کارگران درگیر مشکلات معیشتی هستند؛

حال ناخوش کارگران زیر چتری که نیست

تاریخ انتشاردوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۲:۴۲
کد مطلب : ۴۷۰۱۷۴
داستان پر پیچ و خم کارگران را پایانی نیست، دلار بالا می رود، مشکلات چندین برابر می‌شود، هر که کم می‌آورد از حقوق کارگر می‌زند.
۰
plusresetminus
حال ناخوش کارگران زیر چتری که نیست
به گزارش بلاغ؛در را آرام بست، خسته بود، اما تمام توانش را گذاشت تا آرام تر راه برود نباید کسی متوجه حضورش می شد خیلی نگران بود مانند دزدی که شبانه به سرقت می رود، ناگهان با چهره دخترش تمام دنیا به روی سرش خراب شد، حتی دوران بچگی که ناظم تقلب اش را سر می رسید به این اندازه نترسیده بود، حتی زمانی که مادرش در میان شیطنت ها مچ اش را می گرفت.
 
دوست داشت زندگی در همین لحظه متوقف شود، دوست داشت هیچ وقت متولد نمی شد، به این فکر نمی کرد که به دخترش چه بگوید، چه بهانه ای برای نخریدن دوچرخه اش جور کند، چه دروغی برای بدقولی اش پیدا کند، فقط به این فکر می کرد که ای کاش کارگر نبود.
 
نگاههایشان حرف های زیادی با خود تلمبار کرده بود، گاهی میان حرف زدن ها بغض هایش را قورت می داد، مکث می کرد، نفس عمیقی می کشید و دوباره از وعدههای بی سرانجامی که به سمتشان در این سالها شلیک شده بود می گفت، از روزگاری که هر روز صبح از دنده چپ بلند می شد، از کاری که فرصت دیدن بازی های بچه اش را از او گرفته بود، زندگی اش خلاصه می شد در قبض های که مهلتشان سپری شده ، عشق اش در خستگی بعدازظهرهای که خواب را به چشم خود نمی دید رنگ می گرفت.

بغض هایش دیگر همگیر شده بود، آن دیگری هم جلوتر آمد، در زندگی تنگناهای زیادی دیده بودند، اما این سالها غیر قابل هضم بود.

63 سال داشت، 63 سالگی برای زندگی کارگری چیزی شبیه سیانور است، از همه چیز گفت، از جهیزیه دخترش که چهارسال انتظار کشیده و فقط شرمندگی برایش مانده، از آینده پسرش که بعد سربازی مبهم است، از دردهای پایش که شب ها خواب را از چشمش حرام می کند.

دیگری که جوان تر است، حدودا 45 ساله به نظر می رسد، با اعصبانیت جلو می آید، می گوید: ( بنویس این ها نان شب را هم ندارند، قرض می گیرند) کمی آرام تر ادامه می دهد: چند وقت بود که کار نداشتیم، ما روز مزد هستیم، نهایت درآمدمان کفاف همان شب را می کند، چقدر از این و آن قرض بگیریم، چقدر شرمنده خانوادیمان باشیم) بغض اش اجازه نمی دهد.
                 
 رضایی کارگران را قشر مظلوم جامعه خواند و بیان کرد:کارگران امروز زیر خروارهای از مشکلات آوار مانده اند و تنها برای حمایت از کارگران شعار داده اند و همایش برگزار کرده اند در حالی که این ها برای ما نان نخواهد شد.
 
وی که کارگر شهرک صنعتی آمل است با اشاره به مشکلات کارگران گفت: اوضاع زندگی کارگری خیلی نابسامان است، قراردادهای موقت باعث شده اند که امنیت شغلی نداشته باشیم و ترس از دست دادن شغل و وجود مشکلات مالی باعث ایجاد نگرانی همیشگی برای ماست.
 
این مرد 45 ساله با بیان اینکه کار گران ایرانی پایین تر از خط فقر در حال زندگی کردن هستند خاطرنشان کرد: در جای سابقی که کار می کردم با وجود 5 سال کار، 3 سال و خوردی بیمه داشتم و این ظلم است که با وجود حجم کاری زیاد به خواسته های خود نرسیم.
وی به مشکلات اقتصادی این روزهای کشور اشاره کرد و گفت: هر اتفاقی که در اقتصاد می افتد کارگر تاوان ان را می دهد دلار گران می شود این کارگر است که ناهارش را قطع می کنند، تولیدکننده وررشکست می شود کارگر از نان خوردن می افتد.
 
تعدیل، دستمزدهای معوقه، گرانی، تورم، مشکلات بیمه، حقوق ناچیز و همه چیزهای که نمی گذارد شب ها سرش را راحت روی زمین بگذارد و قوز بالای قوز شده است.
دستمزدی که براساس هیچ تورمی محاسبه نمی شود، تعدیل نیرو ها هم اولین گزینه روی میز است، نبود ثبات اقتصادی، رکود حاکم در بازار، تحریم های ظالمانه همه و همه قدرت خرید را به پایین می کشد و کارگران را پا سوز اقتصاد  کرده، کارگرانی که محرک اصلی اقتصاد اند، امروز در زیر دنده های بی توجهی ها گیر کرده اند، اقتصاد پسا کرونا برای کارگران سخت  است و با این شانه خالی کردن ها حل و فصل یابد.

خداحافظی می کنم، دلم از هجم این همه نگرانی و مشکلات جایی دوردست می خواهد برای فریاد، از ساختمان نیمه ساخته دور ودور تر می شوم، اما همچنان به این فکر میکنم زمانی که کارگران، ساختمانی را می سازند که هیچ وقت توان خرید آن را ندارند  و یاد شعر سایبر هاکا می افتم، تا به حال افتادن شاه‌توت را دیده‌ای؟! که چگونه سرخی‌اش را با خاک قسمت می‌کند هیچ چیز مثل افتادن دردآور نیست من کارگرهای زیادی دیده‌ام، از ساختمان که می‌افتادند شاه‌توت می‌شدند.
 
این هفته روز کارگر بود و حرف همه برای حمایت از کارگر زده می شد و همایش ها به نام کارگر کلید خورده بود، کارگری که چرخ دنده های صنعت را با تمان توانش به دوش می کشد تا پای اقتصاد نلنگد، اما همیشه اوست که در مشکلات بیشتر از همه فرو خواهد ریخت.
 
رمان زندگی کارگران، سرفصل های دردناکی است که با قراردادهای سفیدامضاء، دستمزدهای ناچیز،گسل عمیق میان حقوق و تورم، حوادث حین کار، نداشتن امنیت شغلی پر شده است و می توان به سادگی خستگی چشم های کارگری را پس از یک روز کاری لمس کرد.
 
داستان پر پیچ و خم کارگران را پایانی نیست، دلار بالا می رود، یک وعده غذای کارگر کم می شود، تخم مرغ گران می شود، کارگر گرسنه می خوابد، هر که کم می آورد از حقوق کارگر می زند .

درک مشکلات کارگران سخت نیست، دغدغه های که جلو چشم هستند و چون خوره زندگی آنان را نابود می کند، شکافی که هر روز خط فقر را عمیق تر می کند، چالشی که اگر حل شود، نیروی کاری بانشاط تر خواهیم داشت و به تبع آن کالاهایی با کیفیت تر.
 
انتهای پیام/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

کتاب و کتابت از نـگاه قـرآن
دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۸
چشم زخم؛ خرافات یا حقیقت؟
يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
برنامه ملی سلامت خانواده زیر ذره‌بین
يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
شهید شیرودی، مالک اشتر دفاع مقدس
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۱
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳