به گزارش
بلاغ، از نخستین سال پس از جنگ و ذیل سیاست سازندگی، که فوقالعاده لازم و ضروری بود تا به همه جهات توجه میشد و در رأس آنها بازسازی مناطق جنگزده، متاسفانه سیاست سازندگی معطوف شده بود به مظاهر ظاهری شهرها و ساختمانها و ابنیههای شخصی و عمومی و به تنها چیزی که توجه نشد و بهجهت جهان بینی لیبرالیستی کارگزاران، فرهنگ و اخلاق و تربیت نسل از سوی دولت بود و برای پیشبرد اقتصادی بازسازی، دولت سیاست آزادسازی قیمتها و حذف یارانهها را در پیش گرفت که منجر به اشتغال چند پیشه مردان و الزام زنان به کار در بیرون برای کسب درآمد جهت تامین نیازهای زندگی شد و آنچه که مورد غفلت بزرگ قرار گرفت، نقش تربیت فرزند در درون خانوادهها بود که پدر ومادر لاجرم میبایستی با تمام ظرفیت کار کنند تا بتوانند یک زندگی متوسطی را برای خود فراهم آورند و نتوانند به تربیت دینی فرزندان خود اهتمام بورزند.
وقتی باد بکارید، طوفان درو خواهید کردنتیجه این غفلت، پرورش نسلی بدون شناخت نسبت به مبانی فکری اسلام و انقلاب و عدم کسب بینش توحیدی در توجیه فلسفه خلقت و علت زیست این جهانی از سوی نسل جدید شد که حتی این رخداد در سطح درصدی از جامعه نیز فاجعهای زیانبار و جبرانناپذیر بود و این اتفاق افتاد و آن رشته نامبارک و هلاکتبار همچنان از سوی دولتها ادامه یافت و در حال پیگیری است.
خارج شدن نظام آموزشی از تربیت نسلدر کنار خانه و خانواده، آموزش و پرورش میتوانست نقش تعیینکنندهای در شناساندن معارف اسلامی و تهذیب اخلاق و رفتار دانشآموزان داشته باشد، که در دوران سازندگی تحت تاثیر دستورالعمل بانک جهانی برای اعطای وام به دولت سازندگی، مورد اجرای تدریجی سند 2030 و دورسازی دانشآموزان از تعالیم دینی و جایگزینی خزنده و نرم تربیت سکولاریستی و غیردینی قرار گرفت و این روند در دولتهای اصلاحطلب ادامه یافت و در دولت آقای روحانی ذیل برجام و تحت محاق مذاکرات هستهای، بهصورت جدی و نرم و اعلامنشده مورد اجراء قرار گرفت که یکی از بهانههای نشاطآفرینی تکثیر چند میلیون سی.دی موسیقی حرکات موزون (رقص) و توزیع آن در مدارس و بطور رسمی مورد ا
بلاغ و پیگیری قرار گرفت و برغم مخالفت عموم مردم و اولیاء دانشآموزان و تذکر جدی مقام معظم رهبری، همچنان سند 2030 در حال اجراء است.
محیط جامعه سازندگی تربیتی خود را از دست دادعامل بعدی تاثیرگزار بر فکر و رفتار نوجوانان و جوانان محیط اجتماعی بود که آنهم بشدت مورد آماج تهاجم فرهنگی از طریق شبکههای ماهوارهای، پیامهای منفی را به قشر تاثیرپذیر جامعه منتقل میکرد و بیش از همه عوامل تاثیرگزار تربیتی، ورود کنشگر فعال و جدید "فضای مجازی"، است که توانست تاثیرگزارتر از مولفههای دیگر و حتی در برخی مواقع موثرتر از خانواده، همه معادلات جامعه در هنجارگرایی را برهم بزند و موجب بروز شگفتیهایی در نوع رفتارها شود که دهکده شیطانپرستی در ارتفاعات جنگلی آمل یکی از نمونههای آن است که امکان سازماندهی و تجمیع آنان از سراسر کشور را فراهم آورد.
دولتها مقصران آگاه و مجرمان قطعیانددولتهایی که تاکنون بر سر کار آمدهاند، هیچیکشان برخورد صحیح با حوزه فرهنگ و توجه به تربیت نسلی در تراز انقلاب نکردهاند و به عبارتی نگاه آقای روحانی را داشتهاند که ایشان به صراحت اظهار داشت که: دولت مسئول به بهشت بردن مردم نیست!! و حال آنکه خداوند هدف از ارسال رسل و انزال کتب را هدایت جامعه و بهشتیکردن آنها بیان میفرماید و دقیقاً نیز فلسفه تشکیل حکومت اسلامی همین است و وقتی رئیسجمهور کشور دارای آن اعتقاد ضداسلامی باشد، دیگر از آن دولت و دولتهای قبلی با این سبک مدیریت و بیتوجهی کامل به موضوع هدایت جامعه، چه انتظاری میتوان داشت؟.
اخلاق، قربانی نخست فرهنگستیزیاخلاق به عنوان مبناییترین اصل در توسعه فرهنگی به حساب میآید همچنانکه توسعه فرهنگی مبنای توسعه بحساب میآید. تنها اخلاقی که میتواند انسان را به سعادت رهنمون سازد اخلاق دینی (اسلامی) است نه مکاتب اخلاقی که در غرب توسط اندیشمندان اخلاقی ارائه گردیده است.در اخلاق اسلامی نیز عدالت فردی و اجتماعی بعنوان مبناییترین فضیلت آمده است، بدین معنی که اگرچنانچه بتوان آحاد جامعه اسلامی را متخلق به فضیلت عدالت نمود در واقع به توسعه حقیقی یا ایده آل دست یافتهایم. بر اساس آموزههای دینی دنیا و دنیا داری، مال و ثروت و قدرت (به عبارت دیگر توسعه) فی نفسه خوب یا بد نیست، بلکه انگیزه و نیت آدمی است که بدانها رنگ و بوی خوبی یا بدی را میبخشد. آیات و روایات فراوانی در مذمت مال و ثروت و همچنین در محاسن آنها وجود دارد که برای پرهیز از اطوال کلام از ذکر آنها خودداری میشود که براحتی برای عموم قابل دسترسی است.
حکومت باید بهشت ساز باشد نه جهنم آفریندر جمهوری اسلامی، که همه رویکردها از سیاستگزاری گرفته تا اجراء و مجریان باید هدفمند بهسوی الهی شدن پیش بروند، هیچ قابل تصور نبود که منش و رفتار مسئولان و به پیروی از آنان مردم در راستای اهداف و آرمانهای اسلامی نباشد و تنها، دستیابی به ثروت و رفاه و نادیده گرفتن آموزههای اسلامی و رحم و مروت و مبارزه با فساد و مفسد، وجهه رقابت دولتمردان قرار گیرد. نتیجه این فضا چیزی جز هنجارشکنی وقیحانه و ولنگاریها و الگوقرار دادن سبک زندگی بیهویت غربی نخواهد بود که یکی از جلوههای آن ماجرای تلخ لفور و دهکده شیطانپرستی جنگل آمل است.
تربیت الهی خارج از بخش مراقبتهای ویژهاگر وضعیت فکری، تربیتی، اقتصادی و اجتماعی جامعه مورد مداقه و چارهجویی عالمانه و مسئولانه قرار نگیرد، ماجراهای تلختر دیگری پیشرو است که نباید از وقوع آنها شگفتزده شد؛ چرا که پیشبینی قرآن چنین است که انسانها در حال خسران و زیاندهی هستند مگر آنانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند و در این مسیر حق، همواره ثابت قدم و صبور باقی بمانند و یکدیگر را در این مسیر دلالت به صبر و شکیبایی کنند.
انتهای پیام/