استفاده از این جنگ افزارها طبق پروتکل ۱۹۲۵ ژنو ممنوع است، اما با وجود آن رژیم عراق در طول جنگ خود با ایران با نقض این معاهده بینالمللی وسیعترین حملات شیمیایی پس از جنگ جهانی اول را مرتکب شد.
اولین بار ارتش بعثی عراق از این سلاحهای شیمیایی در 27 مهر ماه 1359 در منطقه جنوب (استان خوزستان) استفاده کرد، این در حالی بود که عراق جزو 120 کشور امضاء کننده پروتکل ژنو در مورد منع استفاده از سلاحهای سمی، خفه کننده و ترکیبات باکتریولوژیک قرار داشت.
درهشتم تیر ماه 1366 ارتش عراق با استفاده از سلاحهای شیمیایی و میکروبی چهار نقطه از شهر سردشت را بمباران کرد که به کشته شدن 110 نفر و مجروح شدن پنج هزار نفر منجر شد.
سرفههای بی امانش، خس خس سینهاش، اشکهای امروزش حکایت از تاثیر گازهای خردل در دیروز دارد، گازهایی که این صدامیان نثار غیرتش کردهاند.
برای چند دقیقه صحبت کردن، سرفهها کلامش را قطع میکند و لبهایش که خشک میشود نمیدانم یاد چه میافتد که توان بازگویی آن را ندارد، دردهای استخوان و دردهای بیشماری که تمام بدنش را احاطه کرده است.
این روزها به جای لبخند، سرفه تحویل میدهد و جای هر حرفی خس خس سینه اش سخن میگوید، او شیمیایی است این را از ریزش اشکهایش میتوان فهمید.
حسن ذوالفقاری متولد 1347 از جانبازان شیمیایی 50 % جنگ تحمیلی از اهالی روستای مطهر اولیا آمل است.
این جانباز هشت سال دفاع مقدس به چگونگی اعزام خود به جبهه اشاره کرد و گفت: سال 64 درسن 17 سالگی به عنوان بسیجی در مناطق عملیاتی مریوان در پایگاههای مختلف این منطقه از جمله پایگاه الله اکبر، کوزه کوره، پایگاه پیله در مقابل رژیم بعثی جنگیدم و در سال 66 پس از دوره آموزش در پادگان بیرجند به لشکر 92 زرهای اهواز اعزام شدم.
وی در منطقه عملیاتی شلمچه با درجه گروهبان آتش بار یکم مستقر شد و در صبح روز چهار خرداد 67 و پس از حملات بمبهای شیمیایی ارتش بعث عراق برای بازپس گیری منطقه فاو، مجروح شیمیایی شد.
جانباز شیمیایی 50 درصدی آملی با بیان اینکه در این عملیات بسیاری از دوستانم را از دست دادم، خاطر نشان کرد: زنده ماندن من به نوعی معجزه بود من حتی اشهدم را خوانده بودم و بعد از اینکه من را به بیمارستان بردند، دکترها از من قطع امید کردند چرا که تمام بدنم را تاول فراگرفته بود.
ذوالفقاری افزود: مرا به بیمارستان ارک بردند 48 ساعت بی هوش بودم، وقتی که پدر و عمویم به دیدنم آمدند به علت شدت مجروحیت و تاول و ورم اصلا نتوانستند مرا بشناسند.
وی بعد از 13 روز به بیمارستان لقمان تهران منتقل و بعد از عمل، 12 روز بی هوش بود و 9 ماه در بیمارستان و تا 2 سال در خانه نگهداری میشد.
وقتی در کنار این جانباز سرافراز اسلام حرف از مدافعان حرم میزنیم، سرخ می شود و با جوش و صلابتی خاص میگوید: دشمنان هدفشان نابود کردن اسلام است و ما نمیگذاریم این اتفاق بیافتد، ما در زمان دفاع مقدس یکی از اهدافمان دفاع از حرم امام حسین(ع) بود که در شرایط سخت انگیزهی تمام رزمندگان بود و امروز هم این غیور مردان نمیگذارند تا دست نامحرمان به حرم زینب کبری برسد.
جانباز 50 درصدی آملی در پاسخ به این سوال که اگر جنگ شود چه میکنید، بدون هیچ تردیدی گفت: صد در صد به جنگ میروم و نه تنها خودم بلکه بچههایم را تشویق میکنم به جنگ بروند.
حسن ذوالفقاری از مشکلات جانبازان شیمیایی گفت و تاکید کرد: امکاناتی که بتوانم در جهت درمانی استفاده کنیم کم است و بنیاد شهید کمتر به ما سر میزند تا از مشکلات ما آگاه شود.
وی دغدغه اصلی خود را آیندهی فرزندان عنوان کرد و افزود: پزشکان به من گفتند به دلیل آثار مواد شیمیایی بچه دار نمیشوی و در صورت بچه دار شدن، فرزند شما ناقص میشود به همین دلیل یکی از فرزندانم درگیر بیماری است.
حسن ذوالفقاری در پایان درباره بعضی از حرف و حدیثهای مردم که خانوادههای جانبازان و شهداء در جامعه تسهیلات خوبی دریافت میکنند، متذکر شد: من در پاسخ این حرف برخی از هموطنانم که میگویند: "مملکت برای شما شد"، میتوانم بگویم اگر توانستید برای دفاع از ناموس خود در زمستان سرد شلمچه بمانید و نان کپک زده بخوری، آن وقت حس میکنی ما چه آرمانهایی داشتیم ما فقط برای دفاع از این و کشورمان جنگیدیم نه چیزهای دیگری که امروز به ما میچسبانند.