به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
بلاغ؛ رستگاری و دستیابی به فوز عظیم در گرو رضای الهی است. بنابراین انسان اگر بخواهد رستگاری خویش را تامین و تضمین کند باید فکر و ذکرش رضای خدا باشد؛ زیرا با چنین شرایطی است که به معنای واقعی به سلامت به خیر و سعادت ابدی دست مییابد و از هر گونه شقاوت و رنج تن و روان میرهد.
هر کسی دوست دارد تا به رستگاری برسد که بالاترین و برترین درجات و مقامات انسانی است؛ اما بسیاری از مردم از نظر مصداقی به خطا میروند و رستگاری را در دنیا در خوشبختی و آسایش و آرامش دنیوی میجویند؛ در حالی که همه آنچه انسان در دنیا از قدرت و ثروت و آرامش و آسایش به دست میآورد، متاع اندک و خوشبختی موقت و زودگذر است؛ زیرا انسان باید توجه داشته باشد که نظام کنونی هستی در نهایت جمع شده و تبدیل به نظام دیگری خواهد شد که از آن به آخرت یاد میشود؛ اگر انسان بخواهد رستگاری و خوشبختی را به شکل ابدی و کلان و تمام تجربه کند آن را در آخرت بجوید و چنانکه گفته شد دستیابی به رستگاری ابدی تنها در سایه رضای الهی امکانپذیر است و اگر کسی طالب رستگاری ابدی است لازم است راههای رضایت جویی خدا را به دست آورد تا بتواند به این مهم دست یابد.
رضایت دو سویه خالق و خلق
بهترین حالت در مسئله رضا آن است که رضایت دوسویه خالق و خلق تحقق یابد که از آن به «راضیه مرضیه» برای نفس مطمئنه(فجر، آیات 27 تا 30) تعبیر میشود؛ زیرا خدا از آنان راضی و آنان هم از خدا راضی هستند.(مائده، آیه 119؛ توبه، آیه 100؛ مجادله، آیه 22) البته رضایت خدا به معنای خشنودی از عمل بنده در چارچوب سنتها و قوانین الهی و بخشیدن پاداش از جمله فلاح و فوز عظیم به بنده است. مراد از رضایت بنده از خدا این است که بنده به قضای الهی و کارهای تکوینی خدا و نیز احکام تشریعی و قوانین آن راضی باشد و در مقام جزم و عزم بدان ایمان داشته و عمل نماید و هرگز هیچ کراهت و ناخرسندی نسبت به قضای الهی و احکام و سنتهای دین آسمانی در تکوین و تشریع نداشته باشد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 356؛ المیزان، ج 9، ص 375) انسان، زمانی راضی از خالق خواهد شد که به این ایمان قطعی در فکر و ذکر و دل و جانش برسد که مقدرات و قضای الهی تامینکننده خیر و مصلحت واقعی اوست.
بنابراین، به ظاهر آن قضا و قدر توجه نمیکند که بسیاری از آنها در قالب ابتلائات شر و فتنههای سخت انجام میشود.(بقره، آیه 61؛ توبه، آیه 59؛ انبیاء، آیه 35) خدا در آیات پیش گفته به این نکته توجه میدهد که رضایت به قضا و قدر الهی برای بنده خیر است.(مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 63) باید به این نکته قرآنی توجه داشت که اصولا رحمت و فضل الهی مقدم بر هر چیزی است و مخلوقات با رحمت الهی خلق شدهاند.
(هود، آیه 119) همچنین محبت الهی بر محبت خلق مقدم است و گام اول را خدا بر می دارد و این خدا است که عاشق مخلوق خویش است.(مائده، آیه 54) چنانکه نخست خدا به سوی خلق باز میگردد و توبه میپذیرد و سپس خلق توبه میکند و به سوی خدا باز میگردد؛ همچنین این خدا است که نخست راضی میشود و خلق به تبع رضایت الهی راضی میشود؛ این خدا است که وقتی راضی میشود، کاری میکند تا خلق نیز به قضا و قدرش راضی شود. (مائده، آیه 119؛ توبه، آیات 20 و 21؛ تفسیر کبیر، فخر رازی، ج 6، ص 16)
به سخن دیگر، همان گونه که رحمت الهی مقدم بوده و خلقت در سایه آن رخ داده، رضایت خدا نسبت به خلق موجب میشود تا خلق نیز نسبت به قضا و قدر الهی رضایت دهد و اینگونه تحت صلوات و درود الهی و رحمت خاص او قرار گیرد و دوباره از رحمت خدا در شکلی دیگر بهرهمند شود.(بقره، آیات 156 و 157)
در چنین شرایطی است که انسان در جرگه بندگان خاص الهی وارد میشود و خدا به عنوان «عبادی» از او یاد میکند یا در جرگه حزبالله قرار داده و برایش هدایت و رحمت خاص و صلوات ویژه دارد.(همان؛ فجر، آیات 27 تا 30؛ مجادله، آیه 22) حتی اگر انسان گرایش باطنی و قلبی به امری نداشته باشد که قدر و قضای الهی است، اما باید بدان رضایت دهد؛ زیرا خیر و رستگاری او در آن است.(بقره، آیات 155 تا 157 و 216؛ نساء، آیه 19).
رضایت الهی در سایه ایمان و عمل صالح
رستگاری در سایه رضایت الهی به دست میآید(مائده، آیه 119؛ توبه، آیه 100؛ مجادله، آیه 22) و رضایت خدا زمانی تحقق مییابد که انسان بر اساس سنتهای حاکم بر هستی زندگی کند و رفتار نماید. بر همین اساس، این افراد از هر گونه فجور از قبیل خباثت و پلیدی(مائده، آیه 100)، رسوم جاهلی سفیهانه(بقره، آیه 189)، بخل(حشر، آیه 9)، مسکرات و قمار و ظلمهای دیگر(بقره، آیه 189؛ مائده، آیه 90) پرهیز دارند.
از نظر قرآن، ایمان به خدا(توبه، آیات 99 و 100)، ایمان به قرآن و کتب آسمانی و رسالت پیامبران(بقره، آیات 4 و 5)، اخلاص در کارها برای خدا(روم، آیه 38)، ادای حقوق مالی از زکات و صدقات به مستحقان آن و انفاق(همان؛ بقره، آیات 3 و 5)، اطاعت از خدا و پیامبر و معصومان از اهل بیت عصمت و طهارت(نساء، آیات 13 و 59؛ اعراف، آیه 157؛ البرهان، ج 2، ص 593، حدیث 1)، فعالیت در چارچوب اصول اخلاقی عدالت و امانت(مؤمنون، آیات 1 و 8)، کسب تقوا و تزکیه(بقره، آیات 2 و 5؛ اعلی، آیه 14؛ شمس، آیه 9)، پایبندی به حدود الهی(توبه، آیات 111 و 112)، انجام عبادت شرعی و عبودیت و بندگی خدا(همان)، داشتن خشوع و خشیت(مؤمنون، آیات 1 و 2؛ نور، آیه 52)، التزام به اصول اخلاق فطری چون صداقت(مائده، آیه 119)، وفای به عهد(مؤمنون، آیات 1 و 8)، امر به معروف و نهی از منکر(آل عمران، آیه 104؛ توبه، آیات 111 و 112) و مانند آنها مهمترین عوامل رضایت و نیز رستگاری انسان است.
بنابراین، کسانی که بر خلاف سنتها و قوانین حاکم بر هستی کفر میورزند و عصیان و فسوق دارند، هرگز رستگاری را تجربه نخواهند کرد؛ زیرا به جای رضایت الهی، غضب خدا را به جان خریدهاند. (مؤمنون، آیه 117؛ یونس، آیه 17؛ کهف، آیات 15 و 20؛ انعام، آیه 11)
بر این اساس خدا به کسانی که اهل اذیت و آزار(احزاب، آیات 69 و 71)، بخل(حشر، آیه 9)، بیعفتی و بیحیایی(نور، آیه 31؛ یوسف، آیه 23)، دنیاطلبی(آل عمران، آیه 185)، ظلم(انعام، آیات 21 و 135)، رباخواری(آل عمران، آیه 130)، شرابخواری
(مائده، آیه 90)، کفر و کفران(مؤمنون، آیه 117؛ یوسف، آیه 23) و مانند آنها هستند هشدار میدهد که هرگز رستگار نمیشوند؛ زیرا بر خلاف رضایت خدا، غضب او را به جان خریدهاند.