از «انتخابات بهانه است» تا «فوت امینی بهانه بود»
یک روزنامه زنجیرهای اذعان کرد: اگر بهانه فوت مهسا امینی هم پیش نمیآمد، بانیان آشوب، «بهانه» دیگری دست و پا میکردند.
روزنامه آرمان به قلم صادق زیباکلام نوشت: «کمتر ایرانی را شاید بتوان این روزها سراغ گرفت که نگران اوضاع و احوال کشور نباشد. به هر حال چه طرفداران نظام و چه منتقدین هرکدام نگران از آینده کشور هستند. هر ایرانی که به هم میرسند چه در خارج و چه در داخل کشور ناخودآگاه پرسششان این میشود که چه خبر؟ متأسفانه تاکنون برخورد بهگونهای بوده که با برخورد آن در گذشته هیچ تفاوت آشکاری مشاهده نمیشود. همان رویکرد همیشگی و همان صحبتهای همیشگی. ای کاش چهرهها و شخصیتهایی همچون آقای ناطق نوری یا علی لاریجانی یا مهندس باهنر یا دکتر احمد توکلی و سایر چهرهها و شخصیتهایی که معتدلتر، میانهروتر هستند، میتوانستند تاثیرگذاری بیشتری در بحران فعلی داشته باشند. هیچچیز بدتر از آن نیست که برخی صورت مسئله را هم نمیخواهند قبول کنند. نمیخواهند قبول کنند که برخی از زنان و جوانان با برنامههای آنان همراه نیستند. اگر مرگ مهسا امینی نمیبود، ممکن بود بهانه دیگری پیدا شود و باز هم ما شاهد این امواج ناآرامی بودیم. قطعا اگر فکر اساسی و بنیادی که بلندمدت نظام را در نظر داشته باشد، توسط مسئولین کشور صورت نگیرد، همچون بحرانهای گذشته این یکی را هم نظام پشتسر میگذارد. به تدریج از اوایل هفته آینده از امواج تظاهرات و ناآرامیها کاسته شود، به تدریج بازداشتیها آزاد شوند و ما به وضعیت قبل از مرگ مهسا امینی برگردیم».
اعتراف زیباکلام درباره بهانه بودن ماجرای فوت مهسا امینی، یادآور شعار رسوای آشوبگران در سال 1388 گفتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است». ادعای در تقلب انتخابات در حالی اسم رمز آشوب در سال 1388 شد که خاتمی بعدها در پستو اذعان کرد تقلبی در کار نبوده است. همچنین تاجزاده به صفايي فراهاني و رمضانزاده گفته بود «براي بنده كه تجربه انتخابات رو دارم، ميدونم كه در انتخابات تقلب نشده، ممكنه يكي دو ميليون عقب جلو بشه، ولي ما انتخابات رو باختيم. حالا به جاي 25 ميليون و 13 ميليون، شده باشد 14 ميليون و 24 ميليون مثلا».
آمریکا قبل از خشک شدن جوهر توافق با ایران را زیر پا میگذارد
یک نشریه اقتصادی نوشت: نقض توافق با ایران از سوی آمریکا در صورت توافق جدید قطعی است.
اویل پرایس نوشت: مذاکرات برای احیای برجام بین ایران و گروه 1+5 متشکل از چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، آمریکا و آلمان به نظر در بن بست است. اما اگر برجام شکست بخورد، چه؟ حتی در صورت شکست برجام، باز هم ایران باید با همسایگان خود در خلیجفارس تعامل داشته باشد. آمریکا و اروپا با هر کاری که تهران انجام دهد مخالف خواهند بود، بنابراین تهران باید بر بهبود روابط منطقهای برای کاهش تنشها و کاهش ریسک تجاری در منطقه تمرکز کند.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد که دستیابی به توافق موفق مستلزم «واقعگرایی و عزم و اراده» واشنگتن است. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده هم در واکنش گفت که دستیابی به توافق در مقطع فعلی بعید است. فرانسه، آلمان و بریتانیا گفتند که با شرکای خود در مورد «تداوم تشدید تنش هستهای و عدم همکاری ایران» مشورت خواهند کرد و سازمان ملل گفت که انعطافپذیری همه طرفها ضروری است.
برای ناظران غربی، هدف از توافق هستهای این بود که سرعت توسعه توان هستهای ایران را کاهش دهد، نه آن را متوقف سازد. چرا؟ زیرا ایرانیهای مغرور، هرگز زیر بار چنین چیزی نمیرفتند، رهبران ایران دیدند که چه اتفاقی برای معمر قذافی در لیبی افتاد که به برنامه تسلیحات هستهای خود در سال 2003 پایان داد اما در سال 2011 کشته شد. آنها فکر میکنند که توان هستهای کشورشان را در ثبات میبرد، آنها فکر میکنند که حتی اگر توافقی وجود داشته باشد، آمریکا و اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی را قبل از خشک شدن جوهر توافق دوباره اعمال خواهند کرد.
اگر مذاکرات به پایان برسد، روز غمانگیزی برای هتلداران در وین خواهد بود، اما ایران کارهای زیادی دارد که باید انجام دهد. اول، به کار روی برنامه هستهای خود ادامه خواهد داد اما آن را در سطحی مشخص نگاه خواهد داشت. این کشور علیرغم تحریمهای گسترده، اقدامات بزرگی انجام داده و زمان آن رسیده است که برخی از دانشمندان و مهندسان را به پروژههای عمرانی اختصاص دهد تا اقتصاد خود را توسعه داده و تقویت کند.
ایران در این راستا، به کار بر روی برنامه موشکی خود ادامه میدهد، کشوری که به عنوان بزرگترین و متنوعترین زرادخانه موشکهای بالستیک در خاورمیانه شناخته میشود. برنامه دفاعی ایران اخیراً با پرتاب ماهواره سنجش از دور خیام که احتمالاً برای رصد دشمنان ایران مورد استفاده قرار خواهد گرفت، تقویت شده است.
اما اگر برجام شکست بخورد، چه؟ حتی در صورت شکست برجام باز هم ایران باید با همسایگان خود در خلیجفارس تعامل داشته باشد. آمریکا و اروپا با هر کاری که تهران انجام دهد مخالف خواهند بود، بنابراین تهران باید بر بهبود روابط منطقهای برای کاهش تنشها و کاهش ریسک تجاری در منطقه تمرکز کند. در مجموع گسترش تجارت منطقهای علیرغم تحریمها دشوار میرسد، اما ایرانیها باید این هدف را دنبال کنند.
مشاور نجومیبگیر و ادای اپوزیسیونی که به او نمیآید
مشاور وزیر نیرو در دولت روحانی میگوید: جامعه ایران به شدت بالغ شده، اما ساختار حکمرانی ناکارآمد است و دائم دارد توانش را از دست میدهد.
محمد فاضلی اخیرا در پوشش عنوان جامعهشناس در برنامه شیوه شبکه چهار حاضر شد و به بهانه تشنجات اخیر به مخالفخوانی پرداخت و این در حالی است که وی از مدیران مرکز تحقیقات استراتژیک و مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری (در دولت روحانی) بوده است.
فاضلی در برنامه شیوه گفته است: جامعه ایران گسترش یافته و رشید و بالغ شده و تحصیلکرده است. این جامعه از برخی عارضهها رنج میبرد. نرخ بیکاری بسیار بالاست، حتی با نرخهای پایین مشارکت این بیکاری بالاست بیکاری به شکل نابرابری بین زن و مرد تقسیم شده؛ مردان پنج برابر زنان شاغل هستند.
میانگین هوشی و توانایی جامعه بالاتر از حکومت است؛ این وضعیت جامعه ایرانی را به استیصال رسانده است. این روزها دیگر فقط مهاجرت نخبگان نیست، مهاجرت تکنسینهای نیروی کار شما هم دارد رخ میدهد. آدمهایی که درون ساختار تصمیمگیری هستند میشود روی اکثریت آنها دست گذاشت و ادعا کرد که آنها از میانگین آدمهایی که در جامعه هستند پایینتر هستند. رویای توسعه دارد بر باد میرود. احساس جامعه این است که این مدل از حکمرانی و این مسیری که داریم طی میکنیم آیندهای برایش بنا نمیکند، بنابراین جامعه ایرانی حق دارد ناآرام باشد چون آیندهاش را برآورده نمیکند. ما سال 90 هم همین حرفها را میزدیم... اگر این مسیر درست بود پس از سال 1390 تا 1400 باید اتفاقی رخ میداد. امروز با جامعهای ناآرام مواجهایم که حق دارد و ناراضی است.
وی میافزاید: مردم مطالبهگر هستند، بر سر فساد، بر سر اشتغال، بر سر زنان، بر سر مداخله در سبک زندگیشان، بر سر تخریب محیطزیست. مجموعهای از تناقضات را نمیتوانید پوشش دهید. به میلیونها نفر بگویید مقاومت کنید و بعد ببینید خودشان جور دیگری زندگی میکنند. ما تبدیل شدهایم به جامعه مسائل حل نشده! در جوانان 18 تا 35 سال، نرخ بیکاری مردان 13.8 و نرخ بیکاری زنان 28.3 درصد. همین جامعه در 10 سال گذشته میزان برخورداری ثروتمندترین دهک به فقیرترین دهکش از 11 برابر شده 14 برابر؛ یعنی نابرابری هم گسترش یافته است... در داخل به شدت تضعیف شدهاید از نظر اقتصادی و به مردم فشار آمده است، در حالی که کشور 10 میلیون جمعیت افزایش یافته 40 درصد درآمد سرانهاش را از دست داده است. میانگین تورم در جهان در سال 2018، 2.4 درصد بوده است، و تورم بلندمدت ایران 20 درصد بوده است.
آقای فاضلی البته در این اظهارات، واقعیت مهمی را عمدا کتمان کرد و آن اینکه ناکارآمدی مورد اشاره وی در دهه گذشته- به جز دو سال- نتیجه عملکرد خسارتبار دولتی است که وی ذیل آن مدیریت و مشاورتهای مختلف برعهده داشته و در حقوقهای نجومی دریافتی شریک بوده است.
بهعنوان مثال در وزارت نیرویی که وی بهعنوان مشاور وزیر حقوق نجومی میگرفت، وزیر مدعی بود که به خاطر دویست مگاوات برق زیر بار مافیای نیروگاهسازی نمیرود(!) بنابراین کشور به جای اینکه طبق هدفگذاریها و برنامهریزیها تبدیل به صادرکننده برق شود و ارزآوری کند، در تامین نیاز مردم و کارخانهها دچار بحران شد و سال گذشته قطعی گسترده برق را شاهد بودیم. گفته میشود خسارت این قطعی برق بالغ بر 11 میلیارد دلار بوده است.
آقای فاضلی نمیگوید مشاور و حقوقبگیر مفت دولتی بود که با آویزان شدن از غرب و تعطیلی همه مسئولیتها، همه رکوردهای تورم و رکود و افت رشد اقتصادی و بیکاری را جابهجا کرد و دولت را با تورم 60 درصدی که رکوردی چندده ساله است، تحویل داد. اما در مقابل، امروز دولتی در رأس کار است که ضمن جبران کسری بودجه 480 هزار میلیارد دلاری، حدود 90 هزار میلیارد تومان سود اوراق فروختهشده در دولت سابق را تسویه کرده است.
آقای فاضلی امروز روی میراث بیکفایتی دولتی اسکی میرود و به جای اظهار شرمندگی، ادای اپوزیسیونی درمیآورد که میدانست از آن دولت اشرافی غربگرا آبی برای مردم گرم نمیشود. آقای فاضلی مشاور دولتی بود که مدیر معدوم کانال آمدنیوز سال 97 در گفتوگو با یک شبکه ضدانقلاب، درباره علت حمایت از آن دولت گفته بود: «در انتخابات 96 مجموعه ما تحلیل امنیتی داشت. میخواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما براساس تحلیل امنیتی به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشتسر فردی مثل روحانی. کشور باید به نقطه جوش میرسید و اگر آدمی مثل رئیسی یا قالیباف سر کار میآمد، کار به نقطه جوش نمیرسید».
پایان تابستان بدون خسارت 10 میلیارد دلاری قطع برق
تابستان امسال در حالی به پایان رسید که دولت و وزارت نیرو توانستند بدون خاموشی، برق پایدار مورد نیاز کشور را تامین کنند و صنایع در مقایسه با قطعیهای سال گذشته، رشد تولید را تجربه کنند.
در اینباره روزنامه ایران گزارش داد: تابستان 1401 درحالی تمام شد که برخلاف انتظارات و پیشبینیها، امسال حتی یک دقیقه هم خاموشی در بخش خانگی رخ نداد. پیشبینی این بود که تابستان داغی را با ناترازی 19 هزار مگاواتی میان تولید و مصرف برق پیشرو داشته باشیم و خاموشیهای گسترده در بخشهای خانگی و تجاری رقم بخورد. اما نه تنها خبری از قطعیهای مکرر برق و نارضایتی مردم نبود، بلکه حتی صنایع تولیدی 15 درصد برق بیشتری مصرف کردند. حتی برخی از صنایع مانند کارخانه سیمان در نامهای از وزارت نیرو تقدیر کردند و نوشتند که امسال تأمین برق در فصل تابستان موجب ثبات تولید سیمان شد. اما چطور سریال خاموشیهای چند سال اخیر به پایان رسید؟
خاموشیها در دولت قبل از تابستان 1399 شدت گرفت و در تابستان 1400 به اوج خود رسید. شرایط به گونهای بود که بیش از 120 روز جدول برنامه خاموشی اعلام شد و البته اتفاق ناگوارتر اینکه، خاموشیها مطابق زمانبندی اعلامی نبود؛ این موضوع حجم خسارت را نه تنها در صنایع بلکه در خانهها نیز افزایش داد. از سوی دیگر، افتخار هجدهمین سال بدون خاموشی گسترش یافته (Black Out) را نیز - که فقط کشورهای پیشرفته به آن دست مییابند- ناباورانه تسلیم محدودیتهای تولید کرد و غباری بر چهره صنعت برق کشور کشید. در بررسی علل این خاموشیهای سریالی در سالهای 1399 و 1400 چند عامل بیش از همه خودنمایی میکند؛ ناترازی عرضه و تقاضای برق به دلیل عقبماندگی 20 هزار مگاواتی نیروگاهسازی از برنامههای توسعهای کشور در 8 سال دولت قبل، مشکلات ناشی از ساختار حکمرانی صنعت برق و محیط کسب و کار آن بخش خصوصی را از سرمایهگذاری منصرف کرده بود، کمبود منابع آبی در سدهای برقابی و همچنین برهم خوردن توازن مالی صنعت که دولت در ایجاد ابتکارات برای بهبود شرایط نیز ناتوان بود.
آمارهای جهانی حاکی از آن است که ایرانیها به طور متوسط چیزی حدود دو برابر میانگین جهانی انرژی مصرف میکنند.
اما امسال شرایط متفاوت بود و استارت مصرف بهینه بهنوعی در کشور زده شده است. شرایط بهگونهای است که با وجود ناترازی بیش از
۱۰ تا 12 هزار مگاواتی، شبکه سراسری برق کشور در وضعیت پایداری قرار دارد، حتی در برخی از روزهای پیک که مصرف به مرز ۶۹ هزار مگاوات هم رسیده بود، هیچ نقطهای از کشور بهخاطر کمبود تولید برق دچار خاموشی نشد.
مصطفی رجبی مشهدی، مدیرعامل شرکت مدیریت شبکه برق، پیشتر گفته بود که «بخش خانگی یکسوم مصرف برق شبکه را به خود اختصاص داده؛ به عبارت دیگر ۳ درصد کاهش مصرف در بخش خانگی به معنای یک درصد کاهش مصرف در کل برق مصرفی کشور بوده که عدد بسیار بزرگی است.» این اتفاق با تبیین مشوقهای صرفهجویی روی قبوض رخ داد. به طوری که با اجرای طرحهای مدیریت مصرف برق، مشارکت مردم یکی از پایههای مدیریت مصرف امسال شد و در مقابل قبض ۵ میلیون مشترک در تابستان رایگان شد. در ازای این کار بالغ بر۸۵۰ میلیارد تومان پاداش برای این گروه اختصاص یافت. البته همراهی بخش صنعت و کشاورزی را نیز در گذر تابستان بدون خاموشی نمیتوان نادیده گرفت. بر اساس آمار اعلامی شرکت توانیر، بخش کشاورزی به طور متوسط با ظرفیت
۲ هزار و ۳۰۰ مگاوات و صنعت حدود ۵ هزار و ۸۰۰ مگاوات با برنامههای پیکسایی در ساعتهای اوج مصرف برق همراه شدند. در همین حال، امسال ادارات حدود ۷۰۰ مگاوات مصرف خود را کاهش دادهاند.
بخش صنعت هم اکنون بیش از ۳۵ درصد برق کشور را به خود اختصاص میدهد، این بخش سال گذشته بیش از 10 میلیارد دلار از خاموشیها خسارت دید. بویژه آنکه خاموشیهای ناگهانی و بیبرنامه در این بخش رخ میداد و بسیاری از دستگاهها را با مشکل مواجه میکرد. اما با برنامهریزی صنعت برق برای تابستان امسال، تأمین پایدار برق صنایع کشور رقم خورد و در نهایت روند افزایش شاخص تولید صنعتی کشور و افزایش 6.7 درصد در این شاخص طی مردادماه 1401 اتفاق افتاد. بر اساس گزارش وزارت نیرو، صنایع امسال با محدودیت اندک و برنامهریزی شده روبهرو شدند و 15 درصد بیشتر از پارسال برق مصرف کردند. همین موضوع در رشد تولید مؤثر بود.
یک روزنامه زنجیرهای اذعان کرد: اگر بهانه فوت مهسا امینی هم پیش نمیآمد، بانیان آشوب، «بهانه» دیگری دست و پا میکردند.
روزنامه آرمان به قلم صادق زیباکلام نوشت: «کمتر ایرانی را شاید بتوان این روزها سراغ گرفت که نگران اوضاع و احوال کشور نباشد. به هر حال چه طرفداران نظام و چه منتقدین هرکدام نگران از آینده کشور هستند. هر ایرانی که به هم میرسند چه در خارج و چه در داخل کشور ناخودآگاه پرسششان این میشود که چه خبر؟ متأسفانه تاکنون برخورد بهگونهای بوده که با برخورد آن در گذشته هیچ تفاوت آشکاری مشاهده نمیشود. همان رویکرد همیشگی و همان صحبتهای همیشگی. ای کاش چهرهها و شخصیتهایی همچون آقای ناطق نوری یا علی لاریجانی یا مهندس باهنر یا دکتر احمد توکلی و سایر چهرهها و شخصیتهایی که معتدلتر، میانهروتر هستند، میتوانستند تاثیرگذاری بیشتری در بحران فعلی داشته باشند. هیچچیز بدتر از آن نیست که برخی صورت مسئله را هم نمیخواهند قبول کنند. نمیخواهند قبول کنند که برخی از زنان و جوانان با برنامههای آنان همراه نیستند. اگر مرگ مهسا امینی نمیبود، ممکن بود بهانه دیگری پیدا شود و باز هم ما شاهد این امواج ناآرامی بودیم. قطعا اگر فکر اساسی و بنیادی که بلندمدت نظام را در نظر داشته باشد، توسط مسئولین کشور صورت نگیرد، همچون بحرانهای گذشته این یکی را هم نظام پشتسر میگذارد. به تدریج از اوایل هفته آینده از امواج تظاهرات و ناآرامیها کاسته شود، به تدریج بازداشتیها آزاد شوند و ما به وضعیت قبل از مرگ مهسا امینی برگردیم».
اعتراف زیباکلام درباره بهانه بودن ماجرای فوت مهسا امینی، یادآور شعار رسوای آشوبگران در سال 1388 گفتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است». ادعای در تقلب انتخابات در حالی اسم رمز آشوب در سال 1388 شد که خاتمی بعدها در پستو اذعان کرد تقلبی در کار نبوده است. همچنین تاجزاده به صفايي فراهاني و رمضانزاده گفته بود «براي بنده كه تجربه انتخابات رو دارم، ميدونم كه در انتخابات تقلب نشده، ممكنه يكي دو ميليون عقب جلو بشه، ولي ما انتخابات رو باختيم. حالا به جاي 25 ميليون و 13 ميليون، شده باشد 14 ميليون و 24 ميليون مثلا».
آمریکا قبل از خشک شدن جوهر توافق با ایران را زیر پا میگذارد
یک نشریه اقتصادی نوشت: نقض توافق با ایران از سوی آمریکا در صورت توافق جدید قطعی است.
اویل پرایس نوشت: مذاکرات برای احیای برجام بین ایران و گروه 1+5 متشکل از چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا، آمریکا و آلمان به نظر در بن بست است. اما اگر برجام شکست بخورد، چه؟ حتی در صورت شکست برجام، باز هم ایران باید با همسایگان خود در خلیجفارس تعامل داشته باشد. آمریکا و اروپا با هر کاری که تهران انجام دهد مخالف خواهند بود، بنابراین تهران باید بر بهبود روابط منطقهای برای کاهش تنشها و کاهش ریسک تجاری در منطقه تمرکز کند.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد که دستیابی به توافق موفق مستلزم «واقعگرایی و عزم و اراده» واشنگتن است. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده هم در واکنش گفت که دستیابی به توافق در مقطع فعلی بعید است. فرانسه، آلمان و بریتانیا گفتند که با شرکای خود در مورد «تداوم تشدید تنش هستهای و عدم همکاری ایران» مشورت خواهند کرد و سازمان ملل گفت که انعطافپذیری همه طرفها ضروری است.
برای ناظران غربی، هدف از توافق هستهای این بود که سرعت توسعه توان هستهای ایران را کاهش دهد، نه آن را متوقف سازد. چرا؟ زیرا ایرانیهای مغرور، هرگز زیر بار چنین چیزی نمیرفتند، رهبران ایران دیدند که چه اتفاقی برای معمر قذافی در لیبی افتاد که به برنامه تسلیحات هستهای خود در سال 2003 پایان داد اما در سال 2011 کشته شد. آنها فکر میکنند که توان هستهای کشورشان را در ثبات میبرد، آنها فکر میکنند که حتی اگر توافقی وجود داشته باشد، آمریکا و اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی را قبل از خشک شدن جوهر توافق دوباره اعمال خواهند کرد.
اگر مذاکرات به پایان برسد، روز غمانگیزی برای هتلداران در وین خواهد بود، اما ایران کارهای زیادی دارد که باید انجام دهد. اول، به کار روی برنامه هستهای خود ادامه خواهد داد اما آن را در سطحی مشخص نگاه خواهد داشت. این کشور علیرغم تحریمهای گسترده، اقدامات بزرگی انجام داده و زمان آن رسیده است که برخی از دانشمندان و مهندسان را به پروژههای عمرانی اختصاص دهد تا اقتصاد خود را توسعه داده و تقویت کند.
ایران در این راستا، به کار بر روی برنامه موشکی خود ادامه میدهد، کشوری که به عنوان بزرگترین و متنوعترین زرادخانه موشکهای بالستیک در خاورمیانه شناخته میشود. برنامه دفاعی ایران اخیراً با پرتاب ماهواره سنجش از دور خیام که احتمالاً برای رصد دشمنان ایران مورد استفاده قرار خواهد گرفت، تقویت شده است.
اما اگر برجام شکست بخورد، چه؟ حتی در صورت شکست برجام باز هم ایران باید با همسایگان خود در خلیجفارس تعامل داشته باشد. آمریکا و اروپا با هر کاری که تهران انجام دهد مخالف خواهند بود، بنابراین تهران باید بر بهبود روابط منطقهای برای کاهش تنشها و کاهش ریسک تجاری در منطقه تمرکز کند. در مجموع گسترش تجارت منطقهای علیرغم تحریمها دشوار میرسد، اما ایرانیها باید این هدف را دنبال کنند.
مشاور نجومیبگیر و ادای اپوزیسیونی که به او نمیآید
مشاور وزیر نیرو در دولت روحانی میگوید: جامعه ایران به شدت بالغ شده، اما ساختار حکمرانی ناکارآمد است و دائم دارد توانش را از دست میدهد.
محمد فاضلی اخیرا در پوشش عنوان جامعهشناس در برنامه شیوه شبکه چهار حاضر شد و به بهانه تشنجات اخیر به مخالفخوانی پرداخت و این در حالی است که وی از مدیران مرکز تحقیقات استراتژیک و مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری (در دولت روحانی) بوده است.
فاضلی در برنامه شیوه گفته است: جامعه ایران گسترش یافته و رشید و بالغ شده و تحصیلکرده است. این جامعه از برخی عارضهها رنج میبرد. نرخ بیکاری بسیار بالاست، حتی با نرخهای پایین مشارکت این بیکاری بالاست بیکاری به شکل نابرابری بین زن و مرد تقسیم شده؛ مردان پنج برابر زنان شاغل هستند.
میانگین هوشی و توانایی جامعه بالاتر از حکومت است؛ این وضعیت جامعه ایرانی را به استیصال رسانده است. این روزها دیگر فقط مهاجرت نخبگان نیست، مهاجرت تکنسینهای نیروی کار شما هم دارد رخ میدهد. آدمهایی که درون ساختار تصمیمگیری هستند میشود روی اکثریت آنها دست گذاشت و ادعا کرد که آنها از میانگین آدمهایی که در جامعه هستند پایینتر هستند. رویای توسعه دارد بر باد میرود. احساس جامعه این است که این مدل از حکمرانی و این مسیری که داریم طی میکنیم آیندهای برایش بنا نمیکند، بنابراین جامعه ایرانی حق دارد ناآرام باشد چون آیندهاش را برآورده نمیکند. ما سال 90 هم همین حرفها را میزدیم... اگر این مسیر درست بود پس از سال 1390 تا 1400 باید اتفاقی رخ میداد. امروز با جامعهای ناآرام مواجهایم که حق دارد و ناراضی است.
وی میافزاید: مردم مطالبهگر هستند، بر سر فساد، بر سر اشتغال، بر سر زنان، بر سر مداخله در سبک زندگیشان، بر سر تخریب محیطزیست. مجموعهای از تناقضات را نمیتوانید پوشش دهید. به میلیونها نفر بگویید مقاومت کنید و بعد ببینید خودشان جور دیگری زندگی میکنند. ما تبدیل شدهایم به جامعه مسائل حل نشده! در جوانان 18 تا 35 سال، نرخ بیکاری مردان 13.8 و نرخ بیکاری زنان 28.3 درصد. همین جامعه در 10 سال گذشته میزان برخورداری ثروتمندترین دهک به فقیرترین دهکش از 11 برابر شده 14 برابر؛ یعنی نابرابری هم گسترش یافته است... در داخل به شدت تضعیف شدهاید از نظر اقتصادی و به مردم فشار آمده است، در حالی که کشور 10 میلیون جمعیت افزایش یافته 40 درصد درآمد سرانهاش را از دست داده است. میانگین تورم در جهان در سال 2018، 2.4 درصد بوده است، و تورم بلندمدت ایران 20 درصد بوده است.
آقای فاضلی البته در این اظهارات، واقعیت مهمی را عمدا کتمان کرد و آن اینکه ناکارآمدی مورد اشاره وی در دهه گذشته- به جز دو سال- نتیجه عملکرد خسارتبار دولتی است که وی ذیل آن مدیریت و مشاورتهای مختلف برعهده داشته و در حقوقهای نجومی دریافتی شریک بوده است.
بهعنوان مثال در وزارت نیرویی که وی بهعنوان مشاور وزیر حقوق نجومی میگرفت، وزیر مدعی بود که به خاطر دویست مگاوات برق زیر بار مافیای نیروگاهسازی نمیرود(!) بنابراین کشور به جای اینکه طبق هدفگذاریها و برنامهریزیها تبدیل به صادرکننده برق شود و ارزآوری کند، در تامین نیاز مردم و کارخانهها دچار بحران شد و سال گذشته قطعی گسترده برق را شاهد بودیم. گفته میشود خسارت این قطعی برق بالغ بر 11 میلیارد دلار بوده است.
آقای فاضلی نمیگوید مشاور و حقوقبگیر مفت دولتی بود که با آویزان شدن از غرب و تعطیلی همه مسئولیتها، همه رکوردهای تورم و رکود و افت رشد اقتصادی و بیکاری را جابهجا کرد و دولت را با تورم 60 درصدی که رکوردی چندده ساله است، تحویل داد. اما در مقابل، امروز دولتی در رأس کار است که ضمن جبران کسری بودجه 480 هزار میلیارد دلاری، حدود 90 هزار میلیارد تومان سود اوراق فروختهشده در دولت سابق را تسویه کرده است.
آقای فاضلی امروز روی میراث بیکفایتی دولتی اسکی میرود و به جای اظهار شرمندگی، ادای اپوزیسیونی درمیآورد که میدانست از آن دولت اشرافی غربگرا آبی برای مردم گرم نمیشود. آقای فاضلی مشاور دولتی بود که مدیر معدوم کانال آمدنیوز سال 97 در گفتوگو با یک شبکه ضدانقلاب، درباره علت حمایت از آن دولت گفته بود: «در انتخابات 96 مجموعه ما تحلیل امنیتی داشت. میخواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما براساس تحلیل امنیتی به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشتسر فردی مثل روحانی. کشور باید به نقطه جوش میرسید و اگر آدمی مثل رئیسی یا قالیباف سر کار میآمد، کار به نقطه جوش نمیرسید».
پایان تابستان بدون خسارت 10 میلیارد دلاری قطع برق
تابستان امسال در حالی به پایان رسید که دولت و وزارت نیرو توانستند بدون خاموشی، برق پایدار مورد نیاز کشور را تامین کنند و صنایع در مقایسه با قطعیهای سال گذشته، رشد تولید را تجربه کنند.
در اینباره روزنامه ایران گزارش داد: تابستان 1401 درحالی تمام شد که برخلاف انتظارات و پیشبینیها، امسال حتی یک دقیقه هم خاموشی در بخش خانگی رخ نداد. پیشبینی این بود که تابستان داغی را با ناترازی 19 هزار مگاواتی میان تولید و مصرف برق پیشرو داشته باشیم و خاموشیهای گسترده در بخشهای خانگی و تجاری رقم بخورد. اما نه تنها خبری از قطعیهای مکرر برق و نارضایتی مردم نبود، بلکه حتی صنایع تولیدی 15 درصد برق بیشتری مصرف کردند. حتی برخی از صنایع مانند کارخانه سیمان در نامهای از وزارت نیرو تقدیر کردند و نوشتند که امسال تأمین برق در فصل تابستان موجب ثبات تولید سیمان شد. اما چطور سریال خاموشیهای چند سال اخیر به پایان رسید؟
خاموشیها در دولت قبل از تابستان 1399 شدت گرفت و در تابستان 1400 به اوج خود رسید. شرایط به گونهای بود که بیش از 120 روز جدول برنامه خاموشی اعلام شد و البته اتفاق ناگوارتر اینکه، خاموشیها مطابق زمانبندی اعلامی نبود؛ این موضوع حجم خسارت را نه تنها در صنایع بلکه در خانهها نیز افزایش داد. از سوی دیگر، افتخار هجدهمین سال بدون خاموشی گسترش یافته (Black Out) را نیز - که فقط کشورهای پیشرفته به آن دست مییابند- ناباورانه تسلیم محدودیتهای تولید کرد و غباری بر چهره صنعت برق کشور کشید. در بررسی علل این خاموشیهای سریالی در سالهای 1399 و 1400 چند عامل بیش از همه خودنمایی میکند؛ ناترازی عرضه و تقاضای برق به دلیل عقبماندگی 20 هزار مگاواتی نیروگاهسازی از برنامههای توسعهای کشور در 8 سال دولت قبل، مشکلات ناشی از ساختار حکمرانی صنعت برق و محیط کسب و کار آن بخش خصوصی را از سرمایهگذاری منصرف کرده بود، کمبود منابع آبی در سدهای برقابی و همچنین برهم خوردن توازن مالی صنعت که دولت در ایجاد ابتکارات برای بهبود شرایط نیز ناتوان بود.
آمارهای جهانی حاکی از آن است که ایرانیها به طور متوسط چیزی حدود دو برابر میانگین جهانی انرژی مصرف میکنند.
اما امسال شرایط متفاوت بود و استارت مصرف بهینه بهنوعی در کشور زده شده است. شرایط بهگونهای است که با وجود ناترازی بیش از
۱۰ تا 12 هزار مگاواتی، شبکه سراسری برق کشور در وضعیت پایداری قرار دارد، حتی در برخی از روزهای پیک که مصرف به مرز ۶۹ هزار مگاوات هم رسیده بود، هیچ نقطهای از کشور بهخاطر کمبود تولید برق دچار خاموشی نشد.
مصطفی رجبی مشهدی، مدیرعامل شرکت مدیریت شبکه برق، پیشتر گفته بود که «بخش خانگی یکسوم مصرف برق شبکه را به خود اختصاص داده؛ به عبارت دیگر ۳ درصد کاهش مصرف در بخش خانگی به معنای یک درصد کاهش مصرف در کل برق مصرفی کشور بوده که عدد بسیار بزرگی است.» این اتفاق با تبیین مشوقهای صرفهجویی روی قبوض رخ داد. به طوری که با اجرای طرحهای مدیریت مصرف برق، مشارکت مردم یکی از پایههای مدیریت مصرف امسال شد و در مقابل قبض ۵ میلیون مشترک در تابستان رایگان شد. در ازای این کار بالغ بر۸۵۰ میلیارد تومان پاداش برای این گروه اختصاص یافت. البته همراهی بخش صنعت و کشاورزی را نیز در گذر تابستان بدون خاموشی نمیتوان نادیده گرفت. بر اساس آمار اعلامی شرکت توانیر، بخش کشاورزی به طور متوسط با ظرفیت
۲ هزار و ۳۰۰ مگاوات و صنعت حدود ۵ هزار و ۸۰۰ مگاوات با برنامههای پیکسایی در ساعتهای اوج مصرف برق همراه شدند. در همین حال، امسال ادارات حدود ۷۰۰ مگاوات مصرف خود را کاهش دادهاند.
بخش صنعت هم اکنون بیش از ۳۵ درصد برق کشور را به خود اختصاص میدهد، این بخش سال گذشته بیش از 10 میلیارد دلار از خاموشیها خسارت دید. بویژه آنکه خاموشیهای ناگهانی و بیبرنامه در این بخش رخ میداد و بسیاری از دستگاهها را با مشکل مواجه میکرد. اما با برنامهریزی صنعت برق برای تابستان امسال، تأمین پایدار برق صنایع کشور رقم خورد و در نهایت روند افزایش شاخص تولید صنعتی کشور و افزایش 6.7 درصد در این شاخص طی مردادماه 1401 اتفاق افتاد. بر اساس گزارش وزارت نیرو، صنایع امسال با محدودیت اندک و برنامهریزی شده روبهرو شدند و 15 درصد بیشتر از پارسال برق مصرف کردند. همین موضوع در رشد تولید مؤثر بود.