قطعاً یکی از دلایل شکستناپذیری و پیشروی روزافزون جبهه مقاومت، به خاطر فراسرزمینی بودن و تبدیل آن به یک جبهه واحد و متحد است؛ طوری که هر بخش از این جبهه و در هر کشور و نقطهای از جهان، پشتیبان تمامیت جبهه است. جبههای که همه در آن قهرمان و سر هستند؛ اما فرماندهی ایران باعث سرافرازی آن شده است. با توجه به اهمیت کار رسانهای و فرهنگی در تحکیم و تثبیت فعالیتهای جبهه مقاومت، اتحاد و یکی شدن فعالان فرهنگی، هنری و رسانهای مقاومت نیز پیروزیهای بزرگتری را رقم خواهد زد.
نیاز به مأمنی برای هنرمندان آزاده جهان
امروز میتوان مصادیق هنر مقاومت را فراتر از جغرافیای جبهه مقاومت دانست. در سرتاسر گیتی، از آمریکای لاتین و آفریقا گرفته تا نقاط مختلف اروپا و آمریکا و استرالیا، هنرمندانی در زمینههای مختلف، از فیلم و تئاتر گرفته تا موسیقی و کاریکاتور، هنر خودشان را در خدمت حمایت از مظلومان جهان و افشاگری علیه ظالمان و مستکبران قرار دادهاند.
سال گذشته جشنواره کاریکاتور و پوستر دوستی ایران و برزیل در کشورمان برگزار شد و برخی از هنرمندان از برزیل به کشورمان سفر کردند. هنرمندانی که رویکرد آثارشان، رسوا کردن امپریالیسم جهانی و ترسیم جنایات و ظلمهای دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی و متحدان آنان است.
«گیلمار ماچادو باربسا» یکی از این هنرمندان است که هنگام سفر به ایران در گفتوگویی گفته بود: «فشارها و محدودیتهای زیادی از سوی شخصیتها و نمایندگان جریان غربگرا علیه ما وجود دارد؛ ما قربانی سیاستهای آمریکا هستیم و نژادپرستی در مدارس ما رخ میدهد و پلیس برزیل از قدرت خود علیه مردم استفاده میکند و ما وظیفه داریم ملت خود را بیدار کنیم.»
این کاریکاتوریست برزیلی همچنین درباره تجربهاش از آشناییاش با فرهنگ و مقاومت مردم ایران و تأثیر این آشنایی بر آثارش هم میگفت: «در کشور ما اخبار جنگ ایران و رژیم صدام، دوگانه و بیشتر متمایل به آن طرف (صدام) بوده، اما در طول چند روز اخیر که با اتفاقات جنگ هشتساله شما آشنا شدم، نگاهم به این موضوع خیلی تغییر کرد. این آگاهی ذهن من را نسبت به خیلی از فعالیتهایی که در آینده انجام خواهد داد باز خواهد کرد. چون ما هم در کشورمان با نژادپرستی و امپریالیسم در جنگ هستیم و سعی خواهیم کرد با استفاده از این موضوعات قدمی برای بیداری ملتمان برداریم.»
این موارد در سرتاسر جهان قابل مشاهده است. فشارها و اعمال محدودیتها علیه هنرمندان ضدصهیونیست در کشورهای مدعی آزادی بیان که خود را نماد دموکراسی میدانند هم زیاد است. «دیودونه» کمدین معروف فرانسوی چند سال قبل بهخاطر انتقاد از رژیم صهیونیستی و هولوكاست در فرانسه محاكمه شد. دیودونه گفته بود: «يهودیان تمامی مقامهای استراتژیک در دولت ملی را تسخیر کردهاند و بنابراین دستور کار ملی را تحت کنترل دارند. به همین دلیل آنها نوعی مصونیت دارند که هرگونه انتقادی را یهودستیزی توصیف کنند. دسیسههای قدرت یهود باعث شدهاند که دولت فرانسه طرفدار اسرائیل شود حالآنکه اکثریت جامعه طرفدار فلسطین هستند و یهودیانی که به من انتقاد میکنند همگی تاجران بردهای هستند که اکنون کنترل رسانهها و بانکها را به دست گرفتهاند.»
مثل اخراج «دیترهانیتش» کاریکاتوریست قدیمی و مشهور روزنامه «زود دویچه زایتونگ» چاپ آلمان. وی به دلیل ترسیم کاریکاتوری در انتقاد از نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و به اتهام یهودستیزی از این روزنامه اخراج شد. آن هم در شرایطی که در کاریکاتور او هیچ نشانی از نمادها و مقدسات دین یهود وجود نداشت!
حتی اليور استون يكي از فيلمسازان برجسته هاليوود تنها بهخاطر انتقاد بسيار كوچكي از استفاده نامناسب دولت آمريكا از هولوكاست، تحتفشار قرار گرفت و مجبور شد كه از حرف خود عذرخواهي نمايد. استون در مصاحبه خود گفته بود که تمرکز آمریکا بر هولوکاست باعث سیطره یهودیان بر رسانهها شده و اسرائیل سالهاست که سیاست خارجی آمریکا را به نابودی کشانده است.
«مرضیه هاشمی» مجری و مستندساز آمریکاییتبار شبکه پرس تیوی نیز میگوید: «سانسور انواع مختلفی دارد. یک نوعش همین است که مثلاً بخشی از یک متن یا فیلم را حذف میکنند. یک نوع دیگر هم هست که فرد برای پیشرفت در کارش نباید برخی مسائل را مطرح کند. در آمریکا، سانسور نوع دوم جریان دارد. مثلاً در هالیوود، تنها به افرادی امکانات و تجهیزات نظامی ارائه میشود که در چارچوب خاصی کار کنند و اگر بخواهند خارج از این چارچوب کار کنند از آن امکانات محروم میشوند. برخی چیزها هم هست که در آمریکا اصلاً امکان مطرح شدن ندارند. مثلاً نمیتوان به طور مستقیم به اسرائیل یا به صهیونیستها انتقاد کرد. این موضوع در جایی نوشته نشده که فیلمسازان هالیوود نباید به این موضوعات بپردازند، اما همه میدانند که نباید سراغ چنین موضوعاتی رفت.»
وی توضیح میدهد: «من خودم یکبار به جلسهای که توسط دفتر ارگ هولدر در شیکاگو برگزار شده بود رفتم. این جلسه درباره خشونت پلیس علیه سیاهپوستها بود. بعد از جلسه، نشست رسانهای برگزار شد. خبرنگارها سؤالهای الکی و پیشپاافتادهای میپرسیدند. اما وقتی من دو سؤال جدی مطرح کردم، پس از جلسه، فردی از دفتر ارگ هولدر من را مؤاخذه کرد که چرا چنین سؤالهایی پرسیدهام! چون در کشور آمریکا مسئولان عادت به شنیدن سؤال واقعی از خبرنگارها ندارند.
همه فعالیتهای رسانهای در آمریکا ظاهرسازی است. در یک جلسه میبینید که 50 خبرنگار حضور دارند، اما هیچ کدام به اصل مسائل نمیپردازند.»
لزوم شکلگیری نهضت هنرمندان جبهه مقاومت
این موارد نشان میدهد که هنرمندان مستقل و آزاده که علیه نظام سلطه، تلاش و فعالیت هنری و رسانهای دارند، کم نیستند؛ اما مشکل آن است که آنها در نقاط مختلف جهان پراکندهاند. خیلی از این هنرمندان هم ناشناختهاند و بهخاطر محدودیتهایی که مقابلشان قرار گرفته، شدید نتوانند خودشان را نشان دهند. اینجاست که جای یک تشکل یا کانون فراگیر که به شناسایی و حمایت از این طیف از هنرمندان بپردازد خالی است.
مسعود شجاعی طباطبایی، یکی از هنرمندان است که در حیطه رشته تخصصی خودش یعنی کارتون و کاریکاتور، تلاشهای زیادی را برای همافزایی و اتحاد هنرمندان مستقل و ضدصهیونیست در جهان بهکار گرفته است.
برگزاری مسابقه «هولوساید» هم تازهترین اقدام اوست که به گفته شجاعی طباطبایی، یکی از اهدافش شکلدهی به یک نهضت یا انجمن جهانی برای هنرمندان ضدسلطه و حامی مقاومت است.
شجاعی طباطبایی در گفتوگو با خبرنگاران میگوید: «ما اساساً غیر از نمود آثار در این مسابقه، دنبال شناسایی هنرمندان در جبهه مقاومت هم هستیم. هدفمان این است که انجمن جهانی هنرمندان مقاومت را تشکیل دهیم. امیدمان به خداست اما یک نکته مهم اینکه جبهه مقابل ما با زر و زور و اعمال قدرت کارهایش را پیش میبرد و به معنای واقعی کلمه نیز جنایتکار هستند و ما با زبان دل و منطق کار میکنیم. به همین دلیل هم وقتی یک هنرمند فرانسوی به مسابقه بایکوت اسرائیل در المپیک، اثری را ارائه داده بود، گفتیم که ممکن است در کشورت دچار مشکل بشوی، پاسخ داد که من دوست دارم در این راه دچار مشکل شوم، چون با مردم غزه همدل و همدرد هستم! خوشحالیم که چنین هنرمندانی روز بروز بیشتر میشوند.»
لزوم سیاستگذاری ضدصهیونیستی در جشنوارهها
ایران، یکی از کشورهایی است که به تعدد برگزاری جشنوارههای هنری مشهور است. تعداد قابلتوجهی جشنواره بهویژه با محوریت سینما در ایران برگزار میشود. یکی از چشماندازهای قابلتصور در زمینه مبارزه فرهنگی با رژیم صهیونیستی و دشمنشناسی این است که جهتگیری ضدصهیونیستی و ضداستکباری در اینگونه جشنوارهها افزایش یابد. همچنان که در غرب، بسیاری از جشنوارهها با مدیریت صهیونیستها و برای اهداف جهانی آنها برگزار میشود.
محمدحسین لطیفی، کارگردان سینما در مصاحبهای با اشاره به تأکیدات رهبر معظم انقلاب مبنی بر حضور فیلمهای مقاومت در جشنوارههای فیلم سایر کشورها، گفته بود: «جشنوارههاي بينالمللي فيلم نظير كن و برلين توسط صهيونيستها مديريت ميشوند، بنابراين مسير براي حضور آثار ايراني در اين جشنوارهها تقریباً غيرممكن است.» اما جشنواره فیلم فجر، بهعنوان مطرحترین رویداد سینمایی ایران که توسط دولت هم برگزار میشود، از سیاستگذاری در جهت مقابله با دشمنان جمهوری اسلامی خالی است.
سعید مستغاثی، منتقد و مدرس سینما در گفتوگویی میگوید: «جشنواره فیلم فجر باید مأمن و پناهگاه فیلمسازانی باشد که هیچ جایی برای نمایش فیلمهایشان ندارند، مثل کاری که جشنواره فیلم عمار در دورههایی کرد و از نقاطی چون از نیجریه که شیخ زکزاکی هست و یا از شیلی و... فیلمهایی آوردند که امکان شرکت در جشنوارههایی که لابی هستند و مانع انتشار فیلمهای مستقل و منتقد نظام جهانی هستند میشوند. یعنی جمهوری اسلامی ایران باید زمینبازی برای هنرمندان و فیلمسازان مستقل دنیا بشود.»
محمدتقی فهیم، منتقد سینما در این باره میگوید: «ایران یکی از کشورهایی است که در تحولات منطقه کاملاً نقشآفرین است که بهخاطر مواضع صریح علیه امپریالیسم و خشونت شناخته میشود. اما جشنواره فیلم فجر طی ادوار اخیرش، نهتنها در محتوای آثار حتی در بیان و زبان مسئولان و هیئت انتخاب و داوریاش اشارهای به این شرایط و وضعیت جهان و موقعیت ایران نداشته است.»
وی تصریح میکند: «همه جشنوارهها و جوایز سینمایی مطرح دنیا دارای یک استراتژی روشن و باثبات هستند. به عنوان مثال، مراسم اسکار تکلیفش معلوم است؛ مراسمی است که در راستای گسترش منافع سیاسی و اقتصادی آمریکا فعالیت میکند و برای بهدست آوردن دلار بیشتر هر کاری میکند، حتی در کنار میلیتاریستها برای تهاجم به کشورهای دیگر قرار میگیرد و در همین راستا سعی میکند آثار سینمایی را گزینش و ارزیابی کند. اما جشنواره فیلم فجر ما اصلاً معلوم نیست برای چه برگزار میشود! چون اهدافش مشخص نیست، استراتژی ندارد، با انقلاب مماس نیست؛ به همین دلیل هم جشنواره فجر حتی در بیانیههای خودش هم به مسائل منطقه و تحولات جهانی نمیپردازد. هنوز فراموش نکردهام که در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر که با اوج رجزخوانیهای ترامپ علیه ایران همزمان شده بود، جشنواره فیلم فجر، به جای ترامپ، علیه منتقدان این جشنواره بیانیه صادر کرده بود.»