنان را سرمشق قرار نداد.

مجید فروتن

انتهای پیام/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

تاخیر در انتصابات، خسارتی جبران‌ناپذیر
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
مردم  و حق اعتراض
جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
شهید شیرودی، مالک اشتر دفاع مقدس
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۱
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷