به گزارش
بلاغ، هر سال در آستانه ماه محرم مراسم عزاداری در شهرستان سوادکوه رونق میگیرد، تمام نقاط رنگ و بوی حسینی گرفته و به استقبال محرم میرود اما امسال با وجود ویروس کرونا حال و هوای محرم جلوه دیگری یافته و شعور حسینی با چهره دیگری درآن خودنمایی میکند.
نمیدانیم سر و کله این ویروس از کجا سبز شد و آتش کشید به تمام جمعهای عاشقانه؟ رمضان را بندگی کرده و نکرده سحر را به افطار رساندیم، اما از محرم نمیشود گذشت، محرم یادآور اسلامی است که حسین(ع) علیاصغر و علیاکبرش را فدا کرد و عباس دستهایش را در زمین کربلا جا گذاشت و هنوز هم که هنوز است از علقمه آوای شرمندگی به آسمان میرسد.
*دلتنگی پنجاه سال ذاکری اهل بیت(ع)
در نخستین شب از ماه محرم راهی روستای دهمیان در منطقه خانقاپی بخش مرکزی سوادکوه میشوم، منطقه خانقاپی دارای چندین روستا است که عزادارای ایام ماه محرم این منطقه زبانزد است، هوا مه آلود پر از بغض باران است، از جاده مارپیچ روستای فلورود که عبور میکنم بعض آسمان میشکند و جاده لبریز از باران میشود، سر در خانهها سیاهپوش شده، منزل یارعلی قاسمی پیرغلام و مداح روستا در ورودی روستا واقع شده است، به خاطر عمل باز قلبی که انجام داده در قرنطینه بسر میبرد از دور با وی هم کلام میشویم از بغض و دلتنگی این روزها میگوید که در طی پنجاه سال گذشته که ذاکر اهل بیت(ع) بوده چنین روزهایی را تجربه نکرده است.
وی با یادآوری گذشته میگوید چون ذوقی در ادبیات داشتم و صدای خوشی داشتم در سن ۲۰ سالگی مداحی را شروع کردم. در سالیان جوانی قرآن را در مکتب استاد میرزارحیم غضنفری آموخته و بعد از آن تدریس کردهام و طی نیم قرن گذشته هرساله در ماه محرم خود را به روستای دهمیان رسانده تا مداحی کنم.
*عشق به اهل بیت (ع) جزیی از زندگی من است
این خادم اباعبدالله(ع) میگوید: عشق به اهل بیت (ع) جزیی از زندگی من است و نمیتوانم از این کار دل بکنم، امشب دلتنگی عجیبی دارم، سالیان دور وقتی زمستانها سخت بود، برف زیادی میبارید و روستا هنوز از نعمت برق برخوردار نبود جوانان چراغهای نفتی را روشن میکردند، با کنار زدن برفها راهی حسینیه میشدند، وسط حیاط حسینیه چنان پرشور عزاداری میکردیم که سرما را حس نمیکردیم.
قاسمی در تعزیه خوانی روز عاشورا نقش حضرت علیاکبر را شبیه خوانی میکرد، چشمانش از دلتنگی خاطرات گذشته پر و خالی میشود و میگوید شب عاشورا مرد و زن در امامزاده شاهبالو تا صبح عزاداری میکردند، من به همراه مرحوم رسول غضنفری آیین صبح خوانی و ذوالجناح گردانی را اجرا میکردم، همه مراسم روز عاشورا از صبحخوانی تا شام غریبان و مراسم روز عاشورا پرشکوهترین و غمانگیزترین مراسم ایام سوگواری است.
*حفظ وحدت یکی از فلسفههای عاشورا است
این پیرغلام اضافه کرد:اهالی روستا که ساکن شهرها و استانهای دیگر کشور هستند هر ساله روز عاشورا خود را به روستای دهمیان میرسانند تا در مراسمات و عزاداری دیار خود شرکت کنند، من و فرزندانم هر کجای ایران زمین باشیم از شب هفتم ماه محرم خود را به دهمیان میرسانیم و هیچگاه به یاد ندارم این شبها را جایی به غیر از حسینیه روستا مراسم عزاداری ماه محرم را بافرياد ياحسين(ع) شروع كنم، عزاداری ایام محرم وحدت بین مردم و محلات مختلف را تقویت میکند حفظ وحدت که به نظر من یکی از فلسفههای عاشورا است، با ذکر «یا عباس یا حسین » طنین انداز میشود.
اینجا همه چیز رنگ و بوی اصالت دارد، از کوچههای پیچ در پیچ و خانههایی با معماری قدیمی بگیر تا ارادت و علاقه مردم این روستا به امام حسین(ع)، ایام محرم و امامزاده روستا، اینجا پر از ریشههایی است که هنوز محکم و جاندار در خاک ایستادهاند.
*از حنجرهاش هنوز نوای یا حسین(ع) به گوش میرسد
حمزهعلی قاسمینیا یکی از همان ریشه هاست، خانه او را راحت پیدا میکنم، قاسمینیا متولد ۱۳۱۴ است؛ پیرمرد خوشرویی که وقتی به خانهاش میرسیم، میگوید از صبح منتظر رسیدن ما است، عشق به حسین در جان و دلش ریشه دوانده است، چنان از محبت به این خاندان و عشق به حسین سخن میگوید که بس شنیدنی است، گوشهایش به خوبی نمیشنود و چشمهایش کم سو شده است ولی از حنجرهاش هنوز نوای یا حسین(ع) به گوش میرسد.
نخستین روضه که خوانده را خوب به یاد دارد از سن 15 سالگی با روضه حضرت عباس مداحی را شروع کرده و با یادآوری خاطرات گذشته ادامه میدهد: نام حضرت ابوالفضل(ع) هميشه ما را به یاد سقا و دستهاي بریدهاي میاندازد که به اميد آوردن آب به فرات زد، 50 سال قبل نه آب لولهکشی وجود داشت و نه برق، با روشنایی آتش راه حسینیه را پیش میگرفتیم ، یکی از اهالی روستا در ایام محرم مسئول رساندن آب از چشمه برای حسینیه و عزاداران بود.
*دستهروی با پای پیاده به روستاهای اطراف
این پیرغلام نفسی چاق میکند ادامه میدهد: در گذشته با پای پیاده برای دستهرویی به روستاهای اطراف نظیر رجه، اسه، انارم، بایعکلا و فلورد میرفتیم در سالیان دور در روستاهای رجه و اسه هنوز حسینیه احداث نشده بود و عزاداران حسینی روستاهای اطراف برای عزاداری هر شب به روستای ما میآمدند، اکنون نیز همه ساله در روز عاشورا تمام عزاداران در محوطه امامزاده شاهبالو گرد هم میآیند و عزاداری میکنند.
گرچه قامتش خم و توان بدنی چندانی برای انجام فعالیتهای هیئت را همچون گذشته ندارد اما در چشمهایشان که خیره میشوی برق نوکری اهلبیت(ع) و نگاه خاص سید الشهدا(ع) را میتوان دید، اینجا است که تمام نصایح و وعظ علماء پیرامون مؤمنان واقعی رنگ حقیقت به خود میگیرد و میشود مصداقی از آنها یافت.
*نیم قرن مداحی
دفترچهای در دست دارد که اشعار شاعران قدیمی در آن نقش بسته است، میگوید سواد قرانی و مکتبی دارد و توانسته با همین سواد قرانی اشعار و روضههای ایام محرم را حفظ نماید و بیش از نیم قرن مداحی کند.
این بزرگان با سالها پیرغلامی اهل بیت(ع) در منطقه شهره عام و خاص شدهاند و هنوز که هنوز است و در سنین بالایی قرار دارند، علاقه بسیاری به اهل بیت(ع) از خود نشان میدهند و کار و خدمت به اهل بیت (ع) را ادامه میدهند.
قاسمینیا با یادآوری گذشته ادامه میدهد: از وقتی بیاد دارم تكايا، مساجد و خانهها از چند روز پيش از ماه محرم براي مراسم اين ايام آماده ميشدند و از شب نخست ماه محرم مراسم عزاداري و نوحه خوانی شب اول را آغاز میكردند، مردم در دسته و هياتهاي و سينهزني به مساجد و تكايا ميرفتند و كساني كه نذر دارند نذورات خود را اعم از شير، خرما، شربت، و غذا بين مردم پخش میكردند.
*هر جایی میتواند یک حسینیه باشد
حاج حمزهعلی در حالی که نفسی از اعماق وجودش میکشد و مراسم صبح خوانی قبل از اذان صبح روز عاشور را اینگونه تشریح میکند: که مردم از صبح با ناله و زاری به طلوع صبح میگفتند که چگونه طلوع میکنی وقتی امروز حسین(ع) شهید میشود، من سالها صبح خوانی میکردم اما در 2سال گذشته به علت کهولت سن و پیری دیگر توان برگزاری این آیین را ندارم.
این پیر غلام در پایان میگوید هر جایی میتواند یک حسینیه باشد، قلب هر انسان حق جویی، یک حسینیه است. هر زمانی که پیام حسینی درست فهمیده شود، رجوع به حسینیهها دلیتر و واقعیتر است، در این روزها نوههایم هر شب با پرچم گردانی در خانه برای ما مداحی میکنند و روضه میخوانند.
وقتی از جوانان روستا سئوالی در مورد هیئتهای مذهبی میپرسم، آدرس همین پیرغلامان را میدهند به آنها ارجاع داده میشوم، اینجا است که به نقش محوری آنها در هیئت پی میبرم، در دلت زمزمه میکنم: خدا سایه پیرغلامان را از سر بچههای هیئت کم نکند.
یادآوری ریشه عمیق عشق به حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در این سرزمین روایت خاطرات کسانی که با عشق خدمت به حضرت سیدالشهدا(ع) عمر خود را صرف کردهاند، دل نواز است صدای نوحه از بلندگوهای حسینیه روستا به گوش میرسد از حمزهعلی قاسمینیا خداحافظی میکنم و راه منزل امرالله غضنفری دیگر پیرغلام روستا را در پیش میگیرم، مشغول رسیدگی به دامها است، از دوران سربازی که در مشهد خدمت کرده مداحی را آغاز کرده، کتاب اشعار مداحی را در دوران خدمت سربازی از همان مشهد خرید و با وجود اینکه سواد نداشته آن را از بر کرده و اشعار قدیمی را میخواند.
* دلی گره زده با بین الحرمین و کوچههای خاکی نجف
وی میگوید :وقتی دلت را گره زدهای با بین الحرمین،با کوچههای خاکی نجف، دیگر مرزی وجود ندارد،امسال محرمی متفاوت از محرمهای سال گذشته و به شکلی جدید برگزار میشود، محرمی که بدون برگزاری آئینهایی مانند شیرخوارگان حسینی، تعزیهخوانی، حرکت هیئتهای مذهبی و دستهروی است. امسال مراسم ماه محرم بر اساس پروتکلهای بهداشتی برگزار میشود،هر شب در منزل مداحی خواهم کرد و روضه خواهم خواند.
غضنفری ادامه میدهد: در اعتقادات محلي مردم توسل به دستههاي عزاداري براي رفع مشکلات، شفاي بيماران و... از سالار شهيدان جايگاه ويژهاي دارد به طوري مردم در مسير دستههاي عزاداري نشسته و از شهيدان کربلا طلب حاجت میکنند.
حرفهاي پیرغلامان به قدري دلنشين است كه فقط گوش ميسپاریم به گفته ها: «در دستگاه امام حسين(ع) نوكري هم افتخار است، هرکدام چند بیتی با ذوق و اشتیاق برایم مداحی کردند.
به گزارش
بلاغ، کوچهها را که قدم میزنی از شهر و روستا تا دورترین آبادی این دیار حرف و کلام یکی است، محرم حسابش با همه آئینها جدا است، ایرانِ سیاهپوش در محرم حال و هوایش یکی است، غرب و شرق و شمال و جنوب ندارد، اینجا همه لهجهها و زبانها و اقوام، حسین(ع) را صدا میزنند.
انتهای پیام/