ساختمانی که بنای آن به دوره پهلوی باز میگردد و در بیتوجهی مسئولان مربوطه، همچنان روزگار را به غربت تمام میگذراند و نگاه خستهاش در میان تردد هزاران عابر و خودرو، جستجوگرانه به دنبال کسی است که مرهمی بر تن رنجور و زخمیاش بگذارد.
جسمی خسته مانده از بنای کهنسال و استوار شهر که به جای تیماری، مرمت و بازسازی، بندی بلوکین و سیمان اندود بر دهانش گذاشتهاند تا صدای ناله او در شهر شنیده نشود.
ساختمان شهربانی بابلسر! بنایی که در سال 58، در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
در میان خبرهای دور و نزدیک، در سال 91 وعدههای مسئولان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، امیدی در جان خستهاش برای مرمت دواند و اما قولی که به سبک تمامی مدیران با مرور زمان، فراموش میشود.
متاسفانه در سالهای اخیر، پس از انتقال مرکز نیروی انتظامی شهرستان و تخلیه این ساختمان، این بنا از سوی شهرداری و شورای قبل به عنوان محلی برای نصب داربست و بنر، آن هم قبل از انتخابات و یا استقرار سفره هفتسین در ایام نوروز و یا برپایی چادر هلال احمر در نظر گرفته شده است.
در دی ماه سال گذشته رییس سابق شورای اسلامی شهر بابلسر، از تبدیل ساختمان شهربانی سابق به موزه خبر داد اما اقدام عملی شکل نگرفت.
ظاهراً برای ساختمان سالخورده شهرمان وعدههاست که روی هم انباشته میشود و امیدی به برداشت گام عملی از سوی مسئولان نیست.
بابلسر همچنان شهر وعدههای بیسرانجام مانده است.