به گزارش
بلاغ، یک سال از خروج آمریکا از برجام میگذرد و تحریمهای دولت ترامپ نیز هر روز بیشتر میشود تا بهقول خودش دولت ایران را به زانو درآورد و پای میز مذاکره بکشاند. ترامپ برای فشار بر افکار عمومی و نمایش قدرت، ناو هواپیمابرش را هم به خلیج فارس فرستاده تا همهجوره راه را بر ما ببندد.
اما واقعیت چیز دیگری است؛ ترامپ یک تاجر سیاستباز است و میداند هرگونه تعدی به مرزهای آبی و خاکی ایران، عواقب سختی برایش خواهد داشت و ایران، نه عراق است و نه افغانستان. او از مشاورانش بارها شنیدهاست که در صورت کوچکترین خطایی، آمریکا وارد باتلاقی خواهد شد که خروج از آن به این سادگیها ممکن نیست.
بازی ترامپ برای گرفتن امتیاز بیشتر است و این سناریو در ظاهر جواب نخواهد داد؛ اما ترامپ به چه امیدی وارد این بازی شدهاست؟ امیدش به چه کسان و گروههایی است که به این کار دست زدهاست؟
مرور آنچه در این یکسال اتفاق افتاد مخصوصاً در این چند هفته اخیر، به خوبی نمایانگر همراهی عدهای از دلدادگان کاخ سفید با عملیات روانی ترامپ است؛ همانها که بهحق رهبر معظم انقلاب پیادهنظام دشمن خطابشان کرد.
از ابتدای قبول برجام و حتی پیش از آن، عدهای با بزک کردن آمریکا سعی در تطهیر چهره شیطان بزرگ را داشتند و سعی کردند مشکلات و معضلات پیش روی کشور را متوجه داخل کنند، انتخابات ریاست جمهوری و مناظرات نشان داد که فرد پیروز حتی برای جلب توجه خارجیها حاضر است به سامانههای دفاعی ما بتازد و آن را مانع اجرای برجام بداند؛ در حالی که برجام ربطی به آن نداشت.
این روند ناصحیح ادامه یافت و وعدههای داده شده یکی پس از دیگری به فنا رفت تا آمریکا رسماً از برجامخارج شد و خواهان دور جدید مذاکرات برای کسب امتیاز بیشتر شد، از سال گذشته تاکنون چند جریان موازی و هدفمند برای ایجاد نارضایتی عمومی و سوق دادن نظام به مذاکره مشغول کارند و امروز با ایجاد موج "جنگ در راه است" سعی در تزریق نگرانی و دلهره و اضطراب در جامعه دارند تا نظام مجاب به مذاکره شود.
جریان نخست از دل دولت و شخص رئیس جمهور است؛ از سال گذشته تا کنون هیچ ثباتی در بازار دیده نمیشود و هیچ عزمی هم برای کنترل این افسارگسیختگی در دولت وجود ندارد؛ نوسان قیمت ارز و طلا و به تبع آن اقلام وارداتی و حتی تولید داخل، تب تورم را بنابر قولی تا پنجاه و یک درصد بالا برده است، اما دولت هیچ تلاشی برای جلوگیری از این اوضاع از خود نشان نمیدهد؛ بدتر آنکه خود دولت آتشبیار معرکه شده و با حراج ارز و طلا ضربات جبرانناپذیری به پیکر اقتصاد مملکت زدهاست؛ داستان ارز جهانگیری یک نمونه از این فاجعه است...
جریان دوم جریان شایعهساز است که اصلاحطلبان در آن یدطولایی دارند، گران شدن اقلام مصرفی و مایحتاج مردم تا سکه و طلا و ارز و.. از یک طرف و شایعه جنگ و سایه آن و شایعات مختلف که ذهن مردم را درگیر خود میکند از سوی دیگر، آرامش روانی مردم را بهم ریختهاست، این جریان که متشکل از روزنامهنگاران و سلبریتیها است با اشاعه اخبار نادرست و گاهی ناقص، جو عمومی را متشنج میکنند و در حقیقت بازوان عملیاتی جریان نخست هستند.
جریان دیگر اما وظیفه انحراف افکار عمومی را به عهده دارند و با انگشتگذاشتن بر حساسیتهای دینی و اعتقادی و ملی و.. سعی میکنند تا درگیریهای جدیدی برای جامعه بهوجود بیاورند. موضوع پخش آهنگ مبتذل ساسیمانکن و تجمع ضدحجاب و... از این جریان و البته در بدنه دولت است.
جریان دیگر هم البته پیادهنظام کف جامعه هستند، به شکلهای مختلف وارد میشوند و سعی در ایجاد جنگروانی در میان اقشار مختلف دارند و البته خود این جریان، تحت تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم جریانهای دیگر است؛ شهادت طلبه همدانی که تحت تاثیر جریان نفاق خارج از کشور و سلبریتیهای دگراندیش داخلی اتفاق افتاد، تنها یک نمونه از این جریان است.
همه اینها دست به دست هم دادهاند تا با اختلافافکنی و شکستن اقتدار نظام، مردم را به مطالبه گری برای مذاکره سوق دهند، نگاه به بیرون و دلبستن به خارج آنقدر برایشان مهم است که حتی سخنان تحقیرآمیز اروپاییها درباره بیانیه ایران نیز برایشان درس عبرت نشده و عاجزانه منتظر تفضل غربیها هستند.
به اینها بیافزایید سخنان عجبب روحانی را که گفت رئیسجمهور در مذاکرات و... اختیاری ندارد!!! البته کمحافظگی گوینده این سخن مسبوق به سابقه است.
اما آنچه امروز لازم است اینکه بدانیم انشاءالله جنگی رخ نخواهد داد و شایعات فقط برای دلسرد کردن ما است، امروز وظیفه ما مطالبهگری از دولت و مجلسیاست که در کوران مشکلات بر طبل مذاکرهای میکوبند که نتیجهاش از برجام مشخص است.
دوای درد امروز ما تدبیر برای سامانبخشیدن به امور است نه امید به عنایت شیطان.