تاریخ انتشارجمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۶:۳۸
کد مطلب : ۴۸۹۴۵۶
مشاوره امری بسیار پسندیده و در برخی از امور واجب است؛ زیرا بهره‌گیری از خبرویت، عقلانیت و تجربیات و علوم دیگری برای دستیابی به بهترین‌ها است. البته مشاوره به معنای وجوب عمل مطابق شوری نیست، بلکه پس از بررسی نظرات به چیزی که بدان جزم یافته عزم عمل می‌کند. از این رو خدا به پیامبر(ص) فرمان می‌دهد تا پس از مشاوره‌،با توکل به خدا به چیزی که عزم کرده عمل کند.
۲
plusresetminus
اهمیت مشاوره در قــرآن
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ مشاوره و مشورت یکی از راه‌های اجتماعی است که انسان با بهره‌گیری از آن از علوم و عقول و تجربیات دیگران برای انجام کارهای خود سود می‌برد. مشاوره هر چند که امر ارزشی است ولی باید مشورت با کسانی باشد که دارای شرایط باشند. 
از سوی دیگر، مشورت موجب نمی‌شود تا شخص عامل بر اساس مفاد مشورت، خود را از تبعات عمل خویش مبرا سازد؛ بلکه اگر مشاوره در امری گرفته می‌شود، این عامل است که باید پاسخگوی عمل خود باشد و دیگران هرگز به سبب مشاوره شریک جرم محسوب نمی‌شوند. بنابراین، هر کسی باید پاسخگوی عمل خویش باشد حتی اگر این عمل بر اساس مشورت انجام شده باشد.
اهمیت مشاوره
مشاوره و مشورت، استخراج و استنتاج رای و نظر در امری با مراجعه به دیگری است. پس شوری به معنای امری است که در آن مشاوره گرفته می‌شود.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 470؛ مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 868)
مشاوره امری بسیار پسندیده و در برخی از امور واجب است؛ زیرا بهره‌گیری از خبرویت، عقلانیت و تجربیات و علوم دیگری برای دستیابی به بهترین‌ها است. البته مشاوره به معنای وجوب عمل مطابق شوری نیست، بلکه پس از بررسی نظرات به چیزی که بدان جزم یافته عزم عمل می‌کند. از این رو خدا به پیامبر(ص) فرمان می‌دهد تا پس از مشاوره‌،با توکل به خدا به چیزی که عزم کرده عمل کند. (آل عمران، آیه 159)
اصولا از نظر قرآن، مشاوره در امور شخصی و فردی و جمعی و اجتماعی به‌ویژه در امور مهم و اساسی بسیار پسندیده و حائز اهمیت است تا جایی که خدا به پیامبرش ماموریت می  دهد تا با مسلمانان در مسائل اجتماعی مشورت داشته باشد: و شاورهم فی الامر.(آل عمران، آیه 159)
بنابراین همان گونه که بر پیامبر(ص) به عنوان رهبر الهی امت اسلام، لازم است تا در امور اجتماعی مسلمانان مشورت بگیرد هر چند که بر اساس جمع‌بندی خویش باید عمل کند(همان)، همچنین بر مؤمنان است تا از عقول و تجربیات و علوم دیگران بهره گیرند و با مراجعه به خبرگان و دانایان عاقل، بهترین راهکار یا برنامه و سیاست را در امور زندگی شخصی و اجتماعی خویش به دست آورند و بر اساس آن زندگی خویش را تنظیم کند.(شوری، آیات 36 و 38)
البته چنان‌که از آموزه‌های قرآن دانسته می‌شود، حتی اگر به وجوب مشورت و مشاوره و شوری معتقد شویم، هرگز به معنای وجوب عمل مطابق آراء و نظرات دیگران نیست، بلکه بر اساس آنکه مکلفین نسبت به اعمال خویش مواخذه می‌شوند، شخصی که مشورت می‌گیرد، باید مطابق نظر قطعی خود که جزم بدان دارد، عمل کند؛ زیرا خودش عامل و فاعل نسبت به عمل خویش است ومواخذه می‌شود و هرگز نمی‌تواند تبعات عمل خویش را به گردن دیگرانی اندازد که از آنان مشورت گرفته است. 
از همین رو خدا در قرآن بصراحت از عبارت: «عزمت»(تصمیم گرفتی) سخن به میان می‌آورد؛ یعنی آنچه انسان باید پاسخگو باشد، «عزم» و عمل اوست که از او صادر می‌شود.(آل عمران، آیه 159) 
بنابراین، اینکه گفته شود من بر اساس مشورت با دیگران به عملی دست زدم و این‌گونه خود را از تبعات و پیامدهای عمل خویش برهاند، مورد پذیرش خدا در قیامت نیست؛ چرا که «لا تزر وازره وزر اخری؛ هیچ کس بار سنگین عمل خطای دیگران را به دوش نمی‌کشد(انعام، آیه 164؛ اسراء، آیه 15؛ فاطر، آیه 18؛ زمر، آیه 7؛ نجم، آیه 38)؛ بلکه هر کسی پاداش و کیفر عمل و سعی خویش را می‌بیند و بر اساس آن مجازات می‌شود.(نجم، آیات 39 تا 41).
بنابراین، هر کسی پاسخگوی عمل خویش است؛ از همین رو خدا به پیامبر(ص) فرمان می‌دهد تا در هر حال تصمیم نهائی را خود او اتخاذ کند و بر اساس جزم خویش عزم عمل همراه با توکل داشته باشد. این بدان معنا است که حتی اگر بر خلاف نظر مشورتی عمل می‌کند، می‌بایست عزم و توکل بر خدا داشته باشد؛ زیرا خود باید پاسخگوی عمل خویش باشد.(آل عمران، آیه 159)
البته مشورت پیامبر(ص) در محدوده چگونگی اجرای احکام الهی است نه خود احکام که صادر از سوی خدا و حکم الله است(همان)؛ زیرا وقتی حکم الله است، دیگر جایی برای حکم دیگران نیست و اگر چنین نباشد تشریع الهی لغو می‌شود.(المیزان، ج 2، ص 56) بنابراین، پیامبر(ص) در اموری غیر از احکام با مردم در کارهای خودشان مشورت می‌گیرد؛ زیرا بصراحت از «امرهم» سخن به میان آمده که امور مربوط به خود مردم است.(شوری، آیه 38) پس در هر حال تصمیم نهائی بر عهده کسی است که می‌خواهد کاری را انجام دهد و بر آن عزم می‌کند؛ زیرا او پاسخگو است.(آل عمران، آیه 159)
از نظر قرآن، برخی از مردم برای‌گریز از پیامدهای عمل خویش به مشاوره و مشورت می‌پردازند، چنان‌که حتی فرعون برای چاره اندیشی، به مشورت با اشراف و بزرگان دربار خویش می‌پردازد و حتی در قالب «ماذا تامرون؛ چه فرمان و دستور می‌دهید» بر آن است تا وجهی برای اقدامات تنبیهی خود بیابد و مسئولیت کارهایش را به تنهائی به عهده نگیرد؛ زیرا وی در اندیشه این بود تا فرزندکشی داشته باشد و فرزند خوانده خویش را بکشد و این‌گونه در برابر همسرش آسیه بهانه‌ای داشته باشد. در حقیقت فرعونی که نماد استکبار و استبداد در رای و نظر است و خود را رشید و دیگران را غیر رشید می‌داند(غافر، آیه 29) و بر این باور است که همگی باید بر اساس پروردگاری او عمل کنند که «ربکم الاعلی» است(نازعات، آیه 24)، برای کشتن موسی، جلسه مشورتی (موتمر) می‌گذارد.(قصص، آیه 20؛ اعراف، 106 تا 113؛ شعراء، آیات 32 تا 38)
بنابراین، مستبدان و مستکبران گاه برای توجیه رفتارهای خویش و همراه و همگام سازی دیگران در امری بزرگ، به مشورت رو می‌آورند تا این‌گونه بتوانند دیگران را درگیر امر کرده و پیامدهای آن را به دوش دیگران بیندازند.
با نگاهی به گزارش‌های تاریخی بلکه رفتارهای مستکبران جهانی می‌توان دریافت که مشورت برای انتخاب بهترین نظر در هر امری مطلوب است تا جایی که در همه جوامع‌، حاکمان مستبد از حاکمان در طول تاریخ از فرعون گرفته تا ملکه سباء، جایی برای موتمر(مشورت) وجود داشته است تا این‌گونه بهترین آراء به دست آید.(همان؛ نمل، آیه 32)
خدا در قرآن گزارش می‌کند که برادران یوسف‌(ع) برای توطئه علیه آن حضرت و حتی قتل ایشان جلسه مشورتی داشتند(یوسف، آیات 8 تا 10)؛ چنان‌که جلسه مشورتی محرمانه‌ای را نیز برای حل مشکل آزادی برادر دیگر برگزار کردند.(یوسف، آیه 80)
بر اساس گزارش‌های قرآنی، فرعونیان و ساحران برای چگونگی مقابله با حضرت موسی(ع) به مشاوره با یکدیگر پرداختند و در یک جلسه محرمانه با تنازع در امر مقابله‌، با هم مشورت و گفت‌وگو کردند.(طه، آیات 58 تا 61)
کفار قریشی نیز برای نحوه مقابله با پیامبر(ص) جلسه مشورتی و حتی سری داشتند و تصمیماتی را در قالب اخراج، قتل و مانند دیگر اتخاذ و اجرا کردند(انفال، آیه 30؛ آسراء، آیه 76)؛ زیرا یکی از افتخارات قریش برگزاری جلسات مشورت در «دارالندوه» و اجرای هماهنگ در مسائل مهم اجتماعی از جمله امر مقابله با دعوت پیامبر(ص) بوده است.(مریم، آیه 73)

بنابراین، مشورت یک امر عقلایی است که انسان‌ها بر اساس فطرت بدان گرایش دارند و آن را امر ارزشی می‌دانند و همواره جلسات مشورتی را داشته و دارند؛ لذا پیامبران الهی که عقل کل بودند هر چند به مشورت نیاز نداشتند، اما حتی در راستای تعلیم و تزکیه دیگران از مشاوره بهره می‌جستند؛ چنان‌که حضرت ابراهیم(ع) رای مشورتی حضرت اسماعیل(ع) در انجام امر الهی برای ذبح را جویا می‌شود (صافات، آیه 102) و پیامبر(ص) مامور می‌شود تا در تصمیم گیری‌های مهم اجتماعی از مشاوره مؤمنان بهره برد(آل عمران، آیه 159) و مؤمنان به عنوان انسانهای رشید و راشد(حجرات، آیه 7؛ بقره، آیه 130) باید از مشورت دیگر مؤمنان استفاده کنند.(شوری، آیات 36 تا 38) براین اساس از نظر قرآن، در نظام اجتماعی میان مؤمنان که انسان‌های رشید و عاقلی هستند، مشورت یک اصل اساسی است تا به بهترین حکم و رای دست یابند و بر اساس آن، نظام اجتماعی خویش را سامان دهند و امور شخصی خود را پیش برند.(همان) مؤمنان همان گونه که در امر «جامع» و مهم اجتماعی، سیاسی و اساسی با یکدیگر مشورت می‌کنند، در امور شخصی و خانوادگی هم از مشورت بهره می‌گیرند؛ چنان‌که والدین برای از شیر گرفتن پیش از اتمام دوسالگی با هم مشورت می‌کنند تا بهترین عمل را داشته باشند.(بقره، آیه 233) همین امر حتی در زمان طلاق هم باید مراعات شود تا والدین با همفکری یکدیگر بهترین انتخاب و عمل را نسبت به کودکان شیرخواره داشته باشند.(طلاق، آیه 6).
 
با چه کسی مشورت کنیم؟
از نگاه آموزه‌های اسلامی، مشورت بسیار مهم و امر حیاتی در زندگی فردی و شخصی و جمعی و اجتماعی است؛ تا جایی که امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرماید: مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا؛ هرکه خودرایی کند هلاک گردد و هرکه با مردمان مشورت کند، در عقل آنان شریک شود.(الحیاة، حکیمی، ج ۱، ص ۳۱۱) همچنین می‌فرماید: آن که از آراء مختلف بی‌خبر باشد، در چاره جویی‌ها درماند.(همان، ص ۹۷)
از این روایات به دست می‌آید که شرط نخست در مشاوره، بهره‌گیری از افراد عاقل است و شکی نیست که کافر و مشرک، سفیه است و عاقل و رشید نیست و نمی‌توان با مشاوره گرفتن از آنان به حقیقت امری رسید. پس اگر پیامبر (ص) فرمودند: از انسان فرزانه و عاقل راهنمایی بخواهید و نافرمانی او مکنید که پشیمان خواهید شد.(امالی طوسی، ج ۱، ص  ۱۵۲؛ الحیاة، ج ۱، ص ۳۱۴) مراد مشورت با افراد شایسته مشورت است که مهم‌ترین ویژگی آنان عقل و حکمت و فرزانگی است.
امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرماید: مَن شاوَرَ ذَوِى العُقولِ استَضاءَ بِاَنوارِ العُقولِ؛ هر کس با عقلا مشورت کند، از نور عقل‏ها بهره مى‏برد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۴۴۲‌، ح۱۰۰۸۰)
امام صادق‌(ع) از پدرش امام باقر(ع) نقل می‌کند: جمعی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) پرسیدند: محکم کاری و 
دوراندیشی چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: مشورت کردن با صاحب نظران و پیروی کردن از ایشان.
(بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۰۰؛ الحیاة، ج ۱، ص ۳۱۴)
از این رو آنچه اصالت دارد، بهره‌گیری از عقل و علم دیگران است؛ این همان معنای دیگر تعهد عقلانی و تخصص عالمانه است که انسان عاقل با مشاوره با ایشان به عقل و علم خویش می‌افزاید و راه درست را می‌یابد.
پس اگر علی(ع) می‌فرماید: هیچ پشتیبانی همچون مشاوره نیست(الحیاة، ج ۱، ص ۳۱۵) یا می‌فرماید: نظر خواستن عین هدایت است و هرکه خود را از نظر دیگران بی‌نیاز ببیند به مخاطره افتد(همان) منظور مشاوره با هر کسی نیست، بلکه افراد خیرخواه و صادق می‌بایست مورد مشورت قرار گیرند؛ چنان‌که امام علی‌(ع) می‌فرماید: نسبت به کسی که از تو مشورت می‌خواهد، نیکوخواه و درستگو باش. (مستدرک، ج ۲، ص ۶۶؛ الحیاة، ج ۱، ص ۳۲۲)
امیرمؤمنان علی‌(ع) می‌فرماید: در مشورت خود سه کس را راه مده: بخیل را که تو را از بخشندگی منحرف می‌کند و از فقر می‌ترساند؛ و ترسو را که سبب سست شدن تو در کارها می‌شود؛ و حریص را که حرص و آز را به ناحق در نظر تو می‌آراید.(الحیاة، ج  ۱، ص ۳۲۰)
امام صادق‌(ع) می‌فرماید: در کارهای خود – که از نظر دین نیز جایز باشد – با کسی مشورت کن که در او پنج خصلت باشد: عقل و بردباری و آزمودگی و خیرخواهی و پرهیزگاری. (بحارالانوار، ج  ۷۵، ص ۱۰۳؛ الحیاة، ج ۱، ص ۳۲۰)
بر اساس تعالیم اسلام‌، دینداری و تقوا از شروط اساسی مشورت است؛ از این رو از مؤمنان خواسته می‌شود تا با کسانی مشاوره کنند که اهل ایمان باشند. امیرمؤمنان‌(ع) می‌فرماید: شاوِر فى اُمورِکَ الَّذینَ یَخشَونَ اللّه تَرشُد؛ در کارهاى خود با افراد خدا ترس مشورت کن، تا راه درست و رشد را بیابى.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۴۴۲‌، ح۱۰۰۷۷)
ایشان همچنین فرمودند: خَیرُ مَن شاوَرتَ ذَوُوا النُّهى وَالعِلمِ و َاولُو التَّجارِبِ و َالحَزمِ؛ بهترین کسى که با او مشورت کنى کسى است که صاحب عقل و علم و تجربه و دوراندیشى باشد.(شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم‌، ج۳، ص۴۲۸)
 
مشورت با جوانان به سبب نوگرایی بسیار مفید است؛ چنان‌که امیرمؤمنان على(ع) می‌فرماید: اِذَا احتَجتَ اِلَى المَشوَرَهِ فى اَمرٍ قَد طَرَاَ عَلَیکَ فَاستَبدِهِ بِبِدایَهِ الشُّبّانِ، فَاِنَّهُم اَحَدُّ اَذهانا وَ اَسرَعُ حَدسا، ثُمَّ رُدَّهُ بَعدَ ذلِکَ اِلى رأی الکُهولِ وَ الشُیوخِ لِیَستَعقِبوهُ وَ یُحسِنُوا، الاختیار لَهُ، فَاِنَّ تَجرِبَتَهُم اَکثَرُ؛ هرگاه به مشورت نیازمند شدى، نخست به جوانان مراجعه نما، زیرا آنان ذهنى تیزتر و حدسى سریع‌تر دارند. سپس (نتیجه) آن را به نظر میانسالان و پیران برسان تا پیگیرى کرده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب کنند، چرا که تجربه آنان بیشتر است.(شرح نهج‌البلاغه ابن ابى الحدید  ج ۲۰، ص ۳۳۷، ح ۸۶۶) اینها برخی از مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که هنگام مشورت باید در نظر گرفت؛ بنابراین به هر کسی نمی‌توان برای مشاوره مراجعه کرد؛ زیرا مشاوره افزایش میزان تعقل و تفکر و علم و دانش و تجربیات با بهره‌گیری از توانایی دیگران است و نمی‌توان به فاقد این امور مراجعه کرد؛ زیرا: «فاقد الشی لایعطی شیئا؛ کسی که چیزی ندارد نمی‌تواند به تو چیزی دهد.»
مرتضی سلطان آبادی 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مولودی خوش‌گفتار و نیکوروی
دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۱
پدرانه‌های امـام علـی‌(ع)
دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۰