بهنود که این روزنامه در اولین شماره پس از توقیف به آن تریبون داده از جمله افرادی است که طی سالهای گذشته در پوشش خبرنگار، مجری یا فعال رسانهای مهمترین نقش در اجرای پروژه جنگ روانی دشمن در ایرانهراسی، هجمه به فرهنگ، هویت و اعتقادات مردم ایران و کودتای رنگی علیه نظام جمهوری اسلامی داشته است.
او همچنین مجری و کارشناس شبکه تلویزیونی و سایت «بیبیسی فارسی» است که ابزار دولت انگلیس برای تحقیر، توهین، تفرقهافکنی و مأیوس کردن مردم ایران است. این رسانه همانند دولت بدسابقه انگلیس نگاهی استعماری به مردم ایران دارد. از سوی دیگر بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران عرصه سیاست و رسانه یکی از دلایل اصلی شکلگیری شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی و صرف هزینههای هنگفت از سوی دولت انگلیس برای آن را، نقشآفرینی در فتنه ۸۸ میدانند، شبکهای که با ردیف بودجه اختصاصی وزارت خارجه انگلیس راهاندازی شده است.
خبرسازی با هدف تحریم مردم ایران، حمایت ویژه از گروهکهای تروریستی تجزیهطلب، توهین به مقدسات، تشویق مردم به آشوب و آتشزدن و تخریب اماکن عمومی، تمسخر عقاید دینی مردم، تشویق زنان به کشف حجاب، کوچکنمایی نقاط پیشرفت، بزرگنمایی نقاط ضعف، بنبستنمایی وضعیت کشور و... از جمله کارویژههای بیبیسی فارسی است که بهنود سالها در قالب مجری و کارشناس در آن مشغول به فعالیت بوده است.
همچنین در سالهای گذشته تعدادی از فعالین رسانهای در داخل با خیانت به مردم کشورشان به استخدام بیبیسی فارسی درآمدند و در نقش پادوهای ملکه انگلیس، در این شبکه ضدایرانی مشغول به کار شدند که «دروازه ورود» این خبرنگاران تجدیدنظرطلب به شبکه رسانههای فارسیزبان بیگانه «بهنود» بوده است.
قهرمانسازی از یک مجرم امنیتی با جعل عنوان «مصلح اجتماعی»!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی به قلم یکی از فعالین سیاسی اصلاحطلب با عنوان «شادمانی مشترک از بازداشت یک مصلح » در واکنش به بازداشت تاجزاده نوشت: «گفتماني كه مصطفي تاجزاده يكي از نمايندگان آن است. گفتماني كه در جستوجوي اميد واقعي است و دل به اميد كاذب نبسته است. خاصه در شرايط اين روزهاي ايران كه ويرانيطلبان به اشكال مختلف با فشار بر ايران همراه شدهاند، تاجزاده به ميدان آمده و با تمام قوا از يكسو در مقابل آنها از اصلاحات دفاع ميكند و از سوي ديگر حاكميت را مخاطب خود قرار ميدهد كه رمز ماندگاري شما و قوام امنيت ملي، تمكين به خواست ملت ايران است. واقعيتي كه برخوردكنندگان با تاجزاده نسبت به آن غفلت جدي دارند. اميدوارم بازداشتكنندگان او خوب واكنشهاي گروه اول و دوم را رصد كنند تا ببينند كه اين بازداشت علاوه بر مخالفان و رقباي داخلي اصلاحات، چه كساني را شادمان كرده است؟ آيا نبايد در اين شادماني مشترك بين گروه اول و دوم ترديد كرد؟ اگر نگران امنيت ملي و منافع ملي ايران هستيد، اين را هم بدانيد كه امثال تاجزاده و نقدها و پيشنهاداتي كه براي اصلاح حكمراني ميدهد، يك فرصت است نه تهديد.»
گفتنی است مصلح اجتماعی مورد اشاره این روزنامه همان کسی است که پس از فتنه اقتصادی در آبان 98 به صحنه آمد و گفت که این اغتشاشات، وسیعتر و خشنتر تکرار خواهد شد. وی همچنین پرچمدار تئوری براندازانه «اصلاحات ساختاری» است! همان که در فرم و محتوا معتقد به ایجاد تغییر در جمهوری اسلامی است. یک تئوری تا آناندازه تند که حتی برخی بزرگان اصلاحات صراحتا عنوان کردند که ناممکنش میدانند.
تاجزاده در چندین گفتوگو به صراحت اعلام کرده است که اعتقادی به ولایت فقیه و انقلاب اسلامی ندارد و برای این که راهی برای فرار خود از انتقادات باز کند، گفته که چون هیچ جایگزینی برای جمهوری اسلامی وجود ندارد و بعد از جمهوری اسلامی، هرج و مرج کشور را فرا میگیرد، لذا مجبور است که سیاسی از جمهوری اسلامی حمایت کند. به عبارت دیگر، اگر تاجزاده و حامیانش که پشت سر وی حرکت میکنند، به این نتیجه برسند که جایگزینی برای جمهوری اسلامی وجود دارد، قطعاً اقدام به براندازی هم خواهند کرد. کما اینکه در فتنه 88، اصلاحات به چیزی جز براندازی ساختار قانونی و به تبع آن، فتح دیگر سنگرهای جمهوری اسلامی، رضایت نداشت. ولی حضور به موقع مردم و رهبر انقلاب در صحنه، این پروژه سیاسی – امنیتی را با شکست روبهرو کرد. وی در شبکهای که تنفس کرده است که اکثریت اعضای آن از آموزش دیدگان امنیتی هستند که در فتنه 78 و 88 متبلور شدند، در واقع «محفل امنیتی اصلاحات»، یکی از شبکههای نفوذی است که در حال طراحی و عملیاتی کردن بسیاری از پروژهای امنیتی در داخل مرزهای جمهوری اسلامی هستند. اصلاحطلبان در مواجهه با اشخاصی همچون تاجزاده دچار نوعی سردرگمی است. نه میتواند تاجزاده را محکوم کند و نه میخواهد اهداف آتی خود را با دست فرمان تاجزاده جلو ببرد. ولی در مواقع بحرانی، بازهم فرمان ماشین اصلاحات را امثال تاجزاده و جلاییپور، علویتبارهایی برعهده میگیرند که به دنبال امنیتی کردن و بالا بردن سطح خشونت در جامعه هستند و اتفاقاتی میافتد که اصلاحطلبان معترف هستند که اشتباه و خطا است.
نسخهپیچی تکراری مدعیان اصلاحات
برای حل مشکلات، مستقیم با آمریکا مذاکره کنید!
روزنامه مردمسالاری، توئیت دبیرکل حزب مردمسالاری و مدیر مسئول این روزنامه را در تیترهای صفحه اول خود منتشر کرده و نوشته است: «نماینده پیشین مجلس در توئیتر خطاب به رئیسجمهور نوشت: هرچند اگر از مذاکرات مسقط دود سفیدی بلند شود موجب مسرت است،اما جناب آقای رئیسی مذاکره غیر مستقیم و از طریق واسطههایی همچون نمایندگان اتحادیه اروپا یا روسیه یا حکام منطقه وقت تلفکردن است. برای احیای برجام و گشایش در معیشت مردم فرصت مذاکره مستقیم با آمریکا را از دست ندهید.»
مدعیان اصلاحات نمیخواهند و نمیتوانند قبول کنند که آمریکاییها بارها اعتراف کردهاند که جز تحریک ابزار دیگری علیه جمهوری اسلامی ایران ندارند و نمیتوانند ان را کنار بگذارند. آمریکایی طی همین چند ماه گذشته بارها جمهوری اسلامی ایران را تحریک کرده و به جای قبول مسئولیت خروج از برجام سعی کردهاند که توپ را در زمین ایران بیندازند.
با اینکه قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام آژانس، صدور بیانیه ضدایرانی، فعال کردن سرویسهای اطلاعاتی صهیونیستی، ترور شهید صیادخدایی، خرابکاری در تأسیسات هستهای، تحریمهای اخیر ایران در حوزه پتروشیمی، دزدی محموله نفتکش ایران در آبهای یونان، اعلام جایزه برای کسب اطلاعات درباره سپاه صرفا بخشی از اقدامات خبیثانه غرب علیه جمهوری اسلامی ایران در طول دو ماه گذشته است اما بازهم مدعیان اصلاحات سعی میکنند زلف مشکلات را به برجام گره بزنند و بگویند «مستقیم با آمریکا مذاکره کنید!»
برجام با هیچ چیزی قابل قیاس نیست!
روزنامه شرق در شماره دیروز خود گفتوگویی با عنوان «هیچ ارتباطی نمیتواند جایگزین برجام شود» منتشر کرده که در بخش از آن آمده است: « اگر گمان کنیم بهبود روابط با همسایگان، ضمن آنکه اهمیت بسیار زیادی دارد، میتواند تمام مشکلات و مسائل ایران از حوزه اقتصادی گرفته تا حوزه سیاست خارجی را کاملا برطرف کند، شاید انتظار و ارزیابی نابجایی باشد.»
در ادامه گفتوگو آمده است: «به تعبیر دقیقتر، اگر فکر کنیم بهبود روابط با همسایگان، چه با عربستان و مصر و چه با هر کشور دیگری میتواند جای بهبود روابط ایران با قدرتهای جهانی را بگیرد، کاملا نادرست است. به هر حال بهبود روابط با همسایگان و تحقق دیپلماسی منطقهای جایگاه خود را دارد و باید برای تأمین بخشی از منافع ملی در دستور کار قرار گیرد؛ اما نمیتواند نسخه جایگزینی برای مدیریت روابط و تعامل با قدرتهای جهانی باشد.»
این روزنامه در ادامه نوشت: «واقع امر آن است که پاسخ دقیق و مشخص به این سؤال شما بهسادگی میسر نیست. به هر حال هرکدام از این مسائل جایگاه، تبعات و آثار مثبت و منفی خود را بهدنبال دارد و بهطور طبیعی در سایر حوزهها هم اثرگذار است؛ بهبود روابط با کشورهای عربی و جلب اعتماد و اطمینان آنها بخشی از مشکلات روابط و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در منطقه خاورمیانه حل میکند و به دنبال آن بخشی از فشارهای واردشده بر ایران را کاهش دهد، اما در عین حال بهبود روابط ایران با قدرتهای جهانی در قالب احیای برجام که به باورم ایران ناگزیر از پیگیری و تحقق آن است، به بهبود و ارتقای روابط ایران با همپیمانان قدرتهای جهانی در منطقه خاورمیانه مانند عربستان و مصر منجر میشود. بههرحال توافقنامههای ایران با کشورهای مؤثر جهانی، ذیل هر نامی که به این توافقنامهها بدهیم، گویای جدیت و مسئولیتپذیری ایران و بازیگری نرمال آن خواهد بود.»
البته مصاحبه شونده در انتهای این سطور گفته است که این توافق نامه تحت هر نامی که میخواهد باشد اما شرق با جدیت از عنوان برجام استفاده کرده است.
باید به این جماعت یادآور شد در دورهای که برجام به اجرا درآمد شرایط ایران بسیار بدتر از قبل شد چه از جهت ارتباط و چه از جهت تحریمها و نیز دولتمردان دولت قبل بارها تاکید کردند که دستاورد ایران از برجام تقریبا صفر بوده است. حالا دقیقا در چه موردی و با احتساب چه سود و فایدهای هیچ رابطهای نمیتواند جایگزین برجام شود؟! البته شاید بتوان گفت که از جهت متضرر شدن کشورمان برجام با هیچ توافقنامهای قابل قیاس نیست.