تاریخ انتشاردوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۸:۰۷
کد مطلب : ۸۳۰۸۷
در بررسی و یا تحقیق پیرامون محتوای پیام، آنچه محور قرار می گیرد و نقش آفرینی‌ها اساسی جهت شکل گیری درک و فهم از آنها را بر عهده دارد، خواسته‌ها و پرسش‌هایی است که معظم له از جوانان به دلیل روح حقیقت طلبی داشته اند.
۰
plusresetminus
مقدمه؛ علت، دلیل و قصد

پیام مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی با سرعت تمام در فضای مجازی و رسانه ای دنیا خصوصاً غرب طنین انداز شد و مورد استقبال خیل عظیمی از روشنفکران و جوانان قرار گرفت، پیامی پرمحتوا و جذّاب، توأم با چیستی و چرایی برخی موضوعات.

بازشناسی برای فهم، توجه به متن و سبک رهبری معظم انقلاب در نگارش این پیام یعنی ساختار زبانی و رابطه بین متن و محتوا وفصل الخطاب قرارگرفتن جوانان در این پیام بار دیگر حکایت از روشمندی، تیزبینی، نگاه عالمانه، معرفت شناسانه و عنصر زمانشناسی معظم له به مهم‌ترین موضوعات و مسائل بین اللملی است که با ابتنا به این دستگاه معرفتی، فلسفه سیاسی رهبری انقلاب شکل می گیرد.

در بررسی و یا تحقیق پیرامون محتوای پیام، آنچه محور قرار می گیرد و نقش آفرینی‌ها اساسی جهت شکل گیری درک و فهم از آنها را بر عهده دارد، خواسته‌ها و پرسش‌هایی است که معظم له از جوانان به دلیل روح حقیقت طلبی داشته اند.

جذابیت پیام از آن روی بیشتر نمایانگر می شود که مخاطب آن سیاستمداران و دولتمردان غربی و آمریکایی نیستند چون به تعبیر رهبری معظم انقلاب آنان راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده اند و سیاست را با آموزه‌های ماکیا ولی تئوریزه کردند.

بنابراین، طرح خواسته و سوال از جوانان به دو شکل در این پیام بیان می شود؛ اوّل: انگیزه‌های سیاه نمایی گسترده علیه اسلام و پرسش و کاوش بیشتر پیرامون آن و دوم؛ شناخت مستقیم و بی واسطه از دین اسلام.

به تعبیر نگارنده این همان ماهیت یا خصیصه معرفت است که دستگاه اندیشگی رهبری از جوانان در غرب می خواهد به دنبال توصیف، کشف و تبیین رویدادها و پدیده‌ها نظیر آنچه که در فرانسه اتفاق افتاده است باشند.

واقعیت مطلب در این پیام، توجه به ساختار زبانی آن است، نوع دیالکتیک رهبری معظم انقلاب در این پیام هم برخاسته از یک بررسی منطقی و نقادانه نسبت به نگاه غربی‌ها به اسلام گرایی است و هم این پیام به نوعی یک تحقیق تبیینی کوتاه، مبتنی بر گزاره‌های صریح و شفاف و متمرکزبر سؤال «چرایی» است که جوانان حقیقت طلب را مورد خطاب قرار می دهد.

بنابراین در یادداشت تحلیلی و پژوهشی بنده ضمن بررسی مبانی فرهنگ غرب، به بخش‌های از رویکردها وسیاست‌های جهان غرب با جهان اسلام اشاره می کنم.

شناسایی فضا تخاصم غرب با اسلام

برداشت اول: اولین قدم برای تحلیل سیاسی در چهارچوب این رهیافت رهبری، شناسایی حداقل دوگفتمان متخاصم است.

به اعتقاد نگارنده استیلاجویی و هژمونی گرایی غرب را باید علل موجوده بسیاری از تعارض‌های بین المللی بدانیم که از قرون وسطی به بعد در روابط بین المللل ایجاد شده و جنگ‌های صلیبی نیز سرآغاز چنین جدال هایی است.

آلبرت حورانی یکی از نظریه پردازان غربی می گوید که جهان غرب نه تنها با اسلام گرایان در تعارض است، بلکه آنان حتی نسبت به اسلام و بنیانهای اعتقادی مسلمانان نیز خصومت می ورزد، دشمنی وتقابل در دنیای غرب نسبت به اسلام گرایی به گونه ای بود که به اعتقاد حورانی: باور اکثریت مسیحیان این بود که اسلام یک دین ساختگی است، الله خدا نیست [حضرت] محمد(ص) پیامبر نیست و کسانی مردم را به اسلام دعوت کردند که شخصیت و انگیزه‌های آنان با شمشیر تبلیغ می شد.

بنابراین همچنان که ملاحظه می کنید باید از تقابل غربی‌ها نسبت به بنیان های اعتقادی و معرفتی اسلام گرایان به عنوان نشانه‌های خصومت در نظام بین الملل یاد کرد، کما اینکه اما نوئل و الرشتاین نیز عامل اصلی جدال های ایجاد شده را در ماهیت نظام سرمایه داری می داند که امروز به عنوان یک چالش جدی مطرح است.

برداشت دوم: راقم سطور، طرح موضوعاتی چون پایان تاریخ و عصر تک قطبی از سوی نظریه پردازان غربی در دهه‌های گذشته را بیانگر جلوه‌هایی از فزون خواهی‌ها و استیلاطلبی‌های غرب می داند تا جائیکه یکی از همین نظریه‌پردازان به نام جان آیکنبری تأکید دارد، برتری طلبی جهان غرب و سلطه قدرت آن در تاریخ مدرن بی سابقه است.

به راستی! چه می شود گفت به تئوری ها و نظریه پردازان غربی چون جوزف نای که در کتاب معروف قدرت نرم، همه تلاش خود را برای ایدئولوژی گرایی و مشروع سازی الگوها و هنجارهای رفتاری غرب بکار می گیرد و همان مبنای عمل سیاست در کشورهای غربی می شود، داعیه داران نظم نوین جهانی! استیلاجویی خود را در قالب تئوری داروینیسم اجتماعی پیگیری می کنند و با برداشت غیرمنطقی و غیراصولی از این تئوری خود را قدرت برتر و مطلق در ساختار بین المللی می دانند.

برداشت سوم: نگارنده تردیدی ندارد، که مجموعه‌های تشکیل دهنده غرب و جهان اسلام دارای دالهای گفتمانی متفاوت است، اما این سوال در این بخش به این شکل مطرح می شود که چرا کشورهای غربی نیاز شدیدی به دشمن سازی دارند، پاسخ به این مسأله روشن است، در شرایطی که قالب‌های گفتمانی مارکسیستی و لیبرالیستی، کار ویژه‌های خود را از دست داده اند و از سوی دیگر دوران نظام دوقطبی به پایان رسیده است، طبیعی است که شکل جدیدی از تهدیدسازی و مقابله گرایی استراتژیک جهان غرب علیه اسلام آغاز شده و واژه‌هایی چون تروریسم و بنیادگرایی اسلامی به عنوان نمادهای تعارض غرب با دنیای اسلام محسوب می شود، بحثی که جرجیس از تغییر قالب‌های گفتمانی می گوید.

آری! در این دوران جدید، اسلام گرایی به عنوان دشمن جدید محسوب می شود که غربی‌ها و آمریکایی ها آن را جایگزین تهدیدات کمونیستی کرده اند، تقابل گرایان جهان غرب با وقاحت و گستاخی اعلام می کنند که اسلام گرایی مانند تمامیت خواهر کمونیستی، ذاتاً ضد دموکراتیک و عمیقا ضدغربی است کما اینکه پرل‌هاتر نیز ماهیت واقعی اسلام را صرفاً مقاومت در برابر دموکراسی نمی داند، بلکه آن را دشمن فرهنگ سیاسی دموکراتیک می خواند و با نگاهی کوته بینانه اسلام را جنبشی رادیکال و جنگ افروز نظیر جنبش‌های بلشویک، نازیسم وفاشیسم می داند.

منازعات معنایی و ارتباط آن با تحولات سیاسی و اجتماعی در غرب

راقم سطور، با نگاهی گذرا به کردارهای گفتمانی زبانی و غیرزبانی بر این باور است که آنها دارای یک ویژگی مهم مشترک هستند و آن به حاشیه راندن یا حذف «دیگری» اسلام گرایی است.

پیش نظریه بسیاری از نظریه پردازان غربی بر این فرض پایه ریزی شده است که ایدئولوژی اسلام، نماد تهدیدات است، بنابراین آنها تمام قابلیت‌های سازمانی و استراتژیکی خود را برای مقابله با تهدیدات ادراک شده به کار می گیرند.

آنها ادراک خود را از اسلام بر اساس قالب‌های گفتمانی تعارضی پی ریزی کرده اند، و در این حداکثرسازی تعارض خود با اسلام گرایان پروژه‌هایی چون مهار، مقابله و تخریب ساختاری گروه‌ها و نیروهای اسلام‌گرا را دستور کار قرار داده اند.

بر اساس نظریه گفتمان، تمامی تحولات اجتماعی حاصل منازعات معنایی میان گفتمان‌هاست، گفتمان‌ها همواره در تلاش برای حفظ معنای «خودی» و طرد معنای دیگری هستند.

در مقدمه عرض کردم جهان غرب دارای مبانی فرهنگی و هنجاری مبتنی بر برتری طلبی و هژمونی گرایی است، طبیعتاً بر اساس چنین زیرساختار ادراکی و تحلیلی زمینه برای جدال گرایی با اسلام فراهم شده است، کشورهای غربی، مبانی فرهنگی و الگوی سیاسی خود را «دال برتر» فرض می کنند و تصور آنان این است که سایر ساختارهای سیاسی و بین المللی باید از این دال برتر پیروی کنند، آنها در فضای امروز، موج سیاسی و هویتی جدیدی را آغاز کردند و تمام تلاش‌شان این است تا لیبرالیسم را به عنوان یک واقعیت در جهان غرب معرفی کنند از دیدگاه نظریه پردازان غربی، دموکراسی و لیبرالیسم تنها منبع مشروعیت سیاسی در جهان غرب است.

ظهور و سقوط گفتمان غربی، سوژه گی سیاسی در‌ هالیوود و والت دیسنی

اگر به فرض مثال ما غرب مدرن را یک گفتمان بدانیم، امروز این گفتمان در معرض بحران بزرگی قرار گرفته است، به گونه ای که برای بازنمایی و تبیین خود در یک فضای اجتماعی نیاز به ایجاد فضایی دارد که لزوما وجهی استعاره ای و اسطوره ای دارد.

کشورهای غربی در جهت گیری های فرهنگی و اجتماعی خود، توجه زیادی به تولید فیلم ومحصولات سینمایی کرده اند، به گونه ای که از آن برای مقابله گرایی با قالب‌های فرهنگی جهان اسلام استفاده می کنند.

به طور مثال ایالات متحده آمریکا با 6درصد جمعیت کل جهان، 75درصد تبلیغات و عملیات روانی دنیا را تشکیل می دهد، بنگاه‌های تبلیغاتی این کشور سالانه بیش از 75 میلیارد دلار صرف تبلیغات و 60 میلیارد دلار صرف مسایل جانبی تبلیغاتی می کنند، مجموعه‌های فعال در‌ هالیوود کار ویژه اصلی آنها اجرای برنامه‌های تبلیغاتی و عملیاتی روانی آمریکاست.

دولت آمریکا هر ساله بیش از 400 میلیون دلار برای استخدام 8 هزارکارمند تبلیغاتی هزینه می کند تا برای دستگاه تبلیغاتی آن کشور پیام‌های مناسب تهیه کنند به موازات فعالیت‌های فرهنگی ‌هالیوود در حوزه فیلم سازی، باید به فعالیت‌های موسسه «والت دیسنی» هم اشاره کرد، این مجموعه از طریق تولید فیلم‌های کارتونی و ارسال آن به سایر حوزه‌های جغرافیایی جهان، از سیاستمداران غربی اسطوره می سازد.

والت دیسنی در یکی از تولیدات خود به نام «زشت و زیبا» چهره مثبت و زیبا از عناصر غربی می سازد و از طرف دیگر در جهت تخریب وجهه مسلمانان در خاورمیانه از هیچ تلاشی فروگذار نیست. آری! کیست که نداند نظریه پردازان غربی با تبعیت از سنت‌های رئالیستی برای بسیج جامعه نیازمند استراتژی «تهدیدسازی» هستند، حاصل کار این گروه هر ساله ساخت بیش از 90 فیلم، 12 مجله و 800 ساعت برنامه‌های صدای آمریکا به 37 زبان برای چندین میلیون شنونده است.

مجموعه‌های نومحافظه کار در آمریکا که نقش مؤثرتری را در هویت یابی جهان غرب ایفا می کنند تلاش همه جانبه ای را آغاز کردند تا هویت اسلامی را اصلی ترین دشمن مدرنیته و جهان غرب معرفی کنند، تا جائیکه جیمز بین می گوید: میان اسلام و میلیتاریسم پیوند وجود دارد، از سوی دیگر‌هانتینگتون، علت اصلی تعارض گرایی با جهان اسلام را در گرایش آنان به خشونت می داند، موارد فوق نشان می دهد که نومحافظه کاران برای مقابله با اسلام گرایان، شکل جدیدی از «دکترین منازعه» را طراحی کردند.

موضوعی که جرج بوش قبل از آن از تقسیم جهان به دو گروه تروریست و ضدتروریست یادکرده بود، که می تواند عرصه منازعه و تعارض باشد.

اسلام سیاسی؛ مبارزه با فردیت و نفی عاملیت اجتماعی خودمحورانه

مگر نه این است که منطق اروپامداری و غرب محوری ماهیت هژمونیک دارد؟ براستی! اسلام گرایی را با منطق هژمونیک غرب چه ارتباط؟ نگارنده بر این اعتقاد است شاخص‌های تفسیری اسلام سیاسی از غرب بر مبنای پست مدرنیسم است و امروز قالب‌های اسلام سیاسی توانسته زمینه را برای هویت یابی جهان اسلام فراهم آورد و از سوی دیگر زمینه را برای تمایز بین «خود» و «دیگری» نیز ایجاد کند.

آری! اسلام سیاسی هر گونه تفسیر، انعکاس و نوعی از خویشتن خویش است که جلوه‌هایی ازمعناسازی زندگی سیاسی و مقاومت را بوجود آورده، که بر بازنمایی دینی و کنش اجتماعی مبتنی است.

پس! تا زمانی که ساختار نظام بین الملل، ماهیت تبعیض آمیز داشته باشد، جدال علیه مدرنیسم، غرب گرایی، لیبرالیسم و فردگرایی به عنوان هنجارهای مسلط در نظام بین الملل ادامه خواهد یافت، اینجاست که باید شاهد منازعه بین دو حوزه دارالاسلام و دارلکفر باشیم، مقاومت گرایی،جلوه‌هایی از پایداری دارالاسلام در برابر کشورهای دارالحرب نیز هست، ضرورت های مقاومت گرایی ایجاب می کند که تا هنگام پیروزی قطعی و نهایی اسلام بر کفر، جلوه‌های مقاومت ادامه پیدا کند و در نهایت عاملیت اجتماعی خود محورانه از وادی سیاست بین المللی رخت بربندد.

انقلاب اسلامی، نظریه پخش، آگاهی تمدنی و هویتی

به اعتقاد بنده، محور اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی را باید در ارتباط با تمایز هستی شناختی و شناخت شناسی میان غرب و کشورهای اسلامی جستجو کنیم. یعنی بازگشت به اصل و جلوه‌هایی از نوستالوژی اسلامی.

اگر مدرنیسم خود را در قالب گفتمانی مخالف با غیریت سنتی تعریف می کرد و سکولارشدن را زیربنای مدرنیته تلقی می کند، انقلاب اسلامی جلوه‌هایی از مقابله گرایی با حکومت‌های محافظه کار و گفتمانهای غربی را سازماندهی کرده است! امروز باید به این مسأله اعتراف کرد که نظریه ام القرای اسلامی انعکاس جدیدی است از نهادینه شدن ساختار قدرت سیاسی در ایران.

با قطعیت کامل باید به این نکته اذعان کنیم که راه نهایی نجات مسلمین نه ناسیونالیسم غربی است و نه انقلاب‌های کمونیستی و سوسیالیستی، بلکه راه نجات فقط معطوف به بازگشت به سوی اسلام سیاسی است.

اگر امروز گروه‌های هویتی در سراسر دنیای اسلام با محوریت جمهوری اسلامی ایران و در چهارچوب قالب‌های فراگیر ایدئولوژیک به قواعد یکسان و مشترکی دسترسی پیدا کرده اند این مهم را باید انعکاسی از آگاهی تمدنی و هویتی گروه‌های اسلامی دانست چرا که طبق نظریه پخش، بسیاری از نظریه پردازان بر این عقیده هستند که در فضای سیاسی و استراتژیک امروز جامعه جهانی، جلوه‌هایی از اعتمادسازی هویتی در جهان اسلام ایجاد شده است.

همانطور که امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری بارها خاطرنشان کردند، انقلاب ما منحصر به ایران نیست، انقلاب مردم ایران، آغاز انقلاب بزرگ و جهانی اسلام است. آری! در چنین شرایطی است که زمینه برای تثبیت تدریجی دالهای گفتمانی فراهم می شود. اگرچه جهان غرب، تمایلی به ایجاد «دال برتر» در بین کشورهای اسلامی ندارد، اما واقعیت‌های استراتژیک موجود بیانگر آن است که این زمینه برای همبستگی سیاسی و استراتژیکی بین گروه‌های اسلامی با محوریت انقلاب اسلامی آغاز شده است.

جمع بندی و نتیجه گیری

بر این باورم فرآیندهای سیاسی در شرایطی می توانند از قابلیت استراتژیک و تأثیرگذار برخوردار شوند که از قالب‌های مفهومی و هنجاری برخوردار شوند، این هنجارسازی زمانی ایجاد می شود که ادبیات سیاسی جدیدی در بین گروه‌های ایدئولوژیک ظهور یابد، به اعتقاد برنارد لوئیس امروز در بسیاری از محافل اسلامی خصوصا در ایران زبان سیاسی جدید در حال شکل گیری است که این مهم برگرفته از اسلام ناب محمدی است.

نقش نخبگان، روشنفکران متعدد دینی، حوزه‌های علمیه و دانشگاهیان در فعال شدن این ادبیات سیاسی جدید درجهان اسلام می تواند در ارتقای موقعیت اسلام گرایان نقش آفرین باشد، ما برای تمدن سازی و تثبیت موقعیت خود و در شرایط که نظریه پردازان، دولت های غربی و سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی آنها پروژه اسلام هراسی را در راستای تضعیف اسلام و گروه‌های اسلامی تئوریزه می کنند و از سوی دیگر خود نیز در خلق و حمایت از گروه‌های سلفی، تکفیری و داعشی پیشگامی دارند نیازمند به سه رویکرد بنیادین در این عرصه هستیم.

رویکرد اول: نظریه پردازی و ایجاد نظام هم اندیشه ای

رویکرد دوم: ضرورت تأسیس نهادهای کارآمد سیاسی و اجتماعی

رویکرد سوم: مربوط به ایجاد نشانه‌ها و ساختن زبانی است که بتواند بین اندیشه سیاسی، نهادهای اجتماعی و رفتار گروه‌های اسلامی هماهنگی ایجاد کند.

امروز بسیاری از نظرسنجی‌های انجام شده بیانگر آن است که مسلمانان در اقصی نقاط دنیا نسبت به سیاست های غربی بی اعتماد هستند، نشانه‌های این تنفر و انزجار را می توان در اقدامات اخیر مسلمانان علیه کشورهای غربی هم مشاهده کرد.

زمانی که آنان از کاریکاتوریست‌های دانمارکی و نیز اخیراً فرانسوی حمایت به عمل آوردند، واکنش طیف‌های مختلف را در کشورهای اسلامی مشاهده کردیم که جامعه اسلامی این اقدامات را بیانگر جلوه‌هایی از جنگ‌های صلیبی می داند، در خاتمه این بحث، اشاره به قالب‌های تحلیلی ژاک دریدا می کنم.

او می گوید متافیزیک‌های غربی مجموعه ای از سلسله مراتب جزمی و خشونت را در جوامع غربی ایجاد کردند، به گونه ای که قواعد زبان شناختی نیز حاکی از همین نشانه‌های تعارض و تنفر است.

هر چند جمهوری اسلامی توانسته از طریق ایجاد ام القرای اسلامی، به عنوان دال برتر در مناسبات دنیای اسلامی شرایط مناسبی را برای خود فراهم کند، اما استراتژیست‌های رژیم جعلی صهیونیستی در تلاشند تا سطح تعارض جهان غرب با نیروها و کشورهای اسلامی را ارتقاء دهند.

تردیدی نیست که امروز هژمونی دنیای غرب هم بدلیل سست و بی پایه بودن بنیادهای تئوریک آن رو به زوال است، و این سقوط حکایت از بحران معنا در غرب دارد، بحرانی که به تعبیر نظریه پردازان غربی برگرفته از متافیزیک‌های داروینیستی و نحله‌های مدرنیته است.

منابع:

متقی، ابراهیم؛ رویارویی غرب با جهان اسلام، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

تاجیک، محمدرضا؛ شکل گیری گفتمان های هویت در ایران، نامه پژوهش.

حسینی، سیدحسن؛ طرح خاورمیانه بزرگتر: القاعده و قاعده در راهبرد امنیت ملی آمریکا.

رجایی، فرهنگ: اندیشه، نهاد و زبان سیاسی در اسلام، ترجمه غلامرضا بهروز لک.

سعید، ادوارد: شرق شناسی، ترجمه عبدالرحیم گواهی.

کمیسیون امنیت ملی آمریکا، استراتژی آمریکا برای قرن جدید.

لوئیس، برنارد؛ زبان سیاسی اسلام، ترجمه غلامرضا بهروز لک، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.

دکتر ‌هادی ابراهیمی - «پژوهشگر و مدرس دانشگاه، مدیرمسئول فصلنامه مطالعات سیاست اسلامی»
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

تاخیر در انتصابات، خسارتی جبران‌ناپذیر
شنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰
مردم  و حق اعتراض
جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰
پرستاران سر دو راهی خانه‌نشینی و تغییر شغل
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۳
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری
يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷
وعده صادق، ضربه پشیمان‌کننده و پیشگیرانه
شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۴