چرا باید نگران کاهش آب خزر باشیم؟

حیات دریای خزر نیازمند مشارکت ۵ کشور همسایه

تاریخ انتشارشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۰۲:۰۰
کد مطلب : ۴۷۵۵۰۱
هویت تاریخی دریای خزر وابسته به حیات ۱۵ رودخانه است با آن‌که بسیاری از کارشناسان، کاهش ورودی آب به دریای خزر را باعث خسارت‌های زیست‌محیطی سنگین می‌دانند، کمتر کسی به این مسئله فکر می‌کند که این اقدام، می‌تواند هویت تاریخی و چندهزار ساله منطقه را تهدید کند.
۰
plusresetminus
حیات دریای خزر نیازمند مشارکت ۵ کشور همسایه
به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ دریای شمال، که به نام‌های مازندران و خزر نامیده می‌شود، از معدود دریاچه‌هایی است که وسعت فراوان و عمق در خور ، به آن ویژگی متعددی داده، ضمن آنکه سواحل پبج کشور را تشکیل می‌دهد و منافع آن متوجه این کشورهای همسایه‌اش است.

کاهش ورودی آب رودخانه‌ها به دریای خزر، نگرانی‌هایی را به جان بسیاری دوستداران محیط‌زیست انداخته ‌است. آن ها به حق، نگران از بین رفتن زیست بوم (اکوسیستم) طبیعی این دریاچه و مناطق اطراف آن، در پی کاهش سطح آب بزرگ ترین دریاچه جهان هستند. این نگرانی ها و مطالبات مربوط به کنوانسیون تهران (امضا شده توسط کشورهای حاشیه این دریا در سال ۲۰۰۳ که طبق آن، همه اعضا ملزم به رعایت مقررات زیست‌محیطی شده‌اند.) معمولاً دغدغه اصلی موضوع کاهش ورودی آب دریای خزر تلقی می‌شود، اما باید توجه داشت که آسیب‌های زیست‌محیطی، تنها مسئله مربوط به این قضیه نیست. واقعیت آن است که رودهای متصل به دریای خزر، نقش راهبردی و بنیادین در شکل دادن به هویت تاریخی این منطقه دارند و تهدید موقعیت آن ها به عنوان تأمین کننده آب دریای خزر، می‌تواند آسیب‌های جدی و اساسی به این هویت وارد کند؛ موضوعی که ما برآنیم ضمن بررسی اجمالی تاریخ دریای خزر، به آن بپردازیم.

«خزر»؛ نامی که ایرانی نیست
خزرها، قومی که «دریای خزر» از اسم آنها گرفته شده‌است، از اقوام تُرک‌نژاد ترکستان غربی در غرب چین و مغولستان بودند که در کوچ‌های گسترده اقوام بیابانگرد، خود را به مناطق شمالی قفقاز رساندند. طولی نکشید که زیر نظر امپراتوری ترکان که در محدوده بین فرارودان تا چین حاکمیت داشت، حکومتی تأسیس کردند که بیشتر بر مبنای روابط قبیله‌ای استوار بود. از دیگر طوایف ترک‌نژاد و زردپوست ترکستان که تقریباً هم‌زمان با خزرها، از آن منطقه جدا شدند و خودشان را به شرق و مرکز اروپا رساندند، می‌توان به «هون‌های زرد» اشاره کرد که بر بخش‌هایی از قاره سبز استیلا یافتند و در نهایت، در زمان فرمانروایی «آتیلا»، روم غربی را هدف حملات سنگین قرار دادند و پایان این امپراتوری دیرپا را رقم زدند. اما خزرها برخلاف هون‌های زرد، توانستند حکومتی نسبتاً پایدار را پدید آورند که اوج اقتدار آن بین سال‌های ۶۵۰ تا ۸۵۰ میلادی بود.

خزرها به دلیل خوی صحرانشینی و به رغم تأسیس پایتخت، ابتدا در «بلنجر» و بعدها در «آتل» که هر دو شهر بعدها نابود شده و به تاریخ پیوستند، هم‌چنان به غارت مناطق آباد چشم داشتند. آن ها تقریباً به صورت مداوم، مرزهای ایران را در شمال قفقاز و حتی مناطق شرقی دریای خزر، هدف هجمه قرار می‌دادند. این حملات، توسط ساسانیان دفع می‌شد و خزرها، هیچ‌گاه نتوانستند به طور مستقل بر ایرانیان غلبه کنند. اما این دشمنی دیرپا، گاه در اتحاد خزرها با امپراتوری روم بروز و ظهور می‌یافت و اسباب دردسر ساسانیان در قفقاز می‌شد.
با ورود اسلام به ایران، نخستین برخورد خزرها با مسلمانان، در نبردهای شمال قفقاز رقم خورد. اعراب مسلمان که پیشینه تاریخی دریای خزر و سابقه تسلط ایران بر نواحی اطراف آن را نمی‌دانستند، این دریاچه بزرگ  و به واقع بزرگ ترین دریاچه جهان  را به نام خزرها خواندند؛ در حالی که از منظر تاریخی، نام‌هایی که به این دریاچه اطلاق می‌شد، ارتباطی به خزرها نداشت؛ اما این عنوان به تدریج در متون جغرافی دانان مسلمان رایج و در کنار نام‌های دیگر به کار برده‌شد.

مسلمانان در چند نبرد سنگین، مانند جنگ سرنوشت‌ساز «دربند»، خزرها را شکست دادند، اما قدرت آن ها در مناطق ماورای قفقاز، باعث توقف حرکت مسلمانان به سمت شمال شد. در واقع خزرها همان نقشی را در کوه‌های شمال قفقاز بازی کردند که فرانک‌ها در نبرد «پواتیه» و جلوگیری از ورود مسلمانان به غرب اروپا و فرانسه امروزی داشتند.

بعد از شناخت ریشه‌های نام خزر، این پرسش پیش می‌آید که نام اصلی و اصیل بزرگ ترین دریاچه جهان چیست؟ شاید جالب باشد که بدانید در متون جغرافیایی قدیم، بیش از ۳۵ نام برای دریای خزر ثبت شده‌است؛ از جمله «بحر خراسانی»، «بحر جرجان» (دریای گرگان)، «بحر قزوین»، «کاسپین»، «بحر طبرستان»، «دریای آبْسکون»، «دریای مازندران»، «دریای دیلم»، «دریای ساری»، «بحر جیلان» (دریای گیلان)، «دریای مغان»، «بحر باب‌الابواب» (دریای دربند)، «دریای شیروان» و «بحرالجبال». در میان این نام‌ها، به اعتقاد برخی ایران‌شناسان مشهور، مانند «واسیلی بارتولد»، ایران‌شناس معروف روس، نام «کاسپین» اعتبار بیشتری دارد؛ نامی که برخی ریشه آن را نام شهر «قزوین» و برخی دیگر، نام قومی باستانی به نام «کادوسی‌ها» می‌دانند که در دوران باستان، ساکن گیلان شدند. به این ترتیب، نام گذاری بزرگ ترین دریاچه جهان با عنوان «دریای کاسپین»، به اعتبارِ فرهنگ و تاریخ دیرپای سرزمین ایران در نواحی جنوبی این دریاچه، معتبرتر و قابل اعتناتر به نظر می‌رسد؛ اما به دلیل رواج نام «خزر»، ما نیز در این نوشتار، ناگزیر از همین نام استفاده خواهیم کرد.

رودخانه‌های تمدن‌ساز
هر چند آب دریای خزر شور است، اما رودهای متعددی که به آن می‌ریزد، در زمره پرآب‌ترین رودهای منطقه و تأمین‌کننده آب شیرین مورد نیاز ساکنان اطراف دریای خزر، اعم از انسان‌ها و دیگر موجودات به حساب می‌آید.

وجود دریا، باعث پدید آمدن هوایی معتدل و مرطوب در سرزمین‌های متصل به دریای خزر می‌شود و همین مسئله، در کنار رودخانه‌های پرآب که تأمین کننده باستانی و همیشگی آب مورد نیازِ بقای این دریاچه بوده‌اند، باعث ایجاد سکونتگاه‌های دایمی انسان در این منطقه شده ‌است.

در مجموع ۱۵ رود و رودخانه پرآب، به دریای خزر می‌ریزند که هم از نظر تاریخی و هم از نظر جغرافیای سیاسی و طبیعی، اهمیت فوق‌العاده‌ای دارند. این ۱۵ رود عبارت است از اِمبا که از قزاقستان غربی سرچشمه می‌گیرد و از شمال‌شرقی به خزر می‌ریزد.  اورال یا ایک که از رشته کوه های اورال جنوبی شروع و از سوی شمال وارد خزر می‌شود. ولگا یا اتل که از ارتفاعات والدای در استان توِر سرچشمه می‌گیرد و از شمال غربی به خزر می‌پیوندد. کوما که سرچشمه آن در دامنه شمالی کوه های البروس و مصب آن در مغرب دریاست. تِرِک از جنوب‌غربی دامنه کوه های کازبک یا قبق در قفقاز سرچشمه می‌گیرد و از مغرب به خزر می‌ریزد. سمور که سرچشمه‌های آن در کوهساران قفقاز و داغستان است و از مغرب وارد خزر می‌شود. ارس که از کوه هزاربر در جنوب ارزروم ترکیه سرچشمه می‌گیرد و از جنوب غربی وارد خزر می‌شود.سفیدرود که از بلندی‌های چهل‌چشمه کردستان آغاز می‌شود و در کرانه جنوبی خزر پایان می‌گیرد. چالوس که از کندوان شروع می شود و در کرانه جنوبی دریا به آن می‌پیوندد. هراز که از دره لار در شمال تهران شروع می‌شود و در کرانه جنوبی به دریا می‌ریزد.  بابُل که از کوه‌های سوادکوه سرچشمه می‌گیرد و در کنار بندر بابلسر یا مشهدسر وارد دریا می‌شود. تِجِن که از کوه‌های هزارجریب شروع می‌شود و در کرانه جنوبی به خزر می‌پیوندد.  نکاء که سرچشمه‌های آن در شاهکوه و کوه‌های هزارجریب است و در کرانه جنوبی به دریا می‌ریزد.  گرگان که از کوه‌های آلاداغ در نزدیکی بجنورد شروع می‌شود و در کرانه‌های جنوب‌شرقی به خزر می‌ریزد و اترک که از هزارمسجد سرچشمه می‌گیرد و در خلیج حسینقلی به دریا می‌ریزد. افزون بر این‌ها، در طول تاریخ گاهی رود بزرگ «جیحون» را هم در ردیف تأمین‌کنندگان آب دریای خزر آورده‌اند؛ هر چند امروزه، آب این رود بزرگ به دریاچه آرال می‌ریزد.

تمام این رودها در مسیر حرکت خود به سوی دریای خزر، بر زندگی مردمان کرانه‌های خود اثر می‌گذارند. برخی مانند ارس و اترک، نقش مرز میان کشورها را بازی می‌کنند و برخی دیگر مانند ولگا، گذرگاه آبی شمال خزر برای اتصال به روی «دُن» را می‌سازند که دریای خزر را به دریاهای آزاد وصل و به صورت مصنوعی، این دریاچه را به دریا مبدل می‌کند. هر کدام از این رودها، بانی ایجاد تمدنی دریرپاست که از هر نظر، به حیات دریای خزر وابسته بوده است. رودهای کوما، تِرِک و ارس بانی شکل گرفتن تمدن‌های دیرپا در قفقاز هستند، منطقه‌ای که برای قرن‌ها، کانون تکاپوی اقوام مختلف بوده است. سفیدرود و تِجِن، مهد پیدایش تمدن‌های بزرگ و باستانی، هم‌چون تمدن دیرپای «مارلیک» بوده‌ و حیات مناطق شمال ایران به شکل جدی، وابسته به حیات این رودها و بقای دریای خزر است؛ همچنین است رودهایی مانند اترک و ولگا که اولی در خراسان بزرگ منشأ تحولات بوده و دومی در تاریخ روسیه و اقوام ماوراء قفقاز، حضوری کلیدی دارد.

آنچه از منظر تاریخی مهم است
نقش تاریخی رودهای متصل به دریای خزر، از خودِ این دریا کمتر نیست. برای قرن‌ها، این رودخانه‌ها محور تولیدات دام پروری، کشاورزی و صنعتی بوده‌اند که باعث رونق تجارت در دریای خزر می‌شد و همین روابط تجاری که گاه رنگ خصومت و جدال به خود می‌گرفت، هویت تاریخی دریای خزر را تشکیل می‌داد. به همین دلیل، رودخانه‌های پانزده‌گانه اطراف این دریا، نه تنها در حراست از بقای دریاچه مؤثر هستند، بلکه هویت تاریخی آن را هم بیمه می‌کنند. روابط اقتصادی و سیاسی میان شمال و جنوب این دریاچه، طی قرن‌ها و با فراز و فرودهای مختلف، ادامه داشته‌است. سامانیان که برای مدتی بر بخش‌هایی از شرق و جنوب شرقی دریای خزر مسلط بودند، باب تجارت با اقوام شمالی را که تا پیش از آن، تنها از مسیر خوارزم و اسپ‌های شرقی روسیه ممکن بود، از طریق این دریا باز کردند؛ آن‌گونه که تاجران ایرانی، فرصتی طلایی را برای حضور در شمال و شرق اروپا به دست آوردند. امروزه، سکه‌های حکومت ایران در عهد سامانی و غزنوی را می‌توان در گنجینه‌های کشف شده از اقوام شمالی اروپا، به ویژه وایکینگ‌ها یافت. در طول تاریخ، هیچ‌گاه حکومت‌های مسلط بر ۱۵ رودخانه اطراف دریای خزر، در پی محدود کردن و انحراف مسیر این رودها نبوده‌اند. بقا و موقعیت فعلی این دریاچه و نیز هویت تاریخی و اصیل آن همواره وابسته به تداوم جریان رودخانه‌های پانزده‌گانه بوده است؛ رودخانه‌هایی که بقای حیات جماعت انسانی و فعالیت‌های آن را ضمانت می‌کند و نقش مهمی در تداوم هویت تاریخی دارند.

جواد نوائیان رودسری

انتهای پیام/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

تاخیر در انتصابات، خسارتی جبران‌ناپذیر
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
مردم  و حق اعتراض
جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
وعده صادق، ضربه پشیمان‌کننده و پیشگیرانه
شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴