حضرت علی علیهالسلام در دامان تربیتی بزرگترین پیامبر خداوند به بهترین و عالیترین فضائل آراسته شد که ایثارگری برای نجات همه انسانها در مسیر هدایت الهی، از زمره آن فضائل است.
۰
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ ارجمندترین پیامبر خداوند، نابغه فداکاری و ایثارگری را در مکتب خود، که چیزی جز هدایت انسانها بسوی ارزشهای والای انسانی و الهی نبود، پروراند که خداوند او را تحسین و تمجید فرمود، هم او را در بهترین خانه زمین، یعنی خانه خدا (کعبه) متولد نمود و سرانجام او را در بهترین ماه خود (رمضان المبارک) و در بهترین لحظه این بهترین ماه خدا (سحر) در آسمانی ترین دقایق (نماز) و در بهترین مکان (مسجد) با بهترین پاداش (شهادت) با جمله: فزت و رب الکعبه، قرار داد.
طلوع خورشید امامت در کعبه
مرحوم شیخ عباس قمی در جلد یک منتهیالآمال صفحه ۱۱ مینویسد:«روزی عباس بن عبدالمطلب با یزید بن قعنب و با گروهی از بنی هاشم و جماعتی از قبیله بنی العزی در برابر خانه کعبه نشسته بودند، ناگاه فاطمه بنت اسد به مسجد درآمد، در حالی که به علی علیهالسلام، نه ماه آبستن بود و او را درد زائیدن گرفته بود. پس در برابر خانه کعبه ایستاد و نظر به جانب آسمان افکند و گفت: پروردگارا! من ایمان آوردهام به تو و به هر پیامبر و رسولی که فرستادهای و به هر کتابی که نازل گردانیدهای و تصدیق کردهام به گفتههای جدم حضرت ابراهیم علیهالسلام که خانه کعبه را بنا کرده است، پس درخواست میکنم از تو به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده است و به حق این فرزندی که در شکم من است و با من سخن میگوید و به سخن گفتن خود مونس من گردیده است و یقین دارم که او یکی از آیات جلال و عظمت تو است که آسان کنی بر من ولادت او را.
عباس و یزید بن قعنب گفتند که چون فاطمه از این دعا فارغ شد، دیدیم که دیوار عقب خانه شکافته شد. فاطمه از آن رخنه داخل شد و از دیدههای ما پنهان گردید، پس شکاف دیوار به اذن خدا به هم پیوست و ما چون خواستیم در خانه را بگشاییم چندان که سعی کردیم، در گشوده نشد. دانستیم که این امر از جانب خدا واقع شده و فاطمه سه روز در اندرون کعبه ماند.
اهل مکه در کوچهها و بازارها این قضیه را نقل میکردند و زنها این حکایت را یاد میکردند و تعجب مینمودند. تا روز چهارم رسید، پس همان موضع از دیوار کعبه که شکافته شده بود دیگر باره شکافته شد، فاطمه بنت اسد بیرون آمد و فرزند خود علی بن ابیطالب علیهالسلام را در دست خویش داشت و میگفت: "ای گروه مردم! به درستی که حق تعالی برگزید مرا از میان خلق خود و فضیلت داد مرا بر زنان برگزیده که پیش از من بودهاند. زیرا که حق تعالی برگزید آسیه دختر مزاحم را و او عبادت کرد حق تعالی را پنهان در موضعی که عبادت خدا در آن جا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت یعنی خانه فرعون. و مریم دختر عمران را حق تعالی برگزید و ولادت حضرت عیسی علیهالسلام را بر او آسان گردانید و در بیابان درخت خشک را جنباند و رطب تازه از برای او از آن درخت فرو ریخت. و حق تعالی مرا بر هر دو فضیلت داد و همچنین بر جمیع زنان عالمیان که پیش از من گذشتهاند. زیرا که من فرزندی آوردهام در میان خانه برگزیده او و سه روز در آن خانه محترم ماندم و از میوهها و طعامهای بهشتی تناول کردم و چون خواستم که بیرون آیم در هنگامی که فرزند برگزیده من بر روی دست من بود، هاتفی از غیب مرا ندا کرد که: ای فاطمه! این فرزند بزرگوار را "علی" نام کن، به درستی که منم خداوند علی أعلی و او را آفریدهام از قدرت و عزت و جلال خود و بهره کامل از عدالت خویش به او بخشیدم و نام او را از نام مقدس خود اشتقاق نمودهام و او را به آداب خجسته خود تأدیب نمودهام و امور خود را به او تفویض کردهام و او را به علوم پنهان خود مطلع کردهام و در خانه محترم من متولد شده است و او اول کسی است که اذان خواهد گفت بر روی خانه من و بتها را خواهد شکست و آنها را از بالای کعبه به زیر خواهد انداخت و مرا به عظمت و مجد و بزرگواری و یگانگی یاد خواهد کرد و اوست امام و پیشوا بعد از حبیب من و برگزیده از جمیع خلق من محمد صلی الله علیه و آله که رسول من است و او وصی او خواهد بود. خوشا حال کسی که او را دوست دارد و یاری کند او را و وای بر حال کسی که فرمان او نبرد و یاری او نکند و انکار حق او نماید".»
چرا تیغ بر رخ خورشید ولایت امام علی علیهالسلام؟!
در دوره کوتاه حکومت امام علی (ع) سه جنگ سنگین داخلی جمل، صفین و نهروان درگرفت. در جنگ نهروان که یاران امام علی خوارج را شکست دادند، بازماندگان آنها تا مدتی در مکه گرد هم میآمدند و برای کشتگان نهروان عزاداری کردند.
در یکی از این جلسات آنها تصمیم گرفتند که امام علی علیه السلام و معاویه و عمرو بن عاص را بکشند. ابن ملجم مرادی قتل امیرالمؤمنین را پذیرفت، حجّاج بن عبد اللّه معروف به برک کشتن معاویه و عمرو بن بکر تمیمی کشتن عمرو عاص را بر عهده گرفت.
هر سه نفر قرار بر این شد در شب نوزدهم ماه رمضان هنگام نماز صبح تصمیم خود را عملی سازند. به همین خاطر ابن ملجم برای به قتل رساندن امام علی راهی کوفه شد.
ابن ملجم به کوفه آمد، اما نیتش را پنهان کرد و در محله بنی کنده که تعدادی از خوارج در آن زندگی کردند تا رسیدن روز موعود به سر برد.
او در این زمان با قطام دختر اخضر تیمیه آشنا و شیفته او شد و از او خواستگاری کرد. قطام که نزدیکانش در جنگ با امام کشته شده بودند، کینه امام را در دل داشت و شرط کرد که زمانی با ابن ملجم ازدواج میکند که او امام علی را به قتل برساند.
ابن ملجم راز حضورش در کوفه را زمانی که دریافت قطام در دشمنی با امام با او هم عقیده است، افشا نمود. برای یاری ابن ملجم، قطام، وردان بن مجالد و شبیب بن بجره را فراخواند و آنها پذیرفتند.
اشعث بن قیس نیز پس از اطلاع از نیت ابن ملجم به او وعده همراهی داد و اینگونه جمع چهار نفره توطئه گران در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان در مسجد کوفه جمع شدند تا امام را به شهادت برسانند.
غروب خورشید نیز در خانه خدا
تولدی استثنایی و شهادتی بی نظیر. این هر دو، نشانه برجستگی های علی ابن ابی طالب علیه السلام است.
در ماه رمضان سال چهل هجری امام علی یک شب در خانه امام حسن علیه السّلام و یک شب در خانه امام حسین علیه السّلام و یک شب در خانه زینب دختر خود افطار می نمود، اما بیش از سه لقمه بیشتر نمیخورد، زیرا خبر از شهادت خود داشت و میفرمود: امر خدا نزدیک شده است، یک شب یا دو شب بیش نمانده است، می خواهم، چون به رحمت حق واصل شوم شکم من از طعام پر نباشد.
در تمام شب قبل از شهادت حضرت علی (ع) بیرون می آمد و به اطراف آسمان نظر می کرد و می فرمود: «به من دروغ نگفته اند و دروغ از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نشنیده ام، این شبی است که مرا وعده شهادت داده»، و شعری با این مضمون خواند: «کمر خود را برای مرگ محکم ببند که مرگ البتّه به تو خواهد رسید، و جزع مکن از مرگ، چون به وادی تو درآید.
حضرت علی (ع) درشب شهادت دعا میکرد و میفرمود: «اللّهمّ بارک لی فی الموت»؛ خداوندا مبارک گردان برای من مرگ را، و بسیار میگفت: «انّا للّه و انّا الیه راجعون»؛ و کلمه مبارکه «لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلیّ العظیم» را بسیار ذکر میکرد و بسیار صلوات میفرستاد و استغفار میکرد.
امام درشب قبل از شهادت بیدار و به عبادت حق تعالی مشغول بود و برای نماز شب به مسجد نرفت. امّ کلثوم پرسید:یا امیر المؤمنین سبب بیداری و بی تابی شما چیست؟ امام فرمود:در صبح این شب شهید خواهم شد. امّ کلثوم گفت:پدر امشب شخص دیگری را برای نماز به مسجد بفرست. امام فرمود:از قضای الهی نمی توان گریخت.
امام علی (ع) برای خواندن نماز وارد مسجد شد در حالی که در حال تسبیح خداوند بود. ایشان با ورود به شبستان مسجد افرادی که به خواب رفته بودند از جمله ابن ملجم که به رو خوابیده بود را بیدار کرد و به او فرمود:برخیز از خواب برای نماز و چنین مخواب که این خواب شیطان است، بلکه بر دست راست بخواب که خواب مؤمنان است، و بر پشت خوابیدن خواب پیغمبران است.
امام سپس به ابن ملجم فرمود:قصد کاری داری که نزدیک است آسمان فروپاشد و زمین شکافته شود. اگر بخواهم میتوانم خبر دهم که در زیر جامه ات چه داری.
ابن ملجم که شمشیرش را به زهر آغشته نموده بود و زیر پیراهن پنهان کرده بود، در نزدیکی امام به نماز ایستاد و هنگامی که امیرالمؤمنین سر از سجده اول برداشت ضربتی به سر ایشان زد که تا پیشانی امام را شکافت. او در حال حمله شعار خوارج را فریاد میزد که: «للّه الحکم یا علیّ، لا لک و لا لأصحابک».
امام پس از ضربت خوردن فرمود:«بسم اللّه و باللّه و علی ملّة رسول اللّه»، و گفت: «فزتُ وَ ربّ الکعبه»، به خدای کعبه قسم که رستگار شدم.
امیر المؤمنین علیه السّلام پس از ضربت خوردن امام حسن علیه السّلام را به جای خود برای گذاردن نماز قرار داد و خود نمازش را نشسته تمام کرد.
امام در شب بیست و یکم وقتی یک سوم از شب گذشته بود به شهادت رسید. ایشان قبل از شهادت وقتی ابن ملجم را دستگیر و نزد ایشان آوردند فرمود:ای ملعون! آیا کسی را کشتی که به تو پناه داد و تو را بر دیگران اختیار کرد و بخششهای فراوان به تو فرمود؟ آیا او بد امامی بود برای تو؟ آیا عوض نیکیهای او به تو این بود؟ ابن ملجم سر به زیر افکنده بود و چیزی نمی گفت.
آنگاه امام حسن علیه السّلام به پدر عرض کرد: «این ابن ملجم دشمن خدا و رسول و دشمن شماست که نزد شما حاضر و اسیر شماست». امیر المؤمنین علیه السّلام به ابن ملجم نگاه کرد و فرمود:ای ابن ملجم جنایتی بزرگ کردی. آیا من برایت بد امامی بودم؟ آیا تو را مورد مرحمت قرار ندادم و بر دیگران برنگزیدم؟ با وجود اینکه میدانستم قاتل من خواهی بود به تو احسان کردم و بخششم به تو را افزون ساختم تا از راه گمراهی که برگزیدهای بازگردی، اما شقاوت بر تو غلبه کرد تا مرا بکشی،ای شقی ترین اشقیاء. ابن ملجم گریست و این آیه از قرآن را خواند: آیا تو میتوانی کسی را که جایگاهش دوزخ است نجات دهی.
آنگاه علی علیه السلام سفارش او را به امام حسن علیه السّلام کرد و فرمود:فرزندم! با اسیر خود مدارا کن، و با مهربانی و رحمت با او رفتار کن. آیا نمی بینی چشمهای او را که از ترس چگونه گردش می کند و دلش چگونه مضطرب است؟ای فرزند! ما اهل بیت رحمت و مغفرتیم، پس بخوران به او از آنچه خود می خوری، و بیاشام او را از آنچه خود می آشامی، پس اگر من از دنیا رفتم از او قصاص کن و او را بکش و جسد او را به آتش نسوزان و او را مثله مکن. (یعنی دست و پا و گوش و بینی و سایر اعضای او را قطع مکن) ... اگر زنده ماندم من خود داناترم که با او چه کار کنم، و من سزاوارترم به عفو کردن، زیرا ما اهل بیتی می باشیم که با گناهکار در حقّ ما جز به عفو و کرم رفتار دیگر ننماییم.
تابش خورشید ولایت علوی تا قیام قیامت
او که خود را در سختترین شرائط قرار داد تا بتواند یار و ناصر پیامبر خاتم(ص) باشد. آنچنان ذوب در وجود مبارک رسول الله بود که نبی مکرم در این باره فرمود: من و عللی، از نور واحد خلق شدیم، و یا: من و علی، پدران این امتیم.
وجود مبارک علی علیه السلام وقف حق و حقیقت بود که باز هم پیامبر در حق او فرمود: علی مع الحق و الحق مع علی،معیار او، قرآن بود آنچنانکه آورنده قرآن فرمود: علی مع القرآن، والقرآن که علی.
مقاربت او نزد خداوند در آن حد بود که برای همسری صدیقه طاهره، برگزیده شد. جلوه ایثار و انفاق بود و خداوند در شأن او بارها آیاتی را بر پیامبر خود نازل فرمود که حمایتگر از خودگذشتگی های این رجل نامور خلقت است.
خداوند علی علیه السلام را معیار و ملاک حق و عدل قرار داد و خارج از ولایت او، هیچ شأنی را به رسمیت نمیشناسد.
خداوند از این جهت نیز علی علیهالسلام را میزان قرار داد که: من کان لله، کان الله له؛ (کسی که خود را برای خدا قرار دهد، خداوند نیز خود را برای او قرار میدهد). این آیه قرآنی نشان میدهد که با پیروی از حضرت علی علیهالسلام، میتوان مشمول این مصداق شد که خداوند نیز برای او خواهد بود.
نعمت وجود امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام، که مظهر و منشاء هدایت بسوی قله تکامل است، موهبتی بی بدیل و از بی نظیرترین مواهب هستی است. جا دارد بواسطه این بی نظیرترین نعمت، خداوند را دائم شکر و سپاس گوئیم و در عشق و دلدادگی به ولایت او و اولاد طاهرینش چیزی کم نگذاریم که آنها عامل نجات هستی و رستگاری و سعادت بشریتند.
شهادت امیرالمومنین علی علیهالسلام ثلمه ای جبران ناپذیر بود و تداوم راه پرفضیلت او میتواند آمال آن آبر مرد را در تشکیل حکومت مبتنی بر: اخلاق، دینداری، تقوی و عدالت را تامین نماید.
سرانجام دیروز و امروز خورشید ستیزان
پس از وفات امیرالمومنین علی (ع)، ابن ملجم را برای قصاص نزد امام حسن (ع) آوردند و ایشان نیز با یک ضربه شمشیر ابن ملجم را قصاص فرمود و این واقعه در ۲۱ رمضان روی داد.
بعد از کشته شدن ابن ملجم، مردم به سوی قطامِ ملعونه فاسقه هجوم آوردند و او را با شمشیر به درک فرستادند و جنازه اش را بیرون کوفه سوزانیدند.
و امروز نیز آنانی که با حکومت اسلامی، که در اهداف و آمال خود تحقق حکومت علوی و تمهید زمینههای ظهور حضرت مهدی(عج) را دارد؛ هرچند باید بسیار تلاش کند تا خود را در تراز آن حکومت قرار دهد، از سر ستیز بپا خاستهاند، بدانند سرانجامی همانند ابن ملجم و قطامه در انتظارشان است و اگر از این خبائث درس عبرت نگیرند، باید از خود شکایت کنند که دارای اراده برای تشخیص حق از باطل نبودهاند.