فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ویراست جدید اصلاحاتی هرچند اندک و دیرهنگام انجام داده که البته گامی بهپیش است و درخور تقدیر.
۰
به گزارش بلاغ؛ تحولات جامعه امروزی با سرعتی شتابناک، همه پدیدههای انسانی را دگرگون کرده و در این میان، زبان فارسی نیز دستخوش تغییرات فراوانی شده است. در این تغییر و تحولات ناگزیر، مزایا و مضراتی بر دامن زبان فارسی مینشیند که متولی اصلی آن یعنی فرهنگستان زبان و ادب، برحسب اساسنامه خود، وظیفه پاسداری از زبان و خطّ فارسی را برعهده دارد.
از مهمترین وظایف فرهنگستان، تدوین دقیق «دستور خط فارسی» و سپس ترویج بایسته آن است. دستور خط فارسی در واقع، اصول و ضوابط مربوط به خط و نحوه نگارش کلمات، برای قانونمند کردن شکل نوشتاری زبان فارسی است. همانطور که دستور (grammar) به قاعدهمند کردن زبان مربوط میشود، دستور خط (شیوهنامه) نیز به مسائل نوشتاری و شکل مکتوب زبان میپردازد. ماهیت اختلافبرانگیز خط فارسی و از طرفی اختلافسلیقهها و سبک نوشتاری خاص و گاه افراطی برخی نویسندگان ایجاب میکند که هر فارسیزبانی از منبع علمی و رسمی کشور پیروی کند. بهاینترتیب، با پرهیز از هرجومرج زبانی، عملاً وحدت رویهای هرچند نسبی بین نویسندگان ایجاد خواهد شد.
سیاستهای زبانی در ایران
سیاستهای زبانی در ایران طی دهههای گذشته از سه حالت خارج نبوده:
۱. بازگذاشتن دست نویسنده ۲. الزام نویسندگان به رعایت ضوابط دستور خط ثابت ۳. بازنگری و بهروزآوری و اصلاح دستور خط بهمقتضای زمان. موضع سوم همان سیاستی است که فرهنگستان زبان و ادب در پیشگرفته و سال ۱۳۷۲ یعنی ۳۰ سال پیش، نخستینبار جلسات تنظیم و تدوین دستور خط فارسی به همت زندهیاد دکتر حسن حبیبی و با حضور ادیبان و زبانشناسان نامدار تشکیل شد. پس از ۵۹ جلسه، دستور خط فارسی در ۳۰ تیر ۱۳۸۰ به تصویب و امضای اعضا و رئیسجمهور وقت رسید و خرداد ۱۳۸۱ چاپ شد.
شیوه جدید فاصلهنویسی و دردسرهای آن
در دستور خط فارسی (چاپ خرداد ۸۱) برای نخستینبار بود که به مسائل جدانویسی یا پیوستهنویسی توجه علمی شد. امروزه با الکترونیکیشدن نوشتار و گسترش روزافزون رسانههای ارتباطجمعی و جذابیتهای فضای مجازی نیاز به رصد مسائل زبان و بهروزرسانی آن بهشدت احساس میشود. به همین دلیل است که در ویرایش جدید دستور خط فارسی (۱۴۰۱) بر سه نوع فاصلهگذاری تأکید شده است: ۱. کامل ۲. نیمفاصله ۳. بیفاصله. البته در مواردی بیفاصله نوشتن کلمات چندان موجه به نظر نمیرسد. مثلاً عبارتهای صفحه ۶۶ «بادمجاندورقابچین»، «ازمابهتران»، «ازخدابیخبر»، بدخوانی دارد. همچنین در صفحه ۶۹ بیفاصلهنویسی بهقدری چهره ناخوشی به کلمات داده که منجر به بدخوانی شده و برای جلوگیری از بدخوانی به حرکتگذاری متوسل شدهاند. مثلاً: دراِزای (در ازای)، درزمینه (در زمینه). به نظر میرسد در این مواقع بهتر باشد از همان فاصلهگذاری مرسوم استفاده شود تا قاعده جدیدی تراشیده نشود. علاوه بر این، شیوه نوشتاری کلمه «خلأ»(ص ۴۶) در حالت اضافه شدن ی نکره بهصورت «خلأی» جای تأمل دارد! از این کلمه، دستکم سه شیوه نوشتاری در متون فارسی دیده میشود: خلأیی، خلائی، خلئی؛ بنابراین در قیاس با «مبدأ»، «منشأ»، «ملجأ» میتوان بهصورت «خلأیی» نوشت.
عجیب است که در صفحه ۸ کلمه طرفدار بهصورت «طرفدار» آمده، درحالیکه در نسخه قبلی پیوسته نوشتهشده بود. همچنین ضرورت آوردن همزه در علائم (۸)، «اجزائی»(ص ۱۲) دوگانگی ایجاد کرده و بهتر است با «ی» نوشته شود. تصریح بر نوشتن «ۀ»(ی کوتاه) در ترکیباتی مثل «خانۀ زیبا» ایجاد تغییر رویۀ پذیرفتنی و درست، برخلاف شیوهنامه آموزش و پرورش است که بهصورت «خانهی زیبا» به دانشآموزان یاد دادهاند که اصلاً زیبا نیست.
گفتارینویسی و چالشهای آن
چالش جدیتر در نگارش خط فارسی «گفتارینویسی» است که فرهنگستان زبان و ادب در برابر این مسئله ترجیح داده است همچون سالهای گذشته با پاک کردن صورت مسئله فعلاً سکوت اختیار کند؛ درحالیکه شاهد هجمۀ ویرانگر و گاه اتفاقات مبارکی در عرصه گفتارینویسی و ایجاد ظرفیتهای واژگانی و ترکیبسازی در زبان فارسی هستیم. این نوآوریها در مراودات زبانی عصر رسانه، خواه ناخواه و بهسرعت در حال شکل گرفتن است. با توجه به موضوعاتی که به آن اشاره شد در پایان، این سؤال در ذهن مطرح میشود که آیا فرهنگستان نقشی در توجه بهموقع به واژگان نوظهور، معادلیابی درخور و تدوین شیوهنامه «گفتارینویسی» بر عهده دارد؟