به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
بلاغ؛ در کلام و شعار هم حتی باید حفظ ظاهر شود که غرب مدعی دموکراسی و آزادی، قادر نیست حفظ ظاهر کند و مرکز فکر و اندیشه شهروندان مسلمان خود را تحمل نماید و اقدام به تعطیلی مرکز با قدمتی همچون"مرکز اسلامی هامبورگ" میکند.
خبری ناگوار از دوگانههای غرب
در خبرها و لابلای حجم انبوه مطالب علیه آگاهی مردم جهان، خبری مهم در چند سطر تنها مورد اشاره کوتاه قرار گرفته بود و آن اینکه: مراجع قضایی انتظامی آلمان اقدام به تفتیش اماکن مرتبط با مرکز اسلامی هامبورگ و سپس تعطیلی این مرکز نموده است.
این مرکز، به عنوان یکی از قدیمیترین مراکز اسلامی با پیشینهای ۷۰ ساله که میراث گران بهای مرجع روشن ضمیر شیعیان جهان حضرت آیتالله بروجردی است، کانونی فکری و فرهنگی بود، ناقض قواعد و موازین ناظر بر آزادی مذهب و اندیشه مورد ادعای غرب است.
مرکز اسلامی هامبورگ یک مؤسسه اسلامی و یکی از قدیمیترین مساجد شیعیان در اروپا است که توسط ایرانیان در سال ۱۳۳۲ (۱۹۵۳ میلادی) و با اخذ مجوز از دولت وقت آلمان بوجود آمد و محل فعالیت مسلمانان آلمان بود و از پیروزی انقلاب اسلامی به این سوی نیز همواره مورد حمله تندروها و نژادپرستان تحت حمایت و هدایت غرب قرار داشت. اما ماجرای اخیر حمله پلیس آلمان و تفتیش و سپس تعطیل کردن این مرکز بر میگردد به برگزاری مراسم گرامیداشت شهید حاج قاسم سلیمانی.
بهانه برای اجرای دیکتاتوری غربی
بعد از شهادت قاسم سلیمانی، مرکز اسلامی هامبورگ مراسمی برای او در مسجد امام علی هامبورگ، برگزار کرد، ظاهراً انجمن کردهای آلمان شکایت کرد که این مرکز از احساسات مذهبی سوء استفاده میکند و به دنبال آن نامزدهای اصلی احزاب دموکرات مسیحی و دموکرات آزاد آلمان از هامبورگ در صدد برآمدند در چارچوب ائتلافی، قراردادهای منعقد شده از سوی هامبورگ با انجمنهای اسلامی این شهر را لغو کنند و این در شرائطی است که آلمان به همراه بسیاری از کشورهای اروپایی بهترین زمینه و شرائط را برای یارگیری و جذب جوانان داعش فراهم آورده بود و تمام امکانات و حمایتهای خود را در اختیار این گروهک مرتجع و ددمنش بمنظور "اسلام هراسی"، قرار داده بود و حال، تنها بدلیل برگزاری یک مراسم ختم آنهم برای قهرمان مبارزه با تروریسم، که خود قربانی تروریسم دولتی آمریکای جنایتکار قرار گرفته بود، باید مورد حمله خشونت پلیس آلمان قرار گرفته و بدون کوچکترین مدرک و سند، به تعطیلی محکوم شود.
پلیس آلمان در روز ۲۵ آبان ۱۴۰۲ در عملیاتی هماهنگشده در ۷ استان این کشور به مرکز اسلامی هامبورگ و ۵ سازمان وابسته به این مرکز یورش برد و اسنادی از قبیل تلفن همراه و یارانه را مصادره کرد. دلیل این یورش «ارتباط مشکوک این مرکز با حزبالله و حماس اعلام شده بود. این اتفاق تقریباً یک ماه بعد از عملیات طوفانالاقصی حماس صورت گرفت.
در ۳ مرداد ۱۴۰۳ (۲۴ ژوئیه ۲۰۲۴) وزیر امور داخلی آلمان، نانسی فزر، فعالیت این دفتر و زیرمجموعههای آن را ممنوع اعلام کرد. در اعلامیه وزارت امور داخلی آلمان دلیل این ممنوعیت «اسلامگرایی افراطی و دنبالکردن اهداف مغایر با قانون اساسی» ذکر شده. در پی این ممنوعیت پلیس به ۵۳ مورد از اماکن مرتبط با این سازمان یورش برد و آنها را مورد بازرسی قرار داد.
اسلام، دین در حال رشد
اسلام بزرگترین اقلیت مذهبی در آلمان است. مسلمانان آلمان در حال حاضر بین ۵.۳ تا ۵.۶ میلیون نفرند که ۶.۴ تا ۶.۷ درصد مجموع جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. مسلمانان پس از پروتستانها و کاتولیکها، سومین گروه مذهبی آلمان میباشند. جمعیت مسلمانان از بیشترین سرعت رشد بین این گروهها برخوردار است، بهگونهای که در حال حاضر، حدود چهل درصد مسلمانان ساکن آلمان، زیر ۱۸ سال سن دارند. این رشد سریع، صرفا به معنای افزایش تعداد مسلمانان نیست، بلکه مبین افزایش آن بخش از جمعیت است که از فرهنگ اسلامی متاثر میباشند. تمام جوامع مسلمان در سراسر اروپا نیز از چنین رشدی برخوردار میباشند.
امروزه مسلمانان با داشتن چنین جمعیتی، نیروی مهمی را تشکیل میدهند که هیچکس نمیتواند آنان را نادیده بگیرد. تنها در کلن - بیش از 70 هزار نفر مسلمان زندگی میکنند. نمونه دیگر، وضعیت شهر «دورتموند» است. این شهر که یکی از شهرهای بزرگ منطقه صنعتی «رور» آلمان است، در بر گیرنده گروه کثیری از مسلمانان میباشد؛ بههمین خاطر است که اکثر مقامات آلمان، توجه بیشتری به پیروان این مذهب کرده و در پی جذب آنان در جامعه آلمان بودهاند. دولت آلمان علاوه بر اقدامات داخلی، با پیگیری سیاست برقراری ارتباط بین مسلمانان و مسیحیان و در نتیجه ایجاد درک و تفاهم بهتر بین آنان، سعی دارد تصویر بسیار مثبتی از خود در اذهان مسلمانان ایجاد کند.
در کشور آلمان هم مانند فرانسه، مشاهده میکنیم که جهتگیری عمومی به سوی «اسلامگرایی جوانان» است. تحقیقاتی که از طرف دانشگاه «بیله فیلد» انجام شده، تاییدکننده این موضوع است.
مسلمانان تحت ایذاء دولتهای لائیک
اکثر مسلمانان در آلمان یا در این کشور متولد شدهاند و یا سالهای طولانی در اینجا ساکن هستند و مالیات و بازنشستگی میپردازند، اما همیشه بهعنوان خارجی محسوب میشوند و از تصمیمات سیاسی بدورند. با وجود اینکه طبق قانون اساسی آلمان، این کشور بهتعداد مهاجرین خود بالیده و لفظ کارگران میهمان در سطح کشور بسیار متداول گردیده است و گرچه قوانین مهاجرت و کار در آلمان از استاندارد خوبی برخوردار است، ولی آزادیهای سیاسی و اجتماعی، خصوصا برای کارگران مهاجر ترک زبان با شهروندان آلمانی تفاوتهای فاحش دارد. مسلمانان در این کشور هنوز حق رای ندارند. «دولتمردان آلمانی اگر در بسیاری از موارد اختلاف نظر داشته باشند، در یک مورد کاملا هم عقیده هستند و آن، به حساب نیاوردن مهاجران در جمع خود به عنوان یک شهروند آلمانی است. برای مثال، مهاجران، علیرغم اقامت طولانی در کشور، هنوز صاحب رای در انتخابات عمومی نبوده و به عنوان یک شهروند درجه ۲ محسوب میشوند».
یک اسلام شناس خبرنگار در این مورد چنین مینویسد:
دوستانه و برابر زندگی کنند، باید هر دو طرف در این امر کوشش کنند و مجامع آلمانی باید برای سومین دین بزرگ دنیا درهایش را باز کند. باید فعالیت مساجد، تدریس فقه اسلامی، ایستگاه و برنامههای رادیویی و تلویزیونی برای مسلمانان مانند مسیحیها آسان و حتمی باشد.
بیش از همه، رسانهها باید بیشتر در مورد این موضوع اخبار جامعی را منتشر و مردم را روشن کنند و بهعنوان مثال، برای رعایت حجاب اسلامی توسط خانمها، توضیحات بیشتری ارائه نمایند. استفاده از روسری به عنوان حجاب، گاهی اجباری است، گاهی سیاسی و حتی بهعنوان تظاهر نیز میباشد. البته تعدادی نیز به خواسته خود به آن عمل میکنند. در این مورد و موارد دیگر، باید توضیحات کافی و روشن داده شود. غیرمسلمانان باید بیشتر به مسلمانان نزدیک شوند و بهخصوص به آنها آزادی حقوق سیاسی بدهند. انستیتو تحقیقات، توسعه و پژوهش و برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی در گزارشی مینویسد: با وجود ۷/۲ میلیون مسلمان و ۱۰۰۰ مسجد و صدها انجمن مسلمانان آلمان، این دین برای اغلب آلمانیها غریبه است.
دشمنان اسلام در آلمان
از گروههایی که در آلمان مسلمانان را مورد تهدید قرار میدهند، میتوان از فاشیستها نام برد. آنها مساجد را به آتش میکشند و کلمه «اسلام» را به عنوان یک دشمن قدیمی معرفی میکنند. دولت آلمان نیز در راستای سیاست "اسلام هراسی"، همواره مترصد فرصتی برای محدودسازی مسلمانان و جلوگیری از رشد اسلام در این کشور است که اقدام به تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ و برخورد ارعابآمیز با موسسات اسلامی و مساجد و مدارس مسلمانان، در راستای همین سیاست اسلام ستیزانه است.
آنچه که تجربه از آن حکایت دارد، درخشش اسلام از لابلای اختناق و خفقان دولتها بویژه در غرب و اروپاست و مردم بتدریج با به ستوه آمدن از نظامهای سیاسی خود، بسوی حقیقت اسلام روی میآورند حتی اگر برای این رستاخیز خود ناچار به پرداخت هزینه شوند.
محمداسماعیل امامزاده