ارادههای پلیدی همواره مترصد تبدیل جشن مردم ایران به سوگ و فتنه هستند و برای این پروژه نکبت، برنامهریزیهای پیچیده میکنند تا بر موج جهالتها سوار شوند.
۱
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ محمداسماعیل امامزاده| دهها و صدها نمونه طی ۴۵ سال اخیر را میتوان سراغ آورد که جشن و سرور مردم را کانونهای وابسته به قدرتهای بیگانه تبدیل به آشوب و فتنه کرده و نگذاشتند شهد شیرین حماسه آفرینی ملت غیور و ولایی کشورمان کام جانشان را شیرین کند.
چنان از جهالت پیاده نظام داخلی سوءاستفاده شد که در هر پدیده ممتاز اجتماعی این ملت، شرارت کرده و عدهای جاهل و فریبخورده را به مال و جان مردم انداخته و خسارات فراوانی را به کشور و مردم تحمیل کردند که میبایست تاکنون برای مسئولان این سناریوی نخ نما و تکراری شناخته شده باشد بویژه شورای عالی امنیت ملی کشور مرکب از مسئولان بصیر و کاربلد، باید برای این معضل تدبیری بیاندیشد و مسیر حرکت ضدانقلاب را در تبدیل سرور مردم به سوگ را کاملاً ببندد.
یکی از نزدیکترین این وقایع به زمان حال، فتنههای سالهای اخیر بویژه در انتخابات سال ۸۸ بود که مردم با سطح مشارکت بالا توانسته بودند اراده خود را در این انتخابات اعمال کنند و دشمنان همچنان بمانند دفعات قبلی اقدام به اجرای بند به بند برنامههای خود نموده و متاسفانه عدهای از مسئولان و نامزد اصلاحات خواسته یا ناخواسته در پازل دشمن قرار گرفته و دقیقاً به ایفای نقشهای پیشبینی شده در سناریوی آمریکاییها پرداخته و کشور را بیش از ۸ ماه به آشوب و هرج و مرج کشانده و خسارات جبران ناپذیر حیثیتی، سیاسی و اقتصادی به ملت بزرگ ایران وارد کرده و دل همه آزادگان جهان را شکستند.
ریشههای فتنه ۸۸
فتنه ۸۸ از آنجا که بیگانگان طراح اصلی آن از سالها قبل بودند، یک فتنه امریکایی ـ صهیونیستی است. عدهای تصور میکنند حوادث سال ۸۸ در مقطع انتخابات و پس از آن، نزاع بین دو رقیب بود که با اشتباهات مسئولان نظام و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی همراه و خسارتبار شد. کسانی که چنین تحلیلی را از حوادث آن سال ارائه میکنند و براساس چنین تحلیلهایی به دنبال رفع حصر برخی سران داخلی فتنه میباشند، یا ناآگاه و بیبصیرت هستند و یا خود به نوعی به اردوگاه فتنهگران تعلق خاطر دارند.
واقعیت این است که حوادث سال ۸۸، نه ریشه در مناظرهها و سوءتفاهمها داشت، نه ریشه در مسائلی چون واژههای مطرح شده از سوی رئیسجمهور وقت مانند کلمه «خس و خاشاک» دارد بلکه این حوادث بر اساس یک نقشه طراحی شده از قبل پدید آمد. نقشهای که بیگانگان و خصوصاً امریکاییها، صهیونیستها و برخی از کشورهای اروپایی براساس تجاربشان در انقلابهای رنگی ایجاد و در کشورهایی چون اوکراین و گرجستان برای ایران هم طراحی کرده بودند. غربیهای ناکام در شکست دادن انقلاب اسلامی و براندازی جمهوری اسلامی در دهه اول با توطئههایی چون کودتا، ترور رهبران انقلاب، غائلههای تجزیهطلبی و تحمیل یک جنگ هشتساله، به این جمعبندی رسیدند که تنها راه شکست انقلاب و تضعیف و براندازی جمهوری اسلامی، قرار دادن مردم در برابر انقلاب و نظام اسلامی است.
در دوره اصلاحات، غربیها نیروهای داخلی مستعد را برای انجام تغییرات اساسی در ایران شناسایی و با آنان ارتباط برقرار کردند. اجلاس برلین در سال ۱۳۷۹، یکی از نمونههای این ارتباط است. مؤسسات، سرویسهای جاسوسی و سفارتخانههای غربی در گذر زمان با شناسایی، ارتباطگیری و زمینهسازی پس از ۲۰ سال کار و سرمایهگذاری و ایجاد شبکههای ماهوارهای، به این جمعبندی رسیدند که انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری زمان مناسبی برای اجرای یک انقلاب رنگی در ایران است.
جریان اشرافیت قدرتگرا و تمامیتخواه، با استخدام جریانهای روشنفکری غربگرا و عناصری از نیروهای با سابقه انقلابی که دچار دگردیسی معرفتی شده بودند، بازیگری در داخل کشور برای اجرای انقلاب رنگی و انجام یک کودتای مخملی در ایران را بر عهده گرفت. رفتارشناسی جریان فتنه و عوامل اصلی آن نشان میدهد که آنان از سال ۱۳۸۷ و چندین ماه مانده به انتخابات در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ طبق نقشه انقلاب رنگی، به مقدمهسازی برای ایجاد تردید در مردم نسبت به سلامت انتخابات روی آوردند. تشکیل کمیته صیانت از آرا برای اولین بار در تاریخ انقلاب اسلامی در اواخر سال ۱۳۸۷ در فضای القای شبهه نسبت به سلامت انتخابات و امانتداری نظام از رأی مردم یک نمونه از این اقدامات است.
فضاسازی رسانهای بویژه در شبکههای اجتماعی
شبکهسازی اجتماعی در فضای مجازی، انتخاب یک رنگ شبیه انقلابهای رنگی در دیگر کشورها، تحریک هواداران و تمرین به صحنه آوردن آنان با شعارهایی چون «اگر تقلب نشه، میرحسین رئیسجمهور میشه» و «اگر تقلب بشه، ایران قیامت میشه»، همگی در روزهای منتهی به انتخابات، حکایت از متفاوت بودن انتخابات سال ۱۳۸۸ با تمامی انتخابات پیشین مینمود. نظرسازیها مبتنی بر پیروزی قطعی آقای موسوی و انتشار گسترده آن در رسانههای داخلی و شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی، اعلام پیروزی از سوی موسوی قبل از شمارش آرا، بخش دیگری از این سناریوی خطرناک بود. ادعای تقلب و درخواست ابطال انتخابات از سوی موسوی، کروبی و افراد و گروههای همسو با آنان، بخش اصلی این سناریو بود. کلیدواژه «تقلب» در انتخابات دروغ بزرگی بود که جریان فتنه با تمرکز بر آن، تصور میکرد با شعار دفاع از حقوق و رأی مردم آنان را به خیابانها کشانده، با لشکرکشیهای مستمر خیابانی، انجام تحصنها و گسترش نافرمانی مدنی، میتواند نظام اسلامی را تسلیم خود و حامیان خارجیاش نماید. این تصور که فریب مردم در نقطه کانونی آن قرار داشت و جریان فتنه متکی به شعارها و سابقهای که در انقلاب داشت معتقد بود نتیجه خواهد داد، سبب شد فتنهگران بیرحمانه و نانجیبانه، تمامی ارزشها، امام، رهبری، اسلام و جمهوریت نظام را مورد هجوم قرار دهند. آنان به چیزی جز پیروز شدن در این مسیر خائنانه نمیاندیشیدند، فلذا تمامی پلهای پشت سر را برای بازگشت به دامان نظام و ملت به دست خود خراب کردند. حرمتشکنی روز عاشورا، نقطه اوج خراب کردن این پلهای پشت سر است اما برخلاف تصور آنان، ملت ایران پس از حرمتشکنی روز عاشورا از سوی جریان فتنه، به صحنه آمد و با خلق حماسه ۹ دی، شعلههای فتنه را فرو نشاند و بدین صورت بزرگترین و خطرناکترین توطئه علیه انقلاب اسلامی را در هم شکست.
آزموده را آزمودن خطاست
در تمام فتنهها و آشوبها، این نکته مورد اشتراک است که معاندین سعی کردند تا در مناسبت خلق حماسه ملت بزرگ ایران، استارت آغاز تلخکامسازی را کلید برنند تا علاوه بر تحتالشعاع قرار دادن آن حماسه، فرصت جدیدی را برای ضربه زدن به اقتدار ملی ایرانیان و تخریب کشور و میدان دادن به پیاده نظام مزدور خود برای برهم زدن امنیت مردم بوجود بیاورند. انتخابات و دو قطبسازی و در مقابل هم قرار دادن هواداران و حامیان نامزدها، نقطه توجه جدی برای شروع عملیات براندازی است. همان خوابی را که بطور معمول، مردم آن را آشفته کرده و میکنند.
این انتخابات هم مستثنی از سایر انتخاباتها نیست و اتفاقاً پس از شهادت شهید خدمت و پی بردن نظام استکباری به کارآمدی تفکر انقلابی در حل مشکلات کشور، بسیار حساستر است که اگر موفق شوند در روند انتخابات اختلال ایجاد کنند و ضریب مشارکت مردم را به پائینترین سطح تنزل دهند، بسیار تلاش میکنند و در مرحله بعدی، در صورت اعلام نتیجه، بشدت به تحریک هواداران نامزدی که موفق به اخذ حداکثر آراء نشده، میپردازند تا بتوانند باز هم سناریوی سال ۸۸ را تکرار کنند و به وحدت ملی ضربه وارد آورند.
حال، مسئولان کشور با در اختیار داشتن تجارب قبلی، باید از وقوع تاریخ جلوگیری بعمل آورند و این مطالبه جدی ملت بصیرمان از مسئولان است و در این میان، نامزدی که اکثریت آراء را بدست نیاورد، با سماحت باید جلوی شور و جوزدگیها را بگیرد و این یک شاخص صلاحیت آن نامزد نزد مردم خواهد بود.