از نظر آموزههای قرآن، اگر وعده پاداش باشد، تخلف از آن جایز نیست و باید صادقانه به مفاد وعده عمل شود، اما تخلف از وعده کیفر از باب عفو و احسان و اکرام که گاه از آن به «وعید» یاد میشود، جایز و روا است؛ بنابراین، تخلف از وعده جایز نیست، اما از وعید جایز و رواست.
در حقیقت وعده، هر چند که زبانی و قول و قرار عادی فارغ از کتابت و خواندن صیغهها و مانند آنها باشد، نوعی عهد و پیمان است که وفا نسبت به آن واجب است، خواه تعهدی از خیر باشد یا شر. از همین رو خدا نسبت به وعدههای خیر و شر خویش تخلف نمیکند و بر «وعد» و «میعاد» خویش است(آل عمران، آیات ۹ و ۱۹۴؛ حج، آیه ۴۷؛ روم، آیه ۶) تا جایی که این تخلف ناپذیری وعدهای حق تعالی مورد اعتراف ابلیس شیطانی نیز است.(ابراهیم، آیه ۲۲) بنابراین، اگر در وعده شرّ خویش، یعنی همان وعید، به خاطر شفاعت بگذرد، تخلف نکرده است.
وفای به وعده، عهد و عقد از اصول اخلاقی است که عقل آن را در مییابد و وحی تنها در مقام تاکید به بیان آن پرداخته است. از همین رو، تخلف از وعده یا همان «خُلف وعده» به عنوان یک «قبیح» از نظر عقل فطری مطرح است، چنانکه وفای به وعده به عنوان «حُسن» عقلی دانسته شده است. بنابراین، فطرت همه انسانها به طور فطری گرایش به وفای عهد و عقد و وعده دارد و از خیانت و تخلف در این امورگریزان است.(آل عمران، آیات ۹ و ۱۹۴؛ توبه، آیات ۷۷ و ۱۱۴)
عمل به وعده با مشیت و خواست خدا
از آنجا که وعده از سوی انسان تعهد انجام عمل در آینده است، باید مؤمن به این نکته توجه داشته باشد که هر چیزی در آینده در چارچوب «مشیت الهی» اتفاق میافتد؛ بنابراین، وقتی بخواهد هر کاری را انجام دهد یا قول انجام کاری را میدهد، باید افزون بر توکل بر خدا، به این نکته توجه داشته باشد که انجام کار تنها به مشیت الهی خواهد بود؛ پس لازم است تا با گفتن «ان شاء الله» به مشیت توجه کند و دیگران را نیز توجه دهد که انجام یا وفای به عهد در ساختار مشیت الهی خواهد بود؛ ولی او تا میتواند و مشیت الهی اقتضا کند در انجام کار و وعده خویش تخلف نخواهد کرد.
(صافات، آیه ۱۰۲؛ کهف، آیات ۲۳ و ۲۴ )
این بدان معناست که تخلف از وعدهها از سوی مؤمن انجام نمیشود، اما اگر مشیت الهی چنان رقم بخورد که تلاشهای مؤمن برای تحقق وعده به نتیجه نرسد او تقصیر و قصوری نداشته است. این در حالی است منافق همانند شیطان است که وعده میدهد و بیهیچ عذری از انجام آن سرباز میزند
(توبه، آیه ۷۷؛ ابراهیم، آیه ۲۲)؛ زیرا اصولا شیطان و منافق پایبند به قول و قرارهای خویش نیستند و از همان آغاز دنبال تخلف و خلف وعده هستند.(همان)
به هر حال،هر کاری که در هستی و به ویژه از سوی انسان انجام میشود باید در ساختار مشیت حکیمانه الهی و سنتها و قوانین حاکم بر هستی باشد؛ زیرا انسان نمیتواند مشیتی بیرون از دایره مشیت الهی داشته باشد.(انسان، آیه ۳۰؛ تکویر، آیه ۲۹) بنابراین، وقتی مؤمن وعدهای میدهد بر این نکته تاکید کند که انجام آن بدون تخلف وعده، زمانی خواهد بود که مشیت الهی بدان تعلق گرفته باشد.
از همین رو حضرت اسماعیل صادق الوعد، وقتی وعده میدهد تا در مقام ذبیح صبر کند و تن به مشیت الهی بدهد، آن را منوط و مشروط به مشیت الهی میکند که بتواند صبر ورزد و ذبیح شود و تخلفی نکند: ستجدنی ان شاء الله من الصابرین.(صافات، آیه ۱۰۲)
ویژگیهای وعدههای الهی و مؤمنان
الف) حقانیت و صداقت
مؤمنان کسانی هستند که دنبال خدایی شدن هستند؛ زیرا میخواهند انوار صفات و اسمای حسنای الهی را در خویش ظهور داده و مظهر آن شوند. بنابراین، شناخت صفات و اسماء و حتی افعال الهی برای مؤمنان بسیار مهم و حیاتی است؛ زیرا میخواهند آنها را جزو ملکات و مقومات ذاتی خویش قرار دهند.
بنابراین، شناخت ویژگیها و مصادیقی از وعدههای الهی برای مؤمنان مهم و اساسی است. بر اساس گزارشهای قرآنی، وعدههای الهی افزون بر حقانیت(نساء، آیه ۱۲۲؛ ابراهیم، آیه ۲۲) و تخلف ناپذیری(زمر، آیه ۲۰؛ روم، آیه ۶) که حتی ابلیس شیطانی بدان اقرار دارد(ابراهیم، آیه ۲۲)، دارای ویژگیهای دیگری چون صداقت و راستی است؛ یعنی خدا در انجام وعده خویش صادق است(آل عمران، آیه ۱۵۲؛ نساء، آیه ۱۲۲) و هرگز دروغی در این ساحت ندارد و تخلفی از وعده و میعاد نخواهد داشت.(حج، آیه ۴۷؛ ابراهیم، آیه ۴۷)
به سخن دیگر، ویژگیهای اصلی وعدههای الهی «حق» بودن (احقاف، آیه ۱۷؛ غافر، آیه ۵۵)، و «صدق»(ذاریات، آیه ۵) و حتمی بودن (مرسلات، آیه ۷؛ مزمل، آیه ۱۸) آن است.
از نظر قرآن، پیامبر(ص) نیز در وعدههای خویش بر مدار حق و صداقت است.(احزاب، آیه ۲۲)
لذا مؤمنان نیز باید رسولالله را اسوه حسنه قرار دهند(احزاب، آیه ۲۱) و وعدههایشان بر مدار حقانیت و صداقت باشد؛ به این معنا که وعده حق دهند و با صداقت بدان عمل کنند و کوتاهی و کم کاری نداشته باشند؛ زیرا حقیقت صداقت تطبیق قول و فعل با عالم حقیقت است؛ از همین رو وقتی حضرت ابراهیم (ع) بر اساس رویای خویش اقدام به ذبح میکند و چاقو را بر گلوی فرزندش اسماعیل میگذارد، خدا از آن به «صدّقتَ» تعبیر میکند؛ زیرا آنچه دیده بود مقدمات ذبح بود که ایشان بدان عمل کردند و مطابقت و تطبیق بین ماموریت و فعل تحقق یافته بود.(صافات، آیات ۱۰۱ تا ۱۰۵) منافقان همچون ابلیس اهل تخلف هستند و در وعدههای خویش صداقت ندارند.(توبه، آیه ۷۷؛ ابراهیم، آیه ۲۲) از همین رو خشم خدا را بر میانگیزند، به ویژه زمانی که به مؤمنان قول میدهند، ولی بدان عمل نمیکنند.(صف، آیات ۲ و ۳؛ کافی، ج ۲، ص ۳۶۳، حدیث ۱)
بر اساس گزارشهای قرآنی، یهودیان به سبب تخلف از وعدههای خویش و گرایش به گوسالهپرستی به جای بقای بر عهد الهی و اطاعت از جانشینی موسی(ع) یعنی حضرتهارون(ع) گرفتار خشم الهی و غضب موسی(ع) میشوند(طه، آیه ۸۶)؛ زیرا آنان همچون منافقانی بودند که بر ایمان حقیقی نبودند و ایمان در قلبشان رسوخ نکرده بود؛ چون اگر مؤمن حقیقی بودند، بر خلاف وعده و عهد عمل نمیکردند و تخلف نمیورزیدند.(همان)
همچنین بر اساس گزارش قرآنی، فرعون چون معجزات الهی حضرت موسی(ع) را مصداق سحر میدانست و گمان میکرد که با ساحران خویش میتواند بر ایشان غلبه کند و حضرت موسی(ع) به سبب همین امر ممکن است تخلف نماید و بر میعادگاه حاضر نشود، به این امر تاکید میکند و از موسی میخواهد تا به میعادگاه آید و نسبت به وعده و میعاد تخلفی نشود.(طه، آیات ۵۸ و ۵۹) در حقیقت غرور پیروزی موجب میشود تا گمان برد که حضرت موسی(ع) بر خلاف وعده در میعادگاه حاضر نمیشود، در حالی که پیامبران بر مدار اصول اخلاق فطری بوده و از روی حقانیت و صداقت وعده میدهند و تخلف نمیورزند.(انبیاء، آیات ۷ و ۹)
در این راستا حضرت ابراهیم(ع) تلاش میکند تا به وعده خویش درباره استغفار برای عموی خویش آزر عمل کرده و برایش استغفار و طلب مغفرت از پیشگاه خدا کند.(توبه، آیه ۱۱۲؛ مریم، آیه ۴۷؛ ممتحنه، آیه ۴)
قرآن،عموم پیامبران را «صادق الوعد» میداند
(یس، آیه ۵۲) و برخی از ویژگیهای خاص پیامبران را همین عنوان معرفی میکند(مریم، آیه ۵۴)؛ برخی از آنان حتی در شرایط سخت در صدد بودند که به وعده و قول و قرارهای خویش عمل کنند و با عذر و بهانه از انجام آن تخلف نورزند.
(همان؛ و روایات تفسیری)
بر همین اساس است که حضرت اسماعیل(ع) در شرایط سختی تن به ذبح میدهد در حالی که نمیداند ماموریت پدر تنها انجام مقدمات ذبح است؛ بنابراین، با گفتن ان شاء الله و باور و اعتقاد قولی و فعلی به مشیت الهی تن به خواست خدا میدهد و حاضر به ذبحی میشود که او را در مقام صادق الوعد قرار میدهد.(صافات، آیه ۱۰۲) از نظر آموزههای قرآن، اصل حقانیت میبایست در وعده بسیار مورد توجه قرار گیرد(یونس، آیات ۴ و ۵۵ و ۶۴؛ هود، آیه ۴۵)؛ بنابراین، انسان نباید وعدهای دهد که در آن حقانیت نباشد؛ زیرا وعدههای الهی همگی بر مدار و محور حقانیت است.(ابراهیم، آیه ۲۲) اگر مؤمن به گمان اینکه وعدهای که میدهد بر اساس حق و حقانیت است، وعدهای بدهد و سپس آشکار شود که این وعده حق نیست، نباید آن را انجام دهد؛ زیرا عمل به وعده باید نسبت به وعدههای حق باشد؛ و وقتی آشکار میشود که وعدهای باطل بوده باید از انجام آن سرباز زند؛ چنانکه وقتی حضرت ابراهیم(ع) دانست که وعدهاش به عموی خویش برای استغفار، ناحق و باطل است، از آن تبری جست و به وعده خویش وفا نکرد.(ممتحنه، آیه ۴؛ توبه، آیه ۱۱۴)
به سخن دیگر، حضرت ابراهیم(ع) «صدّیق» است و بر آن است تا به هر چیزی که حق میداند و میگوید عمل کند، بنابراین، از عموی خویش میخواهد تا به پیروی از او در صراط مستقیم قرار گیرد(مریم، آیات ۴۱ تا ۴۳)، و به او وعده میدهد که اگر چنین کند، برایش استغفار میکند، اما وقتی به یقین رسید که او اصرار بر بتپرستی دارد، از عموی خویش تبری جست و به وعده خویش عمل نکرد.(ممتحنه، آیه ۴؛ توبه، آیه ۱۱۴)
ب) مسئولیتپذیری
از دیگر ویژگیهای وعدههای الهی و مؤمنان، «مسئول» بودن در قبال وعده است. از نظر قرآن، خدا نیز نسبت به وعدههای خویش نسبت به مؤمنان پاسخگو و مسئول است؛ از همین رو مؤمنان در مورد تحقق وعدههای خدا در بهشت از خدا سؤال میکنند.(فرقان، آیه 16) بنابراین، بندگان الهی نیز در برابر وعدههای خویش مسئول هستند و باید پاسخگوی وعدهای باشند که دادهاند. حضرت موسی(ع) در مقام اعتراض به یهودیان میگوید که مگر خدا وعده نیکی که به شما داده تخلف کرده که شما از امر الهی تخلف کردید.(طه، آیه ۸۶) به هر حال، هر کسی مسئول و پاسخگوی وعدهای است که میدهد؛ مگر آنکه بر خلاف حقانیت(توبه، آیه ۱۱۴) یا بیرون از دایره مشیت الهی باشد.
(صافات، آیه ۱۰۲؛ کهف، آیات ۲۳ و ۲۴)
از نگاه قرآن، خدا و پیامبران به وعدههای خویش عمل میکنند. بنابراین، اگر وعدهای به اولوالالباب مبنی بر بهره مندی از پاداشهای الهی و خوار نشدن در قیامت
(آل عمران، آیات ۱۹۰ تا ۱۹۴)، یا حشر انسانها در قیامت(یس، آیات ۵۱ و ۵۲) و حتمی بودن بهشت برای مجاهدان در راه خدا(توبه، آیه ۱۱۱) و مانند آنها داده شده باشد، به حتم و یقین تحقق مییابد و هیچ تخلفی نسبت به آن روا نمیشود.
بنابراین مؤمنان باید به وعدههای الهی ایمان داشته و از آن بیاعتنا نگذرند.(طه، آیه ۸۶) این صفت و خصوصیت مؤمنان حقیقی است که به وعدههای الهی همچون نصرت الهی جبهه حق در صورت صبر و استقامت(روم، آیه ۶۰) و پیروزی در برابر دشمن در صورت جهاد و ایمان راسخ و تسلیم(احزاب، آیه ۲۲) و پاداشهای اخروی(توبه، آیه ۱۱۱)
ایمان راسخ دارند و بر اساس آن زندگی خویش را شکل میدهند. بیماردلان و منافقان در هر امتی از جمله یهودیان به وعدههای الهی بیایمان و بیتوجه و بیاعتنا بودند(طه، آیات ۸۵ تا ۸۷؛ احزاب، آیه ۱۲) و پیروزی حق بر باطل را دروغ دانسته و به تکذیب آن میپرداختند.(احزاب، آیات ۱۰ تا ۱۲) همچنین کافران در طول تاریخ اینگونه وعدههای حق و صادق پیامبران الهی را تکذیب میکردند و آن را دروغ میدانستند و اینگونه خود را گرفتار خسران و کیفر حتمی کردند.(یس، آیات ۴۷ تا ۵۲؛ احقاف، آیات ۱۷ و ۱۸) در حالی که مؤمنان با تصدیق پیامبران و وعدههای ایشان برای خویش بهشت را خریدند.(توبه، آیه ۱۱۱؛ لیل، آیات ۵ تا ۷) عزت، علم واسع، رحمت واسع و حکمت الهی موجب میشود تا وعدههای حق تعالی تحقق خارجی و فعلیت یابد و واقع گردد.
(توبه، آیه ۷۱؛ نور، آیه ۳۲؛ مریم، آیه ۶۱؛ یس، آیه ۵۲) بیآنکه کسی بتواند خدا را ناتوان از تحقق وعدههایش کند.(انعام، آیه
از نظر قرآن، وعدههای الهی بیهیچ شک و تردیدی تحقق مییابد و کسی نمیتواند جلوی وقوع و آمدنش را بگیرد؛ بنابراین، هر گونه شک و تردید نسبت به وعدههای الهی و وقوع آن برخاسته از عدم علم و جهالت است.(یونس، آیه ۵۵؛ روم، آیه ۶؛ ابراهیم، آیه ۲۲) بنابراین، مؤمنان بر اساس وعدههای الهی باوردارند که خلافت در آخر الزمان برای آنان خواهد بود چنانکه بهشت برای ایشان است.
(نور، آیه ۵۵؛ توبه، آیه ۱۱۱)
از آثار وعدههای الهی این است که مؤمنان به آرامش و امنیت روحی و روانی میرسند و انگیزه انجام اعمال صالح بر اساس ایمان را به دست میآورند و اینگونه در مسیر رشد و تزکیه قرار میگیرند واز هر گونه تخلفی اجتناب میکنند.
(آل عمران، آیه ۱۹۴؛ اعراف، آیه ۴۴؛ فرقان، آیه ۱۶)
مصادیقی از وعدههای الهی
چنانکه گفته شد مؤمنان زندگی خود را بر اساس وعدههای الهی در خیر و شر تنظیم میکنند؛ زیرا آنان به وقوع حتمی این وعدهها در دنیا و آخرت ایمان دارند و هر گاه وعده الهی در دنیا تحقق یابد بر ایمان و تسلیمشان افزوده میشود.(احزاب، آیه ۲۲)
برخی از وعدههای خدا در دنیا و آخرت عبارتند از: تبدیل ترس و اضطراب به امنیت و آرامش برای مؤمنان دارای عمل صالح(نور، آیه ۵۵)، جانشینی خدا در زمین(همان)، تمکین دین الهی و امنیت کامل برای بندگان صالح(همان)، امامت و حاکمیت مستضعفان بر زمین(قصص، آیات ۴ و ۵)، امدادهای الهی بر پیامبر و مجاهدان(آل عمران، آیه ۱۲۵؛ انفال، آیه ۹)، آسانی در زندگی برای انفاق کنندگان و متقان(لیل، آیات ۵ و ۶)، آمرزش گناهان برای مؤمنان صالح(مائده، آیه ۹؛ فتح، آیه ۲۹)، اجابت دعا(غافر، آیه ۵۰)، نشان دادن آیات الهی(فصلت، آیه ۵۳)، انتقام از ستمگران(ابراهیم، آیات ۴۴ و ۴۷)، گرفتاری کافران در دوزخ(حج، آیه ۷۲)، حیات جاودانه بهشتی برای مؤمنان متقی(توبه، آیه 72)، برخورداری از رضوان الهی(توبه، آیه 72)، عذاب الهی برای تکذیب کنندگان رسولان (حج، آیه 47)، تحقق وعدههای الهی در ظرف زمانی خود بدون تقدم و تاخر(نمل، آیات 71 و 72)، بهرهمندی از غنایم جنگی(فتح، آیه 20)، قبولی اعمال نیک
(احقاف، آیات 15 و 16)، برپایی قیامت(آل عمران، آیات 9 و 25)، معاد و بازگشت انسانها(همان)، نجات صاحبان خصال نیکو و متقی از آتش دوزخ(انبیاء، آیات 98 تا 103؛ لیل، آیات 14 و 17)، نجات پیامبران(انبیاء، آیه 9)، نجات مؤمنان
(انبیاء، آیه 88)، هلاکت ظالمان(ابراهیم، آیات 46 و 47)، هلاکت مسرفان.(انبیاء، آیه 9) وعدههای خدا بیش از آن است که در اینجا بیان شد؛ بسیاری از وعدههای الهی به شکل حتم و قطع در آیات قرآن ذکر شده که پرداختن به همه آنها بیرون از حوصله این مقال است.
از نگاه آموزههای قرآن، هر که تخلف از وعدههای حق بیعذر حقیقی و واقعی داشته باشد، خشم الهی را برای خود خریده و در مقابل، هر کسی به وعدههایش عمل کند از پاداشهای الهی بهرهمند میشود و رضایت خدا را به دست میآورد.(فتح، آیات 10) بنابراین، خدا به انسان سفارش میکند که در وعدههای حق خویش در چارچوب مشیت الهی صادق باشند و به آنها وفا کنند تا به پاداشهای بزرگ برسند و از خشم الهی در امان بمانند.(انعام، آیه 152)
انتهای خبر/