برای پاسخ به این معما که در حقیقت چه روی خواهد داد، باید تعریفی دقیق از تحکیم ساختار اقتصادی داشته باشیم. این عبارت، در حقیقت همان مقاوم سازی اقتصاد در برابر تکانههای اقتصادی خارجی است، خواه آن تکانهها عمدی باشند یا غیرعمدی و بدیهی است که چنین استحکامی بد نیست. به همین خاطر هیچ یک از صاحبنظران اقتصادی آن را رد نمیکنند، بلکه در ارائه روش برای رسیدن به این تحکیم ساختار، اختلاف نظر وجود دارد.
برخی معتقدند، تحکیم ساختار اینگونه رخ میدهد که کشور در یک یا چند کالای محدود که شرایظ تولیدشان مهیاتر است، به خود کفایی رسیده و حجم تولید را بیشتر کند تا جایی که صادر کننده همین یک کالا شود. از دیگر سو، کشورهای دیگر نیز همین رویه را در پیش گرفته و هر کشور به تخصص در تولید چندکالای محدود برسد و در این دهکده جهانی که کشورها به مثابه افراد آن هستند، این کالاها را با یکدیگر تبادل کرده و روزگار بگذرانیم. این گونه ساختار اقتصاد ما مستحکم بوده و رشد اقتصادی حداکثر خواهد شد.
بدیهی است که این نظر صحبح نیست. به این خاطر که وقتی عمده کالاهایی که به آنها نیاز داریم را به امید دهکده جهانی تولید نکردیم، اگر بحرانی در اقتصاد دیگر کشورها رخ دهد، به واسطه ارتباط بین ما، آن بحران دامن ما را هم خواهد گرفت. ضمن اینکه بررسی ساختار اقتصادی کشورهای توسعه یافته خصوصا امریکا نشان میدهد که آمریکا نیز به امید دهکده جهانی ننشسته است!
برخی اما شاخص دیگری را برای تحکیم ساختار اقتصادی ارائه میدهند. ایشان میگویند، اقتصاد کشوری مستحکم است که اولا تا حد بالایی از مواد اولیه و کالاهای واسطه برای تولید داخلی را خود تولید کند و در ثانی حجم زیادی از تولیدات کالاهای نهایی تولید شده در کشور را، خود به مصرف برسانند. نگارنده معتقد است این تعریف بهتر می تواند مستحکم بودن ساختار یک اقتصاد را نشان دهد. چرا که در شرایطی که رکود یا تورم در کشورهای عمده جهان باشد، به واسطه محدود بودن ارتباط اقتصاد کشور با آن کشورها، این رکود یا تورم به کشور ما منتقل نخواهد شد. بارها دیدهایم، وقتی قیمت برخی کالاها که در تولید آن کالاها از کالاهای واسطه خارجی استفاده شده بود، بالا می رفت، وارد کننده علت را افزایش قیمت های جهانی معرفی می کرد.
همچنین، در شرایط رکود در بازارهای جهانی، بعضا برخی کارخانههای قوی در برخی صنایع ورشکسته میشوند. طبیعتا در چنین شرایطی اگر عمده کالاهای نهایی تولید شده در کشور را به امید صادرات تولید کرده باشیم، ضرر خواهیم کرد. تحقیقات نشان داده که طبق این شاخص، آمریکا و ژاپن مستحکمترین ساختارها را بین کشورهای صنعتی عضو تجارت جهانی دارند. ضمن اینکه عمده این کشورها پیش از ورود به بازارهای جهانی؛ ساختار اقتصادی خویش را بدین معنا مستحکم نمودهاند.
به نظر می رسد، در شرایطی که هر کسی تعریفی از اقتصاد مقاومتی ارائه میدهد، تا جایی که گاه برخی به وضوح در تضاد با یکدیگرند، تعریف دوم که در این نوشته ارائه شد، میتواند شاخص خوبی برای تشخیص اقتصاد مقاومتی حقیقی که در همه کشورهای توسعه یافته جهان موجود است، از اقتصاد مقاومتی قلابی باشد که با پیگیریاش، امیدی به رشد اقتصادی نیست.