بلاغ،این روزها، جریان اصلاحات، متأثر از فتنه 88 و با ضربه سخت مردم، به شرایط انزوای سیاسی رفته و با "بحران مشروعیت" مواجه شد و بدلیل "نازایی سیاسی" درانتخابات 92، ناچار به پروژه "رحم اجارهای" پناه برد تا در سایه گروه تکنوکراتیسم بتواند درصحنه بماند. بحرانی که هنوز بر مچ پای آن حلقه زده و سرعتش را در رقابتهای سیاسی و انتخاباتی کُند و سست کرده است و در این حالت تنها امیدش نه سرعت خود بلکه کُندی حرکت رقیبش است.
بزرگترین "تهدید" جریان اصلاحات با توجه به در پیش رو بودن انتخابات "استراتژیک "94، وحدت راهبردی اصولگرایان حول گفتمان انقلاب اسلامی است. چرا که اولا: وحدت اصولگرایان میتواند، سرعت در رقابت را زیاد کند، ثانیا: وحدت هم اگر نه حول محور "شخصیتها" بلکه حول محور "گفتمان" شکل بگیرد، "عنصرتهدید" برای اصلاحاتیان شدیدتر خواهد بود، چون آنها و مردم خوب میدانند اگر کشور مطابق "گفتمان اصلاحات درحوزه سیاست خارجی" اداره میشد، امروز داعش در "الانبار" نبود بلکه در "الاهواز" بود(گفتمان نه غزه نه لبنان) و اینکه اگر نقشه راه علمی کشور منطبق برگفتمان اصلاحات تنظیم میگشت، فناوری هستهای و فضایی ما از درب دانشگاهها آن طرفتر نمیرفت و ... .
جریان اصلاحات امروز "مختلف الاضلاع" است، ضلع اول رادیکالیسم لیبرال است که محور فتنه بود، ضلع دوم معروف به "ندا"ست که بمنزله عبور از ضلع اول میباشد و ضلع سوم هم به قول آقای پورنجاتی، "نسا"ست یعنی نسل سوم اصلاحات، و ...
تمامی این اضلاع درحال عبور ازیکدیگر هستند، بنیاد باران، بنیاد ایرانیان و ابر و باد و مه و بنیاد خورشید و فلک همه در پیکارند ...
این روزها دعوای "تیتراژی"روزنامههای اعتماد، آفتاب، آرمان و... کاملاً ماهیت اختلاف و وادادگی را به نمایش میگذارد:
روزنامه آفتاب: "روحانی نباید از اصلاحات عبور کند"
روزنامه آرمان: "اصلاحطلبان نباید از روحانی عبور کنند"
جنگ کلمات یا "بوردینگ وار" در غالب "عبور از روحانی" و یا "عبور روحانی از ..." نشان میدهد که عمل "مولینکس سیاسی" اصلاحات با جریان اعتدال با محوریت دکتر روحانی نساخت و آنها بیش از این میدان تاخت و تاز میخواهند و در حقیقت علاقمند هستند که "نمکدان" بشکنند، بگسلند و بگذرند.
اختلاف اضلاع مختلف اصلاحات در "رهبری جریان" و به اصطلاح "هِد قبیله" بودن است، منتجبنیا قائم مقام حزب اعتماد ملی، تلویحاً "عبور از روحانی" را حرف درستی نامید تا نکند "پرچم" از آنان ستانده شود.
حجاریان در خصوص جریان اصلاحات، جمله قصار جالبی را گفته بود(اعتراف البته): "میشود 1000 گوسفند را مدیریت کرد اما 10 گربه را نه ... و مدیریت جریان اصلاحات مانند مدیریت گله گوسفندان نیست بلکه مانند مدیریت "گربهها"ست.
و اما تنها گزینه روی میز جریان اصلاحات چیست؟
هنری کسینجر(ابر استراتژیست آمریکایی) گفت: "اگر قدرت حل بحران خود را نداری، آنرا به رقیب منتقل کن"
بر این اساس تنها راهبرد باقیمانده اصلاحات برای رقابتهای انتخاباتی، "انتقال بحران "خود به جریان رقیبش یعنی "اصولگرایان "است، اما چگونه؟؟ با القاء اختلاف در جبهه حریف در فاز بزرگنمایی فعالیت جریان انحرافی، القاء اختلاف بین علمای طراز مدیریت جریان ولایی در جامعه مدرسین مانند: آیات عظام موحدی کرمانی، مصباح و یزدی و همچنین تحریک بخشی از اصولگرایان در ائتلاف با جریان "اعتدال" در غالب "مزایده سیاسی" با این تیتر که:"چه کسی از اصولگرایان با روحانی ائتلاف میکند..."
بنابراین جریان اصلاحات در فاز "انتقال بحران" قرار گرفته و به جهت عدم توانایی در "اثبات" خود ،سخت به "نفی" رقیب نیاز دارد.
بزرگترین "تهدید" جریان اصلاحات با توجه به در پیش رو بودن انتخابات "استراتژیک "94، وحدت راهبردی اصولگرایان حول گفتمان انقلاب اسلامی است. چرا که اولا: وحدت اصولگرایان میتواند، سرعت در رقابت را زیاد کند، ثانیا: وحدت هم اگر نه حول محور "شخصیتها" بلکه حول محور "گفتمان" شکل بگیرد، "عنصرتهدید" برای اصلاحاتیان شدیدتر خواهد بود، چون آنها و مردم خوب میدانند اگر کشور مطابق "گفتمان اصلاحات درحوزه سیاست خارجی" اداره میشد، امروز داعش در "الانبار" نبود بلکه در "الاهواز" بود(گفتمان نه غزه نه لبنان) و اینکه اگر نقشه راه علمی کشور منطبق برگفتمان اصلاحات تنظیم میگشت، فناوری هستهای و فضایی ما از درب دانشگاهها آن طرفتر نمیرفت و ... .
جریان اصلاحات امروز "مختلف الاضلاع" است، ضلع اول رادیکالیسم لیبرال است که محور فتنه بود، ضلع دوم معروف به "ندا"ست که بمنزله عبور از ضلع اول میباشد و ضلع سوم هم به قول آقای پورنجاتی، "نسا"ست یعنی نسل سوم اصلاحات، و ...
تمامی این اضلاع درحال عبور ازیکدیگر هستند، بنیاد باران، بنیاد ایرانیان و ابر و باد و مه و بنیاد خورشید و فلک همه در پیکارند ...
این روزها دعوای "تیتراژی"روزنامههای اعتماد، آفتاب، آرمان و... کاملاً ماهیت اختلاف و وادادگی را به نمایش میگذارد:
روزنامه آفتاب: "روحانی نباید از اصلاحات عبور کند"
روزنامه آرمان: "اصلاحطلبان نباید از روحانی عبور کنند"
جنگ کلمات یا "بوردینگ وار" در غالب "عبور از روحانی" و یا "عبور روحانی از ..." نشان میدهد که عمل "مولینکس سیاسی" اصلاحات با جریان اعتدال با محوریت دکتر روحانی نساخت و آنها بیش از این میدان تاخت و تاز میخواهند و در حقیقت علاقمند هستند که "نمکدان" بشکنند، بگسلند و بگذرند.
اختلاف اضلاع مختلف اصلاحات در "رهبری جریان" و به اصطلاح "هِد قبیله" بودن است، منتجبنیا قائم مقام حزب اعتماد ملی، تلویحاً "عبور از روحانی" را حرف درستی نامید تا نکند "پرچم" از آنان ستانده شود.
حجاریان در خصوص جریان اصلاحات، جمله قصار جالبی را گفته بود(اعتراف البته): "میشود 1000 گوسفند را مدیریت کرد اما 10 گربه را نه ... و مدیریت جریان اصلاحات مانند مدیریت گله گوسفندان نیست بلکه مانند مدیریت "گربهها"ست.
و اما تنها گزینه روی میز جریان اصلاحات چیست؟
هنری کسینجر(ابر استراتژیست آمریکایی) گفت: "اگر قدرت حل بحران خود را نداری، آنرا به رقیب منتقل کن"
بر این اساس تنها راهبرد باقیمانده اصلاحات برای رقابتهای انتخاباتی، "انتقال بحران "خود به جریان رقیبش یعنی "اصولگرایان "است، اما چگونه؟؟ با القاء اختلاف در جبهه حریف در فاز بزرگنمایی فعالیت جریان انحرافی، القاء اختلاف بین علمای طراز مدیریت جریان ولایی در جامعه مدرسین مانند: آیات عظام موحدی کرمانی، مصباح و یزدی و همچنین تحریک بخشی از اصولگرایان در ائتلاف با جریان "اعتدال" در غالب "مزایده سیاسی" با این تیتر که:"چه کسی از اصولگرایان با روحانی ائتلاف میکند..."
بنابراین جریان اصلاحات در فاز "انتقال بحران" قرار گرفته و به جهت عدم توانایی در "اثبات" خود ،سخت به "نفی" رقیب نیاز دارد.