به گزارش
بلاغ؛ ماجرای حضرت ابراهیم و اسماعیل، بسیار جذاب و درسآموز است. پیامبری که سالها بدون فرزند و در اوان پیری صاحب پسر میشود و مقدمات آزمون او با تقدیر بر مهاجرت دادن همسر و پسر نورسیده به سرزمینی بدون آب و آبادانی آنهم تنهای تنها و داستانهای بعدی تا بدانجا که فرمان صادر میشود پیامبر خدا پسر جوان خود را ذبح کند.
با پذیرش امر خداوند، موضوع را با فرزند رشیدش در میان میگذارد. پسر نیز پاسخ میگوید که: " ای پدر به آنچه امر شدهای، عمل نما". پدر با قلبی مالامال از عشق الهی، مهر پدری را که ریشه در عمق وجودش داشت، مقهور عشق به خداوند کرد و کارد تیز را چندین بار بر رگ گلوی فرزند میفشرد،، لیکن افاقه نمیکند. پیامبر معترض به کارد میشود. کارد زبان میگشاید که:" ای ابراهیم خلیل الله! تو میگویی ببر، ولی خداوند بزرگ امر فرمود که من نبرم"، با قبول شدن پیامبر خداوند از آزمون بزرگ، خداوند گوسفندی را برای ذبح فرو میفرستد و از آن پس، قربان میشود نماد زنده و درسآموز برای بشریت تا در راه خداوند هیچگاه مبارزه با نفس و لزوم چیرگی بر آن فراموش نشود و اراده خالصانه عبد صالح خداوند حضرت ابراهیم و عمل متعبدانه آن پیامبر الگو قرار گیرد.
رسیدن به جایگاه "قرب"
قربان، مکتب فکری توحیدی است که به فرد موحد میآموزاند که در زندگی دنیایی باید تنها برای خدا زندگی کند و آنچه که در جهان وجود دارد میتواند در تعمیق پیوند او با خداوند دارای ارزش و اعتبار باشد. همه مناسبات او با محیط پیرامونی، خلوتها و جلوتهای او زمانی واجد ارزش هستند که در ارتقاء ارتباط او با خداوند نقشآفرین باشند. البته این بمعنی گسست فرد موحد از دنیا و مافیها نیست. استفاده از آفریدههای الهی مباح و مجاز است، آنچه که مذموم و اسارت آور میباشد، وابستگی و تعلق اساسی به این مواهب است.
فرد موحد باید بتواند در هر لحظه ضروری از تعلقات خود را برهاند و از قیود زمینی خلاصی یابد و اساس پیوند و گسست پیوندهای او را خداوند و کسب رضایت حضرت پروردگار تشکیل دهد. آنگاه، فارغ از جاذبههای زودگذر و لذات فانی، خواهد توانست بر مبانی جهان بینی الهی در مسیر رشد و اوج، خود را سبکبال سازد و در سپهر بی انتهای معرفت الهی به پرواز در آید و به قاب قوسین او ادنی نائل آید.
اسماعيل براي هر كس ميتواند نمودي از وابستگي باشد: مقام، آبرو، موقعيت، شغل، لباس، زيبائي، نام، درجه، همسر، علم، خانواده، يا هر چيزي ديگر... هر چيز كه جلوي تكامل، جلوي رهايي، جلوي تسليم مطلق بالله و بالاخره جلوي عصيان مطلق بر پديده هاي شرك آلود را بگيرد، بايد قرباني شود و تنها در اين صورت است كه مي تواني به عيد بنشيني.
مگر نه اينكه هدف از مرگ و زندگي جز ارزيابي عملكرد انسان هاست؟ بايد روشن شود چه كسي در بند غرايز ويژگي هاي حيواني و معيارهاي سطحي گرفتار مي شود و چه كسي رها گشته و اوج مي گيرد و با عمل متعالي، به رستگاري مي رسد. صراحت اين آيه هيچ جاي ترديدي در اين مورد باقي نمي گذارد: الذي خلق الموت و الحياة ليبلوكم ايكم احسن عملاً
اوست كه مرگ و زندگي را پديد مي آورد تا بيازمايد كه كدامتان عمل بهتر انجام مي دهيد.
قربان، هم نتیجه یک زندگی الهی و عزتمندانه و در اختیار داشتن مهار نفس و خواهشهای غریزی و دنیایی است و هم، سرآغاز زندگی نوین و تولدی دوباره برای شروع زندگی الهی میباشد.
برای داشتن عید قربان، باید به موفقیت بزرگ در دستیابی به اهداف و آرمان "قربان" نائل آمد.
خرافهگرایی درباره قربانی
در ابتدای امر، چون شعور و تعقّل افراد بسیار ساده و نارسا و آمیخته به تصوّرات مبهم بوده است و رشد ذهنی آنها بدان اندازه نبود که بتوانند کیفیت ارتباط خویش را با خالق خود بهطور صحیح و منطقی توجیه کنند. گروهی مسائل را با زندگی خود مقایسه کردهاند، و به گمان آنکه خدای یگانه نیز همچون خود آنها نیازمند به غذا و سایر لوازم زندگی است، قربانی را برای رفع نیازهای وی تقدیم و با افکار نابالغ و خیالات واهی و بیاساس خود سعی میکردند بدین وسیله رضایت او را جلب کنند. دستهای دیگر برای آنکه از فضایل خدایان بهرهمند و با آنها متّحد شوند، خدایان را قربانی میکردند و آنها را میخوردند. این است که تصاویر ذهنی بشر درباره ذات مطلق الهی به هیچوجه مطابق با واقعیّت نبوده است و خداوند برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم انسان است.
گروهی دیگر ارزاق عمومی مردم را، با همه نیازهایی که داشتند به عنوان قربانی به آتش میکشاندند.
مردم جزیرة العرب نیز، همین روشها و اهداف غلط را در زمینه قربانی دنبال میکردند، تا آنکه خورشید تابناک اسلام طلوع کرد، بر روی همه این آیینهای جاهلانه خط بطلان کشید، و در مورد قربانی نیز طریق صحیح و سازندهای را که موجب صفای باطن و رفاه حال جوامع انسانی میباشد ارائه داد.
رسوم جاهلی عرب در مورد قربانی
رسم عرب دوره جاهلیت این بود که در موقع قربانی، در برابر کعبه میایستاد و خون آن را به قصد قربت به اطراف کعبه میپاشید؛به گمان اینکه خداوند به گوشت و خون محتاج است و استفاده میبرد.امّا قرآن اعلام داشت که خداوند نیازمند به اینها نیست.امّا تقوا که عبارت از آن حالت اخلاص و توجّه به خدا که از شرایط اساسی عمل قربانی است به خدا میرسد.و خداوند از شما قبول میکند.