یکی از اسامی الهی، واژه عفُوّ است. بنابراین مؤمنان باید این اسم را در خویش ظهور داده و مظهر آن شوند؛ زیرا هدف از زندگی مؤمنانه اظهار اسمای حسنای الهی در شاکله هویتی و شخصیتی خود و عمل مطابق این شاکله الهی است.
در نوشتار حاضر اهمیت و ارزش عفو و گذشت از دیدگاه قرآن و آثار و برکات آن تشریح شده است.
***
مفهوم شناسی عفو
واژه عفو در اصل به معنای باقیمانده از چیزی است که مورد نیاز ضروری نیست.(لسان العرب، ابن منظور، ج 9، ص 294) مثلا خرده ریزهای نان پس از سیری از مصادیق عفو است که انسان برای استفاده پرندگان و حشرات در بیابان رها میکند. همچنین کفش و لباسی که دیگر به درد مهمانی نمیخورد، ولی به درد کارگری و باغبانی میخورد، تخته و چوبی که به درد نجاری نمیخورد، ولی به درد زغالگیری میخورد.
خدا در قرآن، از مردم میخواهد تا این باقیمانده را به کسانی که نیاز دارند، انفاق کنید؛ زیرا اگر خودتان بدان نیازی ندارید، دیگری بدان نیاز دارد و مشکل و نیازش بدان حل میشود: یسالونک ماذا ینفقون؟ قل: العفو؛ از تو میپرسند: چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از آنچه افزون بر نیاز است.(بقره، آیه 219)
اصولا انسان در زندگی به چیزهایی نیاز پیدا نمیکند که در اختیارش است. بیگمان نگه داشتن آنها هیچ سودی برایش ندارد، در حالی که برای دیگری فایده دارد. مصادیق این باقیماندهها بسیار زیاد است و امور بسیاری را در بر میگیرد. پس اگر کسی بخواهد انفاقی داشته باشد میتواند از این چیزهای باقیمانده غیر مورد نیاز، به دیگری انفاق کند تا مشکلی را از دیگری حل کند.
به سخن دیگر، وقتی چیزی از باقیماندهها در اختیار داریم که نیازی به آن نداریم و بخشیدن آن سبب تنگدستی ما نمیشود، میتوان آن را به کسانی بخشید که بدان نیاز ضروری دارند. اینگونه میتوان خود را به مقام محسنین رساند و صفت و اسم احسان و محسن را در خویش ایجاد کرد.(نساء، آیه 128؛ آل عمران، آیه 134)
عفو الهی؛ فرصتی برای اصلاح
براساس آیات قرآن، همان گونه که در امور مادی میتوان از عفو و باقیمانده غیر ضروری انفاق کرد؛ در امور غیر مادی نیز میتوان چنین کرد و عفو را پیشه خویش ساخت. پس اگر با عفو از خطا و گناه دیگری، ضرری به شخص و جامعه نمیرسد، میتوان بلکه باید با عفو این امکان را به دیگری داد تا به اصلاح امر خویش بپردازد.
انسان این امکان را دارد که در مقام عدالت مثلی ومقابله به مثل، بدی را با بدی پاسخ دهد، اما اگر چنین نکند و اهل صبر باشد و با خویشتنداری واکنش تقابلی نداشته باشد، عمل نیک کرده است.(نحل، آیه 126) چنین واکنشی در برابر کنش بد سخت است و تنها صابران میتوانند اینگونه عمل کنند و از خیر بهرهمند شوند(همان)؛ زیرا صابران با صبر در هنگام مصیبت و اذیت و آزاری که خلق میکنند، نشان میدهند که زمام امور نفس و قوه غضب خویش را در اختیار دارند و خردمندانه رفتار میکنند.(همان) البته کسی مقابله به مثل را محکوم و سرزنش نمیکند؛ زیرا عدالتی که عقل فطری میفهمد و بدان گرایش دارد، فرمان به عقوبت مثلی و مقابله به مثل میدهد(همان)؛ اما صابران با صبر خویش و عدم واکنش عقوبت مثلی یک گام برتر میآیند و فضیلت صبر و احسان را به نمایش میگذارند.(همان)
همان گونه که انفاق از باقیماندهها از مصادیق احسان است(بقره، آیه 219؛ نساء، آیه 128)، عفو از گناه و خطای دیگری و خودداری از مجازات و کیفر نیز از مصادیق احسان است و کسی که اینگونه عمل کند، جزو محسنین و محبوب خدا خواهد بود (آلعمران، آیه 134؛ مائده، آیه 13)؛ زیرا خدا خود عفوّ (اهل عفو و اکرام و احسان) است.(نساء، آیات 43 و 99 و 149؛ حج، آیه 40)
از نظر قرآن و بر اساس همین آیات پیش گفته، خدا با آنکه قدرت بر مجازات و کیفر دارد، با این همه عفو میکند و حتی در مقام غفران چنان میبخشد که گویی چیزی نبوده است.
از همین رو همواره عفو خویش را با دو اسم قدیر و غفور همراه میکند تا این حقیقت مورد تاکید قرار گیرد. از ویژگیهای دیگر عفو الهی این است که خدا از بسیاری از گناهان و خطاهای آدمی میگذرد و تنها به برخی از گناهان بس عظیم و خطیر کیفر میدهد؛ زیرا اگر بخواهد نسبت به هر گناه و خطایی مجازات کند، اصولا جز معصومان کسی باقی نمیماند.(شوری، آیات 30 و 34) پس عفو خدا به مراتب بیشتر از مؤاخذه و کیفر او نسبت به گناهکاران و خطاکاران است.(همان؛ الکافی، ج 2، ص 269)
خدا همان گونه که از گناه و خطای انسان میگذرد، همچنین از درخواستهای بیمورد مؤمنان نیز عفو میکند؛ زیرا اگر اینگونه نکند بسیار به ضرر اینان تمام میشود؛ اما خدای غفور حلیم با حلم و بردباری و غفران خویش از این مؤمنان میگذرد و عفو میکند.(مائده، آیه 101)
خدا از کسانی که با عذر موجه شرعی مانند ناتوانی از انجام تکلیفی چون جهاد و هجرت، به ترک جهاد و هجرت میپردازند، عفو میکند تا ایشان با توبه، به اصلاح خویش بپردازند و از عفو و رحمت رحیمی خدای تواب بهرهمند شوند.(نساء، آیات 16 و 97 تا 99) بنابراین، همگان باید به وجه اکرام الهی که در اسمای الهی چون عفو و تواب و رحیم ظهور میکند، توجه یافته و امیدوار به خدا باشند؛ زیرا خدا حتی از شرک و کفر و ارتداد کسانی که توبه کنند، میگذرد و آنان را به گناه و جرمها و ظلمهای عظیمی از این دست پس از توبه کیفر نمیکند.(نساء، آیه 153)
به هر حال، خدا نسبت به بسیاری از گناهان و خطاهای انسانی میگذرد و عفو میکند(بقره، آیه 187؛ نساء، آیه 149؛ شوری، آیات 30 و 34)، در حالی که توانا به مجازات است بیآنکه کسی بتواند اعتراضی داشته باشد یا جلوی مجازات را بگیرد.(نساء، آیه 149)
از نظر قرآن، فلسفه و هدف عفو الهی نسبت به بندگان گناهکار و خطاکار ایجاد گرایش به شکرگزاری و تقوا در آنان است.(بقره، آیات 51 و 52 و 187)
در حقیقت خدا اینگونه به آنان فرصتی میدهد تا با توبه به اصلاح عمل خویش بپردازند و در مقام شکرگزاری عملی بر آیند و شاکر نعمتهایی چون وجود و هدایت و دیگر نعمتهای الهی باشند و با مراقبت بر سنتها و قوانین حاکم آن، تقوای الهی را به دست آورند و به کمالات بایسته و شایسته خویش در دنیا و آخرت برسند؛ زیرا چنین کسانی با شکرگزاری و تقوای الهی به کرامتی میرسند که معیار ارزشگذاری انسان از نظر قرآن است.(حجرات، آیه 13)
عفو الهی نسبت به گناهکاران و خطاکاران در پرتو حلم(آل عمران، آیه 155؛ مائده، آیه 101)، فضل(آلعمران، آیه 152)، مشیت (شوری، آیات 33 و 34)، ولایت(بقره، آیه 286) و مغفرت(آل عمران، آیه 155؛ مائده، آیه 101) ظهور مییابد و این اسمای الهی است که خاستگاه اسم عفوّ است. بنابراین عفو الهی بیانگر تفضل خاص و ولایت و سرپرستی ربوبی اوست تا در چارچوب مشیت حکیمانه، بندگان را در مسیر اصلاحی قرار دهد تا به مقام شاکرین و متقین در آیند و از عذاب رهایی یابند. این همان سبقت رحمت الهی بر غضب اوست؛ زیرا خدا به رحمت آفریده(هود، آیه 119) و جز در مواردی اندک کسی را عذاب و کیفر نمیکند.(شوری، آیات 30 تا 35)
عوامل و آثار عفو انسانی
از نظر آموزههای قرآن، انسان باید خدایی شود و رنگ و صبغه الهی(بقره، آیه 138) بگیرد تا در مقام خلافت الهی قرار گیرد و به عنوان ربانیون، ربوبیت و پروردگاری کند.(آل عمران، آیه 79) پس همان گونه که حضرت آدم(ع) به تعلیم خاص الهی مظهر اسماء الله شد تا توانست در مقام خلافت الهی قرار گیرد(بقره، آیات 30 و 31) هر انسان دیگری نیز باید اینگونه اسمای الهی را در خویش ظهور دهد تا در مقام خلافت الهی، مظهر پروردگاری شود.
بر این اساس، هر انسانی باید نام الهی عفوّ را در خویش ظهور دهد و در مقام عفو بنشیند و از گناه و خطای دیگری که ضرری به شخص یا جامعه نمیرساند، عفو کند و بگذرد. تاکید بر عدم ضرر به شخص یا جامعه اولا، بر اساس همان حقیقت عفو است که باقیمانده غیر ضروری و غیر آسیب زا است. پس اگر با عفو ممکن است به عفوکننده یا جامعه ضرری و آسیبی وارد شود، عفو جایز نیست؛ چنانکه خدا نیز از بسیاری از گناهان و از خطایی میگذرد که قابلیت عفو داشته باشد؛ از همین رو از برخی از گناهان نمیگذرد و مجازات و کیفر میکند(شوری، آیات 30 تا 35)؛ ثانیا: وقتی از گناه و خطایی عفو شود که ضرری به عفوکننده یا جامعه وارد میشود، این عفو خودش مصداق ظلم خواهد بود و خدا به هیچ وجه ظلمی را بر نمیتابد. پس عفو نباید به گونهای باشد که ظلمی به شخص یا جامعه وارد شود. از همین رو در قوانین کیفری اسلام، عفو مشروط به عدم ضرر و ظلم شده است. اگر با عفو قاتل، ظلمی به جامعه روا شود، نمیتوان از قاتل گذشت و او را عفو کرد، بلکه لازم است تا او را مجازات کرد؛ چنانکه خدا گناهکاران را پس از اتمام حجت،مجازات و کیفر میکند و هیچ عفو و گذشتی روا نمیدارد.(همان)
کسانی اهل عفو و گذشت هستند که به اموری چون: قدرت مطلق خد(بقره، آیه 109؛ نساء، آیه 149) و عفو الهی(نساء، آیه 149) توجه و اهتمام داشته باشند و بخواهند در اوج قدرت عفو را پیشه خود سازند و مسما به اسم عفو شوند. البته کسانی که میخواهند از مغفرت الهی بهرهمند شوند، عفو پیشه میکنند تا همان گونه که خود از گناه و خطای دیگری گذشتند، خدا نیز از آنان بگذرد و عفو کند.(نور، آیه 22) به سخن دیگر بر آن هستند تا مصداق ارحم ترحم؛ رحم کن تا رحم کرده شوی باشند. پیامبر اکرم(ص) که خود مصداق رحمه للعالمین(انبیاء، آیه 107) و مظهر اسم رحمان و رحیم است، اهل عفو است و از گناه و خطای دیگران میگذرد.(آل عمران، آیه 159)
همچنین کسانی که عقیده به قیامت و هدفمندی خلقت دارند، از دیگران در میگذرند تا خدا از ایشان در قیامت در گذرد و عفو کند.(حجر، آیه 85)
کسانی که در اوج توانمندی و قدرت بر انتقام و مقابله به مثل، عفو و گذشت پیشه میکنند، اینگونه نشان میدهند که تا چه اندازه دارای عزم و اراده قوی (شوری، آیه 43)، ایمان استوار در جهت غلبه بر هیجانات خویش(شوری، آیات 36 و 37) و صبر و تحمل در برابر بدیها و زشتیهای کردار دیگران هستند.(فصلت، آیات 34 و 35)
پس باید گفت که این ایمان قوی و صبر و اراده استوار در افراد قادر و توانا است که نمیگذارد هیجان زده واکنش نشان دهند، بلکه با عفو و گذشت،اوج فضائل اخلاقی خویش را نشان میدهند؛ زیرا براساس قرآن، این شاکله و ملکات و نیات نیک و برتر انسان است که عمل نیک از آن صادر میشود.(اسراء، آیه 84)
موارد عفو
برطبق آیات قرآن خدا از بسیاری از گناهان و خطاهای کوچک و بزرگ(شوری، آیات 30 و 34) از جمله مصدیقی چون سؤال بیجا و بیمورد(مائده، آیه 101)، صید در حرم قبل از تشریع (مائده، آیه 95)، فرار از جهاد(آل عمران، آیات 155 و 159)، سستی در جهاد(آل عمران، آیه 152)، مستضعفان و ناتوانان از هجرت و جهاد(نساء، آیات 97 و 99) و مانند آنها میگذرد. بنابراین، مؤمنان نیز باید در مقام احسان و اکرام اینگونه عمل کرده و از گناه و خطای دیگران بگذرند و چشم پوشی کنند.
بنابراین، خدا از مؤمنان میخواهد تا به تأسی از خود و پیامبرش(ص) نسبت به خطا و گناه دیگران عفو کنند. مؤمن باید زشتی را با نیکی و بدی را با خوبی پاسخ دهد(مؤمنون، آیه 96) تا اینگونه نه تنها جلب محبت کند و دشمن را به دوست صمیمی تبدیل نماید(فصلت، آیه 34)، بلکه خود را به مقام محسنین و متقین برساند که محبوبان خدا هستند.
اصولا معیار ارزش و کرامت انسانی تقوا است(حجرات، آیه 13) و اگر کسی بخواهد به مراتب عالی آن برسد باید نزدیکترین راه را انتخاب کند که عفو است.(بقره، آیه 237)
بر اساس گزارشهای قرآنی، پیامبر(ص) به حکم الهی مامور به عفو است؛ زیرا با عفو میتوان دشمن را به دوست تبدیل کرد و مردم را به سوی خویش جلب نمود. او اگر بر گناه و خطای کوچک و بزرگ مردم مجازات کند و غضب نماید، مردم از اطرافش پراکنده میشوند.(آل عمران، آیه 159؛ مائده، آیه 13) پس بر پیامبر(ص) است تا عفو را پیشه کند و آن را اصل قرار دهد.(اعراف، آیه 199)
عفو خطای فرزندان(تغابن، آیه 14) یا عفو قاتل و قصاص(بقره، آیه 178)، یا دیه(نساء، آیه 94) یا در روابط خانوادگی و معاشرتهای اجتماعی(بقره، آیه 237)، یا عفو بدهی فرد تنگدست(بقره، آیه 280)، یا گذشت از مهریه و صداق(بقره، آیه 237)، یا از عجله و قضاوت و خرده گیری(کهف، آیات 66 تا 73)، یا گذشت از حقوق شخصی (مائده، آیه 45)، یا سخنان و رفتار یاوه مشرکان و کافران(قصص، آیات 52 تا 55) و مانند آنها از جلوههای عفو انسانی است که به تاسی از خدا و پیامبر(ص) درمیان مؤمنان باید وجود داشته و گسترش یابد.
آثار و پاداشهای عفو و گذشت
کسی که عفو را پیشه خود میسازد و مظهر اسم عفوّ الهی میشود، به جرگه صابرین(نحل، آیه 126)، محسنین(آل عمران، آیه 134؛ مائده، آیه 13) و متقین(بقره، آیات 187 و 237؛ آل عمران، آیات 133 و 134) در آمده و محبوب خدا(آل عمران، آیه 134؛ مائده، آیه 13) شده و از رحمت کریمانه(نور، آیه 22؛ تغابن، آیه 14) و عفو و گذشت الهی(نساء، آیه 149) بهرهمند میشود.
از نظر قرآن، عفو عملی خیر است(نساء، آیه 128) و فرجام نیکویی دارد(بقره، آیه 280) تا جایی که بهشت برای عفو کنندگان همراه با سلام و تحیت الهی خواهد بود.(فرقان، آیات 63 و 75)
از نظر اجتماعی نیز با عفو میتوان دوستی و محبت دیگران را جلب کرده و دشمن را به دوستی صمیمی تبدیل کرد.(فصلت، آیه 34)
همچنین عفو الهی موجب رهایی انسان از مصیبتهای گوناگون(شوری، آیه 30)، پوشیده شدن گناهان از سوی خدا(مائده، آیه 45)، تخفیف احکام و آسانگیری از سوی خدا میشود.(بقره، آیات 187 و 286؛ نساء، آیات 43 و 97 تا 99)
عفو الهی موجب میشود تا شخص به اشتباه و خطا و گناه خود پی برد و به توبه و اصلاح امر خویش پس از ندامت بپردازد. (آل عمران، آیات 152 و 153)
اگر اولیای دم از خون مقتول در قتل عمدی بگذرند و عفو نمایند، بر قاتل و اولیای اوست که دیه و خون بهای مقتول را بپردازند. (بقره، آیه 178)
عفو و گذشت پاداشهایی چون: آمرزش الهی (نور، آیه 22؛ تغابن، آیه 14)، بهشت جاودان(آل عمران، آیات 134 و 136؛ فرقان، آیات 63 تا 76)، پاداش مضاعف الهی(قصص، آیات 52 و 54) و پاداش ویژه الهی در پی دارد. (شوری، آیه 40) البته کسی که اهل عفو است باید اموری را به عنوان آداب عفو مراعات کند که شامل ترک سرزنش خطاکار و ضرورت مدارا با او (بقره، آیه 109؛ مائده، آیه 13؛ تغابن، آیه 14)، همراهی عفو با آمرزش (نساء، آیه 99؛ تغابن، آیه 14)، ترک درگیری (اعراف، آیه 199)، بازگشایی صفحه جدید در روابط (حجر، آیه 85)، برخورد همراه با سلام و سلامتی به دور از هر گونه اذیت و آزار (زخرف، آیه 89) و مانند آنها است.
فرشته محیطی