به گزارش
بلاغ،هرچند مدتی است از آن ماجرا گذشت، اما عمق درد و زخم مزمن آنچنان تر و تازه است، که اجازه نمیدهد از کنار آن بی سخن عبور کنم، لذا با تاخیر زیاد، به آن میپردازیم.
ظهور دکتر برتري بر مهدي، ماندهام كدام عنوان را براي دلنوشتهام انتخاب كنم .
غيبت كبري به فرمان خداوند آغاز شد . در طول تاريخ مدعيان دروغين زيادي از اين غيبت سؤ استفاده كردند و خود را امام زمان ناميدند كه موجبات انحراف و حتي خونريزيهاي فراواني شد .
اما منتظران واقعي هميشه و همه جا براي ظهور امامشان دعاي فرج خواندند .
سالها روز نيمه شعبان را جشن گرفتيم و شيريني و شربت نذر ظهورش كرديم .
سالها دل تنگي غروب جمعه را به جان خريديم به اميد جمعه بعدي . شايد اين جمعه بيايد شايد . . . اما اي دل غافل كه عجب غافلگير شدي در روز پنج شنبه. اولش فكر كرديم خواب ميبينيم چند سیلی بر صورتمان زديم ، ديديم نه ، واقعي است .
مردي بي ادعا، اما ظاهرا بالاتر از امام زمان در روز پنج شنبه 30/2/1395 از تهران به ساري ظهور كرد، مردي كه برخي ماهها انتظارش را كشيدند .
الحق والانصاف كه منتظران واقعي بودند آنان كه ماهها در انتظارش لحظه شماري كردند . خرج كردند چقدر رنگ كردند ديوار و نرده و ايرانيت رنگ كردند، گل كاشتند و چمن كاشتند، سنگ گرانيت كاشتند و كندند و دوباره كاشتند. جناب آقاي دكتر پروفسور (......)، كه به يمن قدومشان دانشكده فني امام محمد باقر(ع) ساري نورباران شد . دهها مدير و رئيس از راه دورو نزديك به شوق ديدار روي ماهش ، شنيدن كلامش رنج سفري كشيدند كه مپرس ، جمع شدن تا در ركابش مشكلات صنعت و دانشگاه را ضربه فني كنند و پاك كنند سرزمين را از تمام موانع سر راه ارتباط صنعت و دانشگاه را . روز به نيمه رسيد همه خسته ، همه تشنه ، همه گرسنه به سوي سلف صف كشيدند .
شكم اين سربازان جوياي نام را فقط اين چهار مدل غذاي ناقابل با تمام مخلفات ميتواند آرام كند، همايش تمام شد، خدا را شكر ، تمامي مشكلات و مصائب دانشجويان همچون ماهيهاي قزل سر سفره ناهار بلعيده شد، خدا را شكر ، تمامي موانع سر راه صنعت و دانشگاه همچون كباب كوبيده ، كوبيده و سركوب شد .
خدا را شكر ، تمام دانشجويان ، مثل لقمههاي جوجه كباب پشت سر هم راهي بازار كار شدند، خدارا شكر. خدا را شكر. خدا را صد هزار مرتبه شكر. روز شنبه آمد و تولد امام زمان، دريغ از يك حتي يك تبريك كوچك خشك و خالي. آنجا بود كه دلم سوخت.
سوخت از نامهرباني مسئولان فرهنگي دانشكده . چگونه قابل قبول است جفای این چنینی به امامی که زنده است و بواسطه لطف و عنایت اوست که ما در قبال تهدیدها ایمان و امنیت ذاریم و سرفراز جهانیم.
دور باد ملتمان از مسئولانی كه اين چنين امام زمانشان را تحويل گرفتند و اين چنين دل صاحب عصر را ميشكنند .
روز عيد نيمه شعبان، يكي از بزرگترين اعياد مسلمين، اين گونه مظلوم واقع گرديد بدون هيچ رنگي، هيچ كاشتي، هيچ كس در دانشكده امام محمد باقر(ع) كه مزين به نام جد بزرگوار امام عصر ميباشد، هيچ اثري از تولد وي ندید .
يك روز عادي ، عاديتر از هر روز ديگر . كارمندان ، اساتيد و دانشجويان مثل هر روز آمدند و رفتند . حتي وقتي به مسئول فرهنگي انتقاد ميشود كه چرا در چنين روزي كام دانشجويان را فقط با يك شكلات ناقابل شيرين نكرديد . پاسخ ميآيد: كه پول نيست، دنبال چه چيزايي هستيد!! .
اي واي برشما كه آخرتتان را به دنياتان فروختيد . اي واي برشما كه دكتر را بر امامتان ترجيح داديد، و اينجا بود كه سوالي بزرگ به وسعت هزار سال غيبت برايم مطرح شد، دكتر بهتر است يا امام ؟؟؟؟