به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
بلاغ؛ در دنیای کنونی که سیاست دولتها در تعارض با منافع دیگر کشورها از پیچیدگیهای خاصی برخوردار است تا با تمرکز بر نقاط مشترک، یا به نحوی از نقاط افتراق دوری کنند و یا به اشتراکی در کاهش حداکثری هزینههای این افتراقات دست یابند.
کشورها و سیاستهای راهبردی
در سیاستهای راهبردی کشورها، که به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم با مبانی منافع ملیشان در تضاد و تعارض قرار میگیرد، هیچوجه انفعال و عقبنشینی پذیرفته نیست و عموما کشورها بر مواضع راهبردی کشور و ملتشان استوار و قاطع میمانند و برای آن هزینههای لازم را میپردازند که نمونه آن را در آمریکا و حمایتهای بیچون و چرای این کشور از رژیم جعلی اسرائیل حتی به بدنامی جهانی شاهد هستیم.
کشورها ممکن است بر سر مسائلی با هم اختلاف داشته باشند که در مذاکرات و انعطاف طرفینی، به اجماع و وحدت میرسند و با حفظ احترام متقابل به تعامل میپردازند، اما موضوع اختلافی آمریکا و صهیونیستهای حاکم بر آن کشور با نظام اسلامی مردم ایران، بر سر نوع تفکر و اندیشه و عمل ایرانیان است که چرا آنها تشکیل حکومت اسلامی دادهاند و منافع غارتگرانه غرب صهیونیستی را به خطر انداخته و برای مدعیان اربابی جهان، دردسر بوجود آوردهاند و سلطهشان بر جهان را دچار چالش کردهاند!.
اسرائیل،چالش جدی در سیاستهای راهبردی کشورها
هنگامی که اسرائیل در سال ۱۹۴۸ اعلام استقلال کرد، ایالات متحده نخستین کشوری بود که کشور اسرائیل را به رسمیت شناخت. این شراکت ۷۶ ساله از بدو پیدایش خود تاکنون همچنان ادامه دارد و به نظر نمیرسد که این پیوند شوم دچار انفصال و اضمحلال شود مگر آنکه رویکرد آمریکا تحت تاثیر روح انسانیت و پاسخ به مطالبه مردمش بخواهد رژیم جعلی اسرائیل را طرد کند.
در بیش از هفت دههای که از تاسیس اسرائیل گذشته، این کشور با تکیه بر نیروی متخصص و تحصیلکرده اروپایی که بخش بزرگی از جمعیتش را تشکیل میدادند موفق شد تا در زمینههای مختلف به پیشرفتهای بسیاری دست یابد و از جمله مجهزترین فناوریهای اسلحهسازی را نیز توسعه دهد.
همزمان، اسرائیل یکی از کشورهای ثروتمند و «توسعه یافته» جهان بهشمار میرفت و علاوه بر آمریکا، مشتری برخی از مجهزترین تولیدکنندگان تسلیحات نظامی در دیگر نقاط جهان نیز است.
آنچه که موجب عصبانیت و آتشافروزی آمریکاییها و سگ هارشان، رژیم اشغالگر قدس شده، راه الهی عدالتخواهانه و ظلمستیزانه ملت بزرگ ایران است که تا اهداف این ملت در تحقق عدالت و امحاء ظلم و ظالم به اهداف خود نرسند، دشمنی آمریکای صهیونیستزده همچنان ادامه دارد و نمیتوان با حفظ غده سرطانی همچون اسرائیل جنایتکار، از آمریکا خواست تا از عداوت و توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران دست بردارد و سیاست راهبردی خود را در حمایت بیچون و چرا از صهیونیستها تغییر دهد.
اسرائیل، حاکم بر آمریکا و مجری سیاستهایش
برای پی بردن به دلایل حمایت آمریکا از رژیم ضدبشری صهیونیستی همین بس که آمریکا از این رژیم جعلی به عنوان سگ دستآموز خود برای اجرای برنامههای تجاوزکارانه استفاده میکند چراکه؛ صهیونیستها تا اعماق دستگاههای تصمیمساز و تصمیمگیر آمریکا نفوذ کرده و همه لابیها را در اختیار خود دارند. بهعبارت دیگر، ذات و تاروپود آمریکا در سلطه صهیونیستهاست و اساساً نمیتوان انفکاکی بین آنها قائل شد و اختلافنماییهایی که بعضاً در رسانهها بوق میکنند که بین آمریکا و رژیم جعلی اسرائیل اختلافاتی درگرفته، یک جنگ زرگری و فریبکارانه است.
اساساً دو حزب غالب بر آمریکا، یعنی دموکراتها و جمهوریخواهان به یک اندازه و تا اعماق وجودشان صهیونیستزده هستند و بطور کلی نظام سیاسی آمریکا با درونمایه صهیونیستی عجین شده و شکل گرفته است.
غالب سیاستمداران آمریکایی نمیتوانند با سیاستهای جنایتکارانه سگ هارشان، یعنی اسرائیل، مخالفت کنند، در صورت مخالفت علنی، آنها از ساختار سیاسی آمریکا حذف میشوند. آمریکا، کشوری قدرتمند به کشوری درحال خدمت به اسرائیل تبدیل شده و هیچکس با این امر مخالفت نمیکند و بسیاری این واقعیت را پذیرفتهاند. البته، این واقعیت، آمریکاییهای عاقل را رنجانده است.
آمریکا، به کشور لانه صهیونیستها تبدیل شده و درحال خدمت به اسرائیل است و هیچکس در درون نظام سیاسی آمریکا با این امر مخالفت نمیکند تنها مردم و عقلای آمریکا هستند که بشدت از این وابستگی و دستنشاندگی کشورشان به صهیونیستها معترض و عصبانیاند. آمریکا چشمانش را در برابر جنایات و اقدامات اسرائیل بسته، صهیونیسم در سیاست آمریکا عمیقاً ریشه دوانده است. باور عمومی در آمریکا حکایت از این دارد که اگر هر فردی در دو حزب غالب این کشور بخواهد به ریاست جمهوری و پستهای دیگر در دولت و شرکتهای اقتصادی و موسسات علمی و فرهنگی برسد، باید حتماً لابی صهیونیستی از او راضی باشد تا مجوز این انتصابها و انتخابها صادر شود. اگر گفته میشود که آمریکا و اسرائیل کانون تروریسم هستند، بدین دلیل است که هر دو با یک مرکز کنترل اداره میشود و آن مرکز اراده نیز در سلطه صهیونیستهاست.
هم آمریکا و به تبع آن، اسرائیل خواستههای نامشروع خودنامشروع خود را از طریق ایجاد رعب و وحشت و به اوج رساندن خشونت بدست میآورند. به دیگر کشورها تجاوز میکنند. منابع آن کشورها را به غارت میبرند و هر کسی که به مخالفت به آنها در آید، او را ترور میکنند حتی در دیگر کشورها مهمان آن کشور را با شلیک موشک ترور میکنند و با افتخار نیز اعلام میدارند که این ترور از سوی آنها انجام شد.
آمریکا تحت اراده صهیونیستها
آنچه که صهیونیستها اراده کنند، در مجلسین آمریکا تصویب میشود و سپس اسرائیل آن را به اجراء میگذارد و آمریکا نیز کلیه هزینهها و حمایتها را از این سگ هار بعمل میآورد. چه کسی است که نبیند و نداند که تمام بمبها و جنگندهها و تکنولوژیهای مخرب را آمریکا در اختیار اسرائیل قرار میدهد و این جنگندههای آمریکایی حتی به خلبانهای آمریکایی مردم بیگناه غزه و لبنان را بصورت شبانهروزی بمباران میکنند و روزانه بعضاً ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر را به شهادت میرسانند و بیش از این را نیز زخمی میکنند و آنگاه اقدام به تخریب و بمباران بیمارستانها کرده و این آمریکاییهای بیحیاء، باز هم سعی دارند خود را شریک جنایات صهیونیستها جلوه ندهند. این تلاششان بزرگترین اهانت و توهین به شعور مردم جهان و فرهیختگان و نخبگان است.
مکرر سران رژیم جعلی اسرائیل اعتراف کرده که اگر آمریکا حمایت خود از اسرائیل را بردارد، اسرائیل ظرف دو روز سقوط میکند و طبیعی است که این نفسهای مصنوعی به این رژیم سفاک و جنایتپیشه نمیتواند چندان ادامه یابد بویژه آنکه مردم جهان به لزوم نابودی اسرائیل بیش از هر زمان دیگر پی برده و این فرموده امام خمینی (ره) را از عمق وجود تائید میکنند که: اسرائیل غده سرطانی است و باید از بین برود.
مگر تا چه زمانی نظام سلطه جهانی بسرکردگی آمریکا به عنوان شیطان بزرگ میتواند با برهم زدن آرامش جهانی توسط سگ دستآموز خود، اسرائیل خونخوار، منافع خود را در اقصی نقاط جهان بویژه در کشورهای اسلامی با توجه به بیداری جهانیان و مسلمانان، حفظ و تامین کند. دنیای امروز و قرن کنونی، دوران بسرآمدن عمر شیاطین جهانی است. مردم دنیا و حتی مردم همین کشورهای سلطهگر و زیادهخواه هم بیدار شده و برای نابودی ظالمان به میدان آمده و این روند بصورت روزافزون ادامه دارد.
تنفر جهانی از صهیونیسم و اسرائیل
جهانیان، منتظر تحول در نظام سیاسی کشورهای خو در جهت برقراری عدالت و نابودی جنگسالاران است و و آماده است تا برای تحقق این آرمان قیام کند و در این ارتباط بشدت نیازمند سازماندهی و هدایت و حمایت است که بنیانگذار جمهوری اسلامی، امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن ۱۳۵۸ خطاب به مستضعفان و آزادگان جهان گفت: هان ای مظلومان جهان! از هر قشر و از هر کشوری هستید به خود آیید و از هیاهو و عربدۀ امریکا و سایر زورمندان تهی مغز نهراسید، و جهان را بر آنان تنگ کنید و حق خود را با مشت گره کرده از آنان بگیرید.
امام راحل همچنین اظهار میدارند: من به ملت ایران و سایر ملتهای مستضعف جهان در این قضایایی که مخالفین اسلام برای اسلام می خواهند پیش بیاورند هشدار می دهم که باید هر چه این قضایا و این خرابکاریها حجمش زیاد می شود، حجم انسجام ملتهای مستضعف و مستضعفان جهان بیشتر بشود. اساس این است که مستکبران جهان، کسانی که از این ممالک اسلامی و از ممالک مستضعف بهره برداری می کردند و می کنند احساس خطر کرده اند و چون که ایران را احساس کردند که مبدأ قیام عمومی مسلمین و مستضعفان است تمام قوای خودشان را چه در تبلیغات و چه در خرابکاری متمرکز کردند در ایران.
مرگ نهایی اسرائیل فرا رسید
طوفانالاقصی، سرآغاز شمارش معکوس برای مرگ نهایی اسرائیل غاصب است. نتانیاهو در ماجراهای پس از رخداد و حماسه شگفتانگیز رزمندگان غزه، ماهیت حقیقی صهیونیستها را در فجیعترین کشتار بیگناهان و کودکان و زنان را در معرض قضاوت جهانیان قرار داد و به عموم مردم دنیا فهماند که تاروپود صهیونیسم را ترور، قتل، نسلکشی و کشتار زنان و کودکان بیگناه تشکیل میدهد و برای رهایی از فجایع ضوبشری چارهای جز نابودی غده سرطانی اسرائیل نیست که با خشکانده شدن ریشه صهیونیست، جهانیان رنگ صلح و صفا را خواهند دید و آن را برای همیشه تجربه خواهند کرد و الآن، بهترین فرصت برای سازماندهی آزادگان و تشکیل گروههای مقاومت و پیوستنشان به جبهه مقاومت برای نابودسازی اسرائیلی است که بر بامش فرد مجنونی همچون نتانیاهو قرار دارد که تنها اوست میتواند با تشدید جنایات، قبر خود و رژیم پوشالی اسرائیل را عمیقتر کند و طومار عمر کثیف صهیونیستها را ببندد و این همان آرمانی است که جمهوری اسلامی ایران به همراه همه احرار و آزادگان جهان در پیآنند.
محمداسماعیل امامزاده
انتهای خبر/