استراتژی دشمن، وارد کردن ضربات پیشدستانه است و تاخیر و تعلل در واکنش به هر دلیل، نشانه ضعف از سوی دشمن و جرأت برای گسترش اقدامات ایذایی از ناحیه او میشود همچنانکه تاکنون شده است.
۱
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ صهیونیست ها دارای دکترینی هستند که میگوید همانند عقاب باید بسرعت و غافلگیرانه با حداکثر قدرت به مهمترین قسمت دشمن ضربه مهلک زد حتی اگر در بدترین شرائط قرار دارید و برای خروج از موضع ضعف، باید بزرگترین ضربه را به هر نحو ممکن به دشمن وارد آورید تا وضعیت منفعلانه شما به موضع فعال و تاثیرگذار تغییر یابد.
بدین جهت است که رژیم جعلی و غاصب اسرائیل در اوج فلاکت و استیصال سعی دارد با افزایش بمبارانها، که آن را نقطه برتر خود میداند، استراتژی موسوم به عقابها را بمورد اجراء بگذارد و در یک روز، به سوریه، غزه، لبنان و یمن حمله هوایی میکند تا اقتدار نداشته خود را به رخ بکشد و با عملیات روانی، ترس و وحشت از خود را در دل مجاهدان جبهه مقاومت قرار دهد و هم اینکه در میان مردم خود، قدرت نمایی کرده و خود را بازسازی کند.
با مرور تمام جنگهای این اشغالگر با کشورهای عربی، حمله غافلگیرانه و پیشدستانه، رمز پیروزی این سفاکان اشغالگر بوده و توانسته بودند وحشت را بین اعراب حاکم و موضع فوقالعاده شکننده و لغزان خود را تثبیت کنند.
برخورد نظامی و روانی این جرثومه رذالت و کثافت با جمهوری اسلامی ایران نیز اینگونه بوده و هست. وقتی در عملیات ترور دانشمند انقلابیمان، دکتر فخری زاده، دست پلید خود را در کشورمان نمایاند و ما همانند عملیات تروریستی این کانون شرارت در مجلس شورای اسلامی، مرقد امام(ره)، حضرت شاهچراغ و...، از واکنش قاطع و بازدارنده جمهوری اسلامی از کنار این فجایع تروریستی بیعمل عبور کردیم و خبری از برخورد نشد و واکنش عملی را ندید، جرأت به خرج داد و با اجرای راهبرد خود در اقدامات تروریستی پیشدستانه، حوزه تجاوزات خود را گسترش داد و به ترورهای روزانه و فجایع سهمگین پرداخت.
در جنگ ۱۹۶۷ اسرائیل با اعراب، که با حضور ارتش شش کشور عربی انجام شده بود، رژ یم اشغالگر قدس با استفاده از اصل غافلکیری توانست شکست سختی را براین کشورها تحمیل کند. در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ دشمن اسرائیلی توانست پیروزی خود را بر ملت عرب رقم بزند.
اما در این جنگ شاید ارتش اسرائیل توانست در ابتدا نیروی جنگی اعراب را نابود کند اما هرگز نتوانست به هدف نهایی خود که همانا نابودی اراده ملت بود، برسد و امروز پس از گذشت ۵۷ سال از جنگ اسرائیل با اعراب که شامل کشورهای مصر، سوریه، اردن با پشتیبانی لبنان، عراق، الجزایر، عربستان سعودی و کویت میشد و در نهایت منجر به اشغال غزه، کرانه باختری، سینا و بلندیهای جولان شد، همچنان امت عربی یاد آن را گرامی میدارد و اراده خود را تجدید میکند.
کارشناسان شکست ۱۹۶۷ را یک شکست روحی برای دنیای عرب بهطور کل و برای مصریها به طور اخص توصیف کردهاند. این شکست از آن جهت برای مصریها ویژه بود که جنگ به فاصله کمی از پیروزی و به اوج رسیدن ملیگرایان و آزادیخواهان مصری انجام شده بود و این شکست به شدت به روحیه آنها ضربه زد.
محمد حسنین هیکل، نویسنده و روزنامهنگار سرشناس مصری در کتاب «انفجار» که درباره جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ نوشته است، مینویسد: در این شکی نیست که ما در سال ۱۹۶۷ تجربه بسیار بدی را از سر گذراندیم که میتوانیم نامهای نکبت، شکست یا هر چیز دیگری را به آن اطلاق دهیم.
اما امروز دیگر قواعد مبارزه با رژیم اشغالگر، که آمریکا و اروپا با تمام ظرفیت از این خونآشام حمایت میکند، با ارتش اعراب مواجه نیست تا بتواند با غافلگیری آنها را از پا در آورد. نیروهای جاننثار مردمی با نام حزبالله، جیشالشعبی، انصارالله و حامی واقعی جبهه مقاومت، یعنی ایران اسلامی مواجه است که راهبرد اصلیشان، پاکسازی منطقه از غده سرطانیای بنام رژیم غاصب صهیونیستی است.
با آغاز وعده صادق دو، رژیم کودککش صهیونیستی با شمارش معکوس، مرگ خود را نزدیکتر از هر زمان دیگر به خود میبیند و تلاشهای قبل از مرگ، کوشش مذبوحانهای بیش نیست و بزودی جهان ریشهکنی این غده خطرناک سرطانی را به جشن خواهد نشست.