شاکی گفت: برادرزاده همسرم که در یک کارگاه کابینت‌سازی کار می‌کرد به دخترم علاقه داشت و حتی از او خواستگاری کرد. او فردی عصبی است و از مشکلات روحی رنج می‌برد، نمی‌توانستم آینده دخترم را نادیده بگیرم. می‌ترسیدم اگر آن دو با هم ازدواج کنند دچار مشکلاتی شوند. همین باعث شد که با ازدواج آنها مخالفت کنم .
وی افزود: جوان خواستگار دست‌بردار نبود. او همچنان با دخترم در ارتباط بود و می‌خواست با او ازدواج کند. همین موضوع باعث درگیری میان دو خانواده شد و او به خاطر مزاحمت برای خانواده‌ام به زندان افتاد و در آنجا دست به خودکشی زد که زنده ماند. از ترس این‌که بلایی سر خودش نیاورد رضایت دادم و او از زندان آزاد شد، اما همچنان مزاحم خانواده ام بود. دو روز قبل هم دخترم را ربود و با خود برد تا با ازدواجشان موافقت کنم. از طریق گفت‌وگو با خانواده‌اش توانستم دخترم را به خانه بازگردانم اما از برادرزاده همسرم به اتهام آدم‌ربایی شکایت دارم.
همزمان با تشکیل پرونده قضایی، خواستگار عاشق‌پیشه تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و چند روز بعد بازداشت و برای تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد. پسر جوان با انتقال به پلیس آگاهی مدعی شد که آدم‌ربایی در کار نبوده است.
وی به افسر تحقیق گفت: من و دخترعمه‌ام به هم علاقه‌مندیم و می‌خواهیم ازدواج کنیم اما خانواده‌اش با این وصلت مخالف‌اند. ما هم برای این‌که با ازدواجمان موافقت کنند به خانه یکی از فامیل‌ها رفتیم.
با توجه به این‌که خانواده دختر جوان اعلام کرده بودند که این پسر دچار مشکلات روحی است او برای مشخص شدن سلامت روانی‌اش به پزشکی قانونی منتقل شد که کارشناسان نظر دادند او از مشکلات روحی رنج می‌برد و باید در بیمارستان روانی برای مدتی بستری شود. بنابراین با هماهنگی قضایی، جوان عاشق‌پیشه به جای رفتن به خانه بخت، سر از بیمارستان روانی درآورد.
