به گزارش
بلاغ به نقل از خبرآنلاین؛ محسن رهامی، از فعالان اصلاحطلب و نماینده ادوار مجلس گفت: اختلافات در میان اصلاحطلبان موجب کنارهگیری بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات شد و این اختلافات ادامه دارد.
وی در گفتوگو با اظهار کرد: جایگاه آقای نبوی مربوط به فعالیت سیاسی قبل و پس از انقلاب و حضور طولانی در مسئولیتهای مختلف در چند دولت است. اما فعلا به علت اختلافنظر در داخل جریان اصلاحات، از حیث چگونگی تعامل با حاکمیت و موضوعاتی مثل انتخابات، جایگاه اجتماعی ایشان نیز از این اختلافنظر بیبهره نمانده است. علاوهبر این، مسئله دیگر برای تعدادی از احزاب و نیروهای اصلاحطلب، مسئله حضور افراد حقیقی در جبهه اصلاحات با حق رأی مساوی با دبیران کل احزاب است، که به هر حال باید حل شود.
در «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» که قبلا با عنوان «شورای هماهنگی نیروهای خط امام» فعالیت میکرد و بعد از دوم خرداد ۷۶، به این عنوان تغییر اسم داد، فقط دبیران کل احزاب حضور داشتند و این مجموعه، به عنوان یک جبهه سیاسی میتوانست لیست انتخاباتی بدهد. بعد از آن که مطرح شد، برخی افراد حقیقی تاثیرگذار، با حق رأی برابر بتوانند در جبهه حضور یابند، عامل جدیدی برای اختلافنظر بین احزاب و جریانهای اصلاحطلب پیدا شده و کماکان ادامه دارد.
رهامی میافزاید: دوستان با آقای نبوی صحبت کردهاند اما این موضوع یک سیر طولانی داشته که با یک رایزنی و صحبت بعید است، قضیه حل شود. پیدایش نظرات و راهکارهای مختلف برای موضوعات واحد، در داخل یک مجموعه سیاسی تا حدی میشود گفت طبیعی است. خصوصا اگر شرایط و اوضاع و احوال به نحوی که ملاحظه میشود هر روز سختتر گردد، در این خصوص هم خود ایشان به این جمعبندی رسیده که باید به تصمیم ایشان احترام بگذاریم.
جریان اصلاحات لیدر ندارد و گفتمانی با فراز و فرود همیشگی است. مثلا در دوره دولت آقای خاتمی، انتخابات مجلس دهم و شورای پنجم و نیز در اواخر دوره احمدینژاد، منسجمتر بود که منجر به روی کار آمدن دولت روحانی گردید، اما در حال حاضر انسجام این جریان کمتر شده است.
رهامی که قبلا عضو شورای سیاستگذاری منحله اصلاحطلبان بوده، درباره فعال شدن مجدد محمدرضا عارف(رئیس مستعفی شورا) در انتخابات گفت: با آقای عارف در مجموعه مجلس دهم همکاری زیادی داشتیم و بعد از پایان مجلس دهم، همکاریها و ارتباطات قطع نشده. متأسفانه بعد از آن فضاسازی که علیه ایشان و فراکسیون امید؛ مبنی بر عدم موفقیت این فراکسیون صورت گرفت؛ فضای سیاسی عمومی برای دکتر عارف و امثال ایشان، چندان مهیا نیست ولی به هر حال شخص دکتر عارف و همراهان وی پتانسیل خوبی برای حرکتهای تعاملی با نهادها و افراد مؤثر در حکومت را دارند اگر بخواهند بهطور جدی وارد معرکه شوند.
وی افزود: فعلا فقط بعضی دوستان که با آقای روحانی یا آقای لاریجانی مرتبط هستند، و تعدادی از احزاب که در جبهه اصلاحات نیز حضور دارند در این خصوص فعالیتهایی دارند. اما در کل یک نتیجه قطعی که ما را به یک لیست برساند، فعلا وجود ندارد. من فکر میکنم اگر احتمال بدهیم حداقل ۵۰-۶۰ نفر هم در مجلس دوازدهم، نماینده مستقل و خوشفکر داشته باشیم، ارزش آن را دارد که تلاش کنیم و برای انتخابات سرمایهگذاری کنیم.
روحانی، برگه سوختهای که نباید روی او سرمایهگذاری کرد
یک روزنامه اصلاحطلب از روحانی خواست گرفتار مغالطهها و اطلاعات گمراهکننده اطرافیان نشود چرا که محبوبیتی میان مردم ندارد؟.
روزنامه آفتاب یزد مینویسد: حسن روحانی، رئیسجمهور سابق، به بهانه انتخابات خبرگان فعال شده است. او بعد از یک دوره سکوت این روزها بیشتر در رسانهها دیده میشود. البته این روندی طبیعی در اتمسفر سیاسی کشور است. چهرههای شاخص سیاسی بعد از خروج از قدرت مدتی سکوت میکنند تا شرایط را برای بازگشت بسنجند. آنان اگر شرایط را مساعد ببینند کمکم از لاک خود خارج شده و به اظهار نظر میپردازند و بسان یک دولت در سایه عمل میکنند.
روحانی به دنبال چیست؟ از فحوای کلام این روزهای حسن روحانی میتوان متوجه شد که وی برنامهای که در سر دارد مختص به انتخابات خبرگان نیست و در حال زمینهچینی برای انتخاباتهای دیگر است. او پس از فرمایشات اخیر مقام معظم رهبری درباره لزوم تحقق مشارکت بالا در انتخابات تاکید کرد: «وظیفه ما این است که انتخابات را از حالت سردی دربیاوریم حتی اگر در تهران به جای ۳۰ نفر، ۱۰ نفر نامزد داشته باشیم». اما سؤال کلیدی این است که آیا حسن روحانی در زمان مناسبی سکوت خود را شکسته است؟ یعنی با توجه به آنچه گفته شد آیا رئیسجمهور سابق در جامعه دارای پایگاه اجتماعی لازم است؟ اگر هست تا چه میزان کلام وی نفوذ دارد و آیا در حدی است که بتواند جریانی را تولید کند؟ البته معمولا در عالم سیاست اینگونه است که اطرافیان چهرههای شاخص سیاسی، با اطلاعات غلط آنان را به خطا میاندازند. این موضوع بسیار رخ داده است و معمولا هم چهرههای شاخص علیرغم هوش و نبوغ سیاسیشان اسیر اطلاعات اشتباه شدهاند.
به نظر میرسد اشتباهی در این میان رخ داده که لازم است حداقل حسن روحانی در این زمینه هوشیار باشد. برخی از اطرافیان رئیسجمهور سابق، تصور میکنند به دلیل عملکرد دولت فعلی، روحانی در جامعه به محبوبیت قابل توجهی رسیده است. برای مثال چندی پیش، یکی از نزدیکان او در شبکه ایکس نوشت: «به دکتر روحانی گفتم نگران تبلیغات و ستاد تبلیغات نباشید، عملکرد آقای رئیسی و دولتش ستاد انتخاباتی ماست.». این دقیقا مغلطه آشکاری است که میتواند حسن روحانی را به اشتباه بیندازد.
برخلاف آنچه برخی از اطرافیان روحانی اشاره میکنند باید گفت که با علم به نظرسنجیهای انجام شده، وی کماکان در جامعه چهره سیاسی محبوبی نیست. دلیل، کارنامه پرغلط دولت تدبیر و امید در چهار سال دوم است. همزمان با قدرتگیری ترامپ در آمریکا تقریبا تمام معادلات دولت حسن روحانی بر هم ریخت و همه داشتهها و اندوختههای دولت از بین رفت. انتظار جامعه آن بود که به مدد رایی که دادهاند دولت و رئیسجمهور وقت مستقلتر و قدرتمندتر عمل نموده و گرفتار مصلحتها نشود. ولی چنین نشد و محبوبیت حسن روحانی به حداقل ممکن رسید. بنابراین میتوان نتیجه گرفت همین امروز هم حسن روحانی در زمره چهرههای سیاسی محبوب تلقی نمیشود.