به گزارش
بلاغ،
عملیات تحریف و سانسور برای اجرای قراردادهای خسارت بار نفتیروزنامههای زنجیرهای و اجارهای اظهارات توأم با تکذیب و اعتراض رئیس ستاد اجرایی فرمان امام(ره) را سانسور کردند!
این روزنامهها که چهارشنبه امضای تفاهمنامه نفتی با ستاد اجرایی فرمان امام(ره) را به عنوان آغاز انعقاد قراردادهای جدید نفتی پرخسارت (IPC) جا زده بودند، ترجیح دادند توضیحات رئیس این ستاد را روز پنجشنبه کاملا سانسور کنند.
تیتر اول روزنامههای زنجیرهای در روز چهارشنبه چنین بود:
- شرق: قرارداد نفتی روحانی با ستاد اجرایی فرمان امام؛ اولین قرارداد جدید نفتی امضا شد.
- اعتماد: قراردادهای نفتی کلید خورد؛ نخستین قرارداد جدید نفتی میان وزارت نفت و یک شرکت وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام به امضا رسید.
- ایران: با مدل جدید قرارداد و برای اولین بار در «پسابرجام» به امضا رسید؛قرارداد 2/2 میلیارد دلاری نفتی با ستاد اجرایی فرمان امام.
این فضاسازی رسانهای در حالی است که موضوع قراردادهای پرخسارت IPC، شرکتهای خارجی است و در واقع با تحریفگری و شعبدهبازی اخیر سعی شده، از «تفاهمنامه»، (و نه حتی قرارداد) امضا شده با شرکت وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام، به عنوان «محلل» قراردادهای IPC استفاده شود.
محمد مخبر رئیس ستاد اجرایی فرمان امام(ره) روز چهارشنبه پس از مشاهده اقدام تحریفگرانه نشریات زنجیرهای، روشنگری کرد اما همان نشریات سانسور کردند. وی گفت: ما حاضر نیستیم کارگر خارجیها بشویم روح IPC لیدری خارجیهاست که ما اصلا زیر بار آن نمیرویم. همیشه یکی از غصههای ما این بوده است که صد سال بعد از ایجاد صنعت نفت در ایران، یک کشور که خودش نفت ندارد میآید و نفت ما را استخراج میکند.
وی تصریح کرد: من زیبنده کشور نمیدانم که بعد از گذشت صد سال از ورود صنعت نفت به ایران ما کارگر و پیمانکار دست دوم شرکتهای خارجی بشویم.
وی تصریح کرد: آنچه با وزارت نفت امضا شد تفاهمنامه بود نه قرارداد. مخبر همچنین با اشاره به اینکه باید از ظرفیتهای داخلی بیش از پیش حمایت شود، تاکید کرد: ما باید شرکتی در کشور تشکیل بدهیم که مثل توتال برود و در کشورهای دیگر پروژه بگیرد.
وی با بیان اینکه ما میدان آزادگان را میخواهیم، گفت: آزادگان یکی از بزرگترین میادین نفتی دنیاست و اگر ما در داخل بتوانیم آن را توسعه بدهیم بینالمللی میشود و حاضریم آزادگان را با هر مدل قراردادی توسعه بدهیم.
اتفاق عجیبی که در میان هیاهوی نفتیها مبنی بر انعقاد قرارداد با شرکتهای ایرانی مغفول مانده این است که در حالی که متن قراردادهای جدید نفتی هنوز مورد تایید قرار نگرفته، دولت در اقدامی پیشدستانه و در ظاهر همکاری با یک شرکت داخلی، اولین قرارداد IPC را منعقد کرده است.
سیاست دولت واقعاً برای صاحبخانه کردن مردم است؟مردم میگویند اگر کسی درآمدی داشت که بتواند ماهی 1 میلیون و 860 هزار تومان سود پرداخت کند، دیگر نیازی به وامهای 180 میلیونی نداشت.
روزنامه فرهیختگان در گزارشی با بررسی سیاستهای ناکام مسکن نوشت: 80، 120 و 160 اینها ارقامی آشنا برای زوجهای جوان هستند. ارقامی که قرار است این زوجها را صاحب خانه کند، اینها وامهای سه سقفی هستند که از سال گذشته از سوی دولت به عنوان بسته تحریک تقاضا و خروج رکود از بازار مسکن برای زوجهایی که از اول ازدواج موفق به خرید خانه نشدهاند، ارائه شد.
تجربه نشان داده که پاشنه آشیل بستههای تسهیلاتی به خصوص برای مسکن، سود بالای این تسهیلات است. این موضوع از آنجا اهمیت بیشتری پیدا میکند که وام سه سطحی 80، 120 و 160 میلیون تومانی مسکن برای کسانی است که تازه زندگی خود را آغاز کرده و به دنبال خرید خانه هستند. سود بالای بازپرداخت این تسهیلات سبب بالا گرفتن انتقادها به وزارت راه و شهرسازی و بانک مرکزی شد.
شاید به همین دلیل بود که هر چند وقت یکبار خبر از کاهش نرخ سود تسهیلات مسکن برای خانه اولیها از سوی مسئولان منتشر میشد.
فرهیختگان افزود: همزمان با کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی به 18 درصد، مسئولان بانک مسکن که متولی پرداخت وام مسکن است، نرخ سود تسهیلات مسکن خانه اولیها را به 13 درصد و پس از آن دوباره به 11 درصد کاهش داد. حدود یک ماه پیش بود که حسن روحانی، رئیسجمهوری خبری خوش برای خانه اولیها داد. نرخ سود تسهیلات در صندوق پسانداز، تک رقمی شد و به 9/5 درصد رسید. اما آیا با تک رقمی شدن نرخ سود تسهیلات مسکن، زوجها و خانه اولیها از پس بازپرداخت وامها برمیآیند؟
«اگر فردی ماهانه این همه درآمد داشته باشد که بتواند ماهی یک میلیون و 860 هزار تومان سود پرداخت کند، قطعاً صاحبخانه است و نیازی به این وامها ندارد.» این جملهها، شاید هزاران بار از زبان مردم شنیده شده است. کارشناسان بازار مسکن هم این گفتهها را تایید میکنند. اگر شما زوجی هستید که تا به حال صاحب خانه نشدهاید و برای این کار منتظر تصمیمهای دولت برای کمک به خانهدار شدنتان هستید، در صورتی که خواستار وام 160 میلیون تومانی باشید، باید ماهانه چیزی حدود یک میلیون و 860 هزار تومان به بانک بابت وامی که دریافت کردهاید، پرداخت کنید. یعنی علاوه بر آنکه در پایان اقساط که گفته میشود 12 ساله است، 160 میلیون تومان را به بانک برمیگردانید، 100 میلیون دیگر بابت سود این تسهیلات را به جیب شبکه بانکی واریز میکنید.
این روزنامه میپرسد: اما شما باید چه شغلی و با چه میزان درآمدی داشته باشید تا بتوانید از پس پرداخت این وام بربیایید؟ آنطور که در قوانین آمده است؛ حداقل حقوق شاغلان موضوع ماده (76) قانون مدیریت خدمات کشوری برای کارمندان دستگاههای اجرایی مشمول این قانون و سایر مشمولان این ماده به استثنای برخی موارد به میزان 9 میلیون ریال و حداکثر 7 برابر این رقم تعیین شد.
یعنی اگر کارمند هستید باید درآمدی بین 900 هزار تا 6 میلیون تومان داشته باشید. بنابراین، این کار برای کسانی که شغل آزاد و درآمد بالایی دارند به مراتب راحتتر است.
درمورد دو سطح دیگر وام برای زوجها هم شرایط تفاوت زیادی ندارد. شما باید برای دریافت وام 120 میلیون تومانی با نرخ سود 9/5 درصد، ماهانه حدود یک میلیون و 400 هزار تومان پرداخت کنید. وام 80 میلیون تومانی هم که بازپرداختش چیزی در حدود 910 هزار تومان است. حالا اگر از میزان بازپرداخت این وامها بگذریم، زوجهای خانه اولی باید در بانک مسکن بنا به نوع وامی که میخواهند، سپردهگذاری کنند.
اگر زوج جوانی را درنظر بگیریم که یکی از آنان کارمند است و حقوق ماهانهاش هم چیزی در حدود یک میلیون و 500 هزار تومان باشد، چگونه قرار است هم از عهده مخارج زندگی و هم از بازپرداخت اقساط وامهای مسکن برآید. صرفنظر از اقساط سنگین وام 160 میلیون تومانی و با درنظر گرفتن اینکه هم زن و هم مرد هر دو کارمند باشند و از پس پرداخت اقساط وام برآیند، برای خرید یک آپارتمان 60 متری در محدوده مرکزی شهر تهران دستکم به 250 تا 300 میلیون نقدینگی نیاز است که وام 160 میلیون تومانی فقط نیمی از قیمت خانه را پوشش میدهد.
چالشهای دستساز غرب برای آرمانزدایی است نه گرهگشایی اقتصادی«غرب برای ما چالش میسازد و ما در مقابل آن منفعل برخورد میکنیم! غربیها برای برونرفت ما از چالشی که خود ساختهاند، راهکار ارائه میکنند. این فرایند عرفیسازی تهی کردن نظام و انقلاب از آرمان است».
روزنامه صبح نو در تحلیلی نوشت: تدبیر برای برطرف کردن دغدغه اقتصادی مردم و از بین بردن تحریمها و خدمترسانی حداکثری به مردم جزو وظایف ذاتی دولتهاست اما حفظ آرمانهای انقلابی و عدم خدشه به آن به عنوان اصول اساسی یک نظام سیاسی و اجتماعی جزو وظایف دولتها نیست؟ آیا باید برای برطرف کردن نیازهای اجتماعی و اقتصادی، آرمانها را زیر پا گذاشت؟! توافق هستهای امری سیاسی است که در میانه این دو سوال در رفت و آمد است، توافقی که بنا بوده دغدغههای مردم را رفع کند و باید به اصول اساسی و آرمانهای انقلاب و جمهوری اسلامی وفادار بماند! به نظر میرسد یکی از آسیبهای جدی برجام ایجاد زمینه عرفی شدن و عادیسازی نسبت به اصول اساسی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است.
در ابتدا تصور میشد که فرایند عرفی شدن در ابتدا به محو آرمانها، ایدئولوژیها و عقاید منجر خواهد شد؛ بعدها به این نتیجه رسیدند که احتمال محو آرمانها، ایدئولوژیها و عقاید بسیار ناچیز و نامحتمل است؛ بعدا تغییر موضع دادند و بحث فروکاهی و حاشیهروی را مطرح کردند. بنابراین عرفی شدن الزاما منجر به حذف آرمانها نمیشود بلکه در عین حفظ ظاهر آرمانها در این فرایند تلاش میشود تا یک جامعه یا یک انسان از محتوای آرمانها، ایدئولوژیها و عقاید تهی شود. به همان اندازه که عقلانیت مدرن در مقام عادیسازی انقلاب است، عقلانیت شبه انقلابی در مقام عادیسازی ضد خودش است.
این روزنامه میافزاید: وزیر اقتصاد آلمان قبل از سفر اخیر خود به تهران گفته بود؛ در دیدارهای خود در تهران درباره نقش ایران در جنگ سوریه و عملکرد حقوق بشری نظام ایران نیز با مقامات این کشور رایزنی خواهد کرد. این تجویز به چه معناست؟ آیا این به معنای تابوشکنی گام به گام و عادیسازی انقلاب به نفع توافق هستهای نیست؟ به راستی، موضعگیری دولتمردان ما در قبال این تجویزها برای برونرفت از بحران دستساز، دستگاه تمدنی غرب چیست؟ جالب است غرب برای ما چالش میسازد و ما در مقابل آن منفعل برخورد میکنیم! غربیها برای برونرفت ما از چالشی که خود ساختهاند، راهکار ارائه میکنند.
مأموریت روزنامه کرایهای برای جناحی کردن گستاخی مقام آلمانییک روزنامه اجارهای و بزک کننده سیاستهای خصمانه رژیمهای غربی مدعی شد عدم ملاقات دکتر ظریف با وزیر اقتصاد گستاخ آلمان، اقدامی تاکتیکی در مقابل منتقدان بوده و نه اعتراض واقعی به آلمان!
آرمان به قلم مهدی مطهرنیا نوشت: عدم دیدار وزیر امور خارجه با وزیر اقتصاد آلمان در تهران نه یک تنبیه دیپلماتیک بود بلکه یک هوشمندی دیپلماتیک برای پاسخگویی به تحرکاتی است که در فضای سیاسی داخلی، منطقهای و بینالمللی در ارتباط با عملکرد دولت یازدهم در حوزه سیاست خارجی انجام میشود آنچه وزیر امور اقتصادی آلمان گفته با آنچه در ایران انعکاس یافته است، متفاوت است.
وزیر اقتصاد آلمان بر مبنای نگرش آلمانیها در ارتباط با وضعیت مناسب ایران در حوزه سیاست خارجی در چارچوب دکترین تعامل سازنده و رسیدن به برجام و توافقات بینالمللی برای حل و فصل مسئله هستهای ایران در حوزه منطقهای و بینالمللی از زاویه دید و نگرش آلمانیها، بحث ایران و ماجرای اعراب و رژیم صهیونیستی را پیش میکشد.
این تنها یک پیشنهاد از سوی آلمانها به ایرانیهاست و این نمایانگر این معناست که آلمانها به این درک رسیدهاند که نه تنها در مسئله اعراب و حتی سوریه و بحرین بلکه در سایر مسائل نیز موضعگیری ایران میتواند زمینهساز فعالیتهای مثبتی در جهت کوتاه شدن بحران منطقه خاورمیانه باشد. این در حالی است که در ایران به گونهای این بحث تجلی پیدا کرد که گویی آلمانها و وزیر امور اقتصادی آنها هرگونه تعامل دوجانبه با ایران را منوط به پذیرش صهیونیستها و رسمیت شناختن آن توسط ایران دانستند.
وی پس از این مقدمه تحریفآمیز و خلاف اظهارات وزیر آلمانی مینویسد: اگر ظریف در این فضاسازی رسانهای و پر سوء برداشت از سخنان وزیر امور اقتصادی آلمان با او دیدار میکرد، هم آن جمله و هم آن برداشت در جامعه ایران نفوذ پیدا میکرد و هم از طرف دیگر با این دیدار تا حدود زیادی زمینه هجوم افراد خاص با ادبیات سیاسی که نزد آنها وجود دارد علیه سیاست خارجی دولت و وزارت امور خارجه و از همه آنها بیشتر علیه شخص ظریف به وجود میآمد، زیرا در فضاسازی کنونی که در ارتباط با دولت در صحنه سیاست داخلی و سایش سیاسی وجود دارد، ظریف یک واژه بسیار اثرگذار است و اگر بتوانند شخصیت ظریف را در حوزه سیاست خارجی تضعیف کنند دولت یازدهم نیز تأثیر آن را درعرصه سیاست داخلی باید تحمل کند. از این جهت جناحهای سیاسی رقیب تلاش دارند با نوع برداشت خودمحورانه از سخنان بازیگران و کنشگران منطقهای و بینالمللی سیاست خارجی موفق دولت یازدهم را ناموفق جلوه داده و در واقع قهرمان اصلی دیپلماسی در ایران را به یک ضد قهرمان تبدیل نمایند و لذا این یک حرکت هوشمندانه از سوی ظریف در عرصه سیاست خارجی است، نه یک قهر دیپلماتیک.
تلاش برای جناحی کردن مسائل مربوط به اصول و منافع کلان ملی، اصالتاً خطی خارجی است و این در حالی است که وزیر اقتصاد آلمان در مصاحبه با اشپیگل صراحتاً شرط بهبود روابط را به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی خوانده و در تهران نیز موضع ایران درباره سوریه را وحشیانه توصیف کرده بود.
بیبیسی: فضا دو قطبی نشود روحانی بازنده انتخابات 96 استشبکه دولتی انگلیس ابراز نگرانی کرد در صورتی که جامعه ایران دوقطبی نشود، روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 شکست میخورد.
بیبیسی در تحلیلی مدعی شد: جامعه ایران دچار انسداد سیاسی شده به طوری که تلاشها برای آزادیهای سیاسی بیشتر میشود اما نتایج بالعکس است.
بیبیسی افزود: در انتخابات 94 مردم لیبرال، لائیک و سیاسی تهران به لیست اعتدال رأی دادند اما در بدترین نتیجه آقای جنتی، رئیس مجلس خبرگان شد. در این شرایط شهامت روشنفکری از بین میرود و توقعات مردم کاهش مییابد.
بیبیسی مینویسد: اگر انتخابات ریاست جمهوری دوقطبی شود، روحانی پیروز میشود اما اگر انتخابات دوقطبی نشود او شکست میخورد.