به گزارش بلاغ؛ حادثه بزرگ اربعین، یکی از نعمتهای بزرگ خدای متعال به جامعه ماست که در سالهای اخیر عاشقان زیادی را راهی دیار عشق و بندگی میکند و هزاران ارزش اخلاقی و انسانی و دینی را احیاء کرده و یا میپروراند. از معنویت و اخلاص گرفته تا احسان و اطعام و کمک به دیگران و تا استقامت و صبر و ایستادگی، همه و همه در اربعین میگنجد و معنایی دوباره مییابد. در کنار این نعمات و خیرات فراوان، پیادهروی اربعین پیامهای روشنی نیز در بر دارد:
یکی از روشنترین پیامهای اربعین برای جامعه ما این است که روح دینداری در جامعه زنده است و هر بار که نسیمی الهی چون محرم، صفر، اربعین و... بر جانها میوزد، این چراغ تدین، شعلهور شده و نور آن، القائات تاریک و مایوس گرانه عدهای را که دم از پایان عصر دینداری میزنند، از بین میبرد. سالهاست غرب گرایان و برخی روشنفکران داخلی بر طبل افول دینداری در جامعه میکوبند و از ریز و درشت روزگار و حوادث برای ادعایشان شاهد میآورند.
اما ایام محرم و صفر که میرسد و در این سالهای اخیر، به هنگام برگزاری مانور عظیم اربعین، چهرهای دیگر از جامعه برای ما نمایان میشود که در آن، عمق دینداری جامعه تا حدود زیادی نمودار میشود.
بر خلاف روند نزولی که روشنفکران برای دینداری در جامعه تصویر میکنند، اربعین روندی صعودی دارد به طوری که هر سال جمعیت بیشتری به خیل عظیم زائران میپیوندند و جالبتر آنکه جمعیت پیادهروی جاماندگان از زیارت امام حسین(ع) در تهران- شهری که محل توجه بسیاری از روشنفکران است و عمدتا تحلیلهایشان ناظر به آن و چند کلان شهر دیگر است و از دیگر شهرها و روستاها و مردمان غافلند- چند برابر میشود.
حادثه اربعین یک نقطه امیدواری برای کسانی است که دغدغه تمدن سازی اسلامی- ایرانی دارند و به دنبال نهادینه کردن ارزشهای ناب اسلامی در جامعه هستند. چرا که در کمتر از یک دهه، پیادهروی اربعین در کشور به سرعت از مراحل مسئله و دغدغه و گفتمان عبور کرده و تبدیل به یک جریان قوی شده است؛ به طوری که هر ساله رشدی چشمگیر داشته و مشکلات و موانع مختلف را کنار میزند، تا جایی که انگارههای ناامنی نیز نتوانسته است مانع از رشد این حرکت مقدس شود.
حضور مشتاقانه و آگاهانه مردم در این سفر زیارتی که توام با هزینه و تحمل سختیهای ناشی از پیادهروی، ازدحام و... است، نشانگر آن است که جامعه ظرفیت بالایی در پذیرش ارزشهای دینی و اخلاقی دارد.اگر جامعه به درستی مدیریت شود و خوراک مناسب برای آن در نظر گرفته شود و الزامات ایجاد جریانهای ارزشی-اخلاقی در اجتماع به کار بسته شود، شاهد رونق گرفتن بیش از بیش ارزشهای اسلامی-انسانی خواهیم بود و از بسیاری از بحرانهای اجتماعی و فرهنگی به سلامت عبور کرده و یا مصون خواهیم ماند. مهم آن است که جریان اربعین را تحلیل و بازشناسی کنیم تا بتوانیم الگوی مناسبی از جریان سازی برای ارزشهای دیگر بیابیم.
در مواردی که جامعه از برخی از ارزشهای دینی-اخلاقی فاصله دارد، نمیتوان افول دینداری و دلزدگی جامعه از دین را نتیجه گرفت. جامعهای که از دین دلزده باشد، محرمی یکپارچه حسینی ندارد و اربعینی پر از دغدغه زیارت را نمیچشد و شبهای قدر و اعتکافی پر رونق و پر از حضور جوانان و نوجوان را تجربه نمیکند. اربعین به ما میآموزد در مسائلی که جامعه از ارزشهای دینی فاصله دارد، جریان سازی درست، هماهنگ و یکپارچه صورت نمیگیرد و راه دمیدن در شعله دینداری برای بر افروخته شدن آن را نمیدانیم و یا عامدانه طوری میدمیم که شعله را خاموش کنیم.!! یکی از مهمترین علتهای فراگیری اربعین در تحقق این آیه شریفه است: «و تعاونوا علی البر و التقوی»(مائده/2)؛ در کارهای نیک و ارزشهای دینی با یکدیگر همکاری کنید.»
در اربعین همه نهادها اعم از خصوصی و دولتی و مردمی در یک راستا حرکت میکنند. هنر به همان سمت میرود که خطابه میرود و دولت در همان مسیری میرود که مردم میروند. این یکپارچگی و هم افزایی در کنار ارزشی نهادینه شده به نام «امام حسین(ع)» یک رستاخیز میآفریند. اگر در بحثهای دیگری نظیر حق الناس، وظیفه شناسی، صداقت، یاری مظلوم، نماز و حجاب و... چنین هم افزایی و یکپارچگی صورت گیرد خواهیم دید حرکتهای اجتماعی از عموم مردم – و نه قشر و گروهی خاص- متولد خواهد شد.
برای مثال در بحث حجاب، وقتی مسیر قیمتها و هزینهها و عرضهها با حجاب و عفاف هم راستا نیست و لباسهای آراسته و موجه قیمتهایی به مراتب بیشتر از لباسهای غیر موجه دارد، نمیتوان مسئله بد حجابی بعضی از بانوان را به دلزدگی آنان از دین و بیتوجهی آنان به نصیحتها و سخنان بزرگان دین تفسیر کرد.
آیا اگر در مسئله اربعین صرفا در سخنرانیهای مختلف مردم تشویق به حضور در مراسم پیادهروی اربعین میشدند، ولی دیگر عناصر دخیل در جریان سازی، هم افزایی نداشتند و یا بر خلاف این سخنرانیها حرکت میکردند، این حرکت عظیم در کشور اتفاق میافتاد؟ قطعا پاسخ منفی است. در آن صورت عدهای در تحلیل عدم اقبال جامعه به پیادهروی اربعین چه میگفتند؟ ممکن بود بگویند مردم از سفرهای زیارتی خسته شدهاند و جز عدهای محدود و حزباللهی- به معنای خاص و اصطلاحی آن- به آن روی نمیآورند. ممکن بود بگویند مردم از سخنرانان و خطبای جامعه روی برگردان شدهاند و سخن آنان تاثیری در رفتار مردم ندارد. اما در واقع هیچکدام از این تحلیلها صحیح نبود. بلکه نکته این است که در ایجاد حرکتهای اجتماعی به چیزی بیش از سخنرانی نیاز است که در ذیل آیه شریفه
«و تعاونوا علی البر و التقوی» خلاصه میشود.
میثم رستمی