به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
بلاغ؛ سرپیچی از فرمان و امری میتواند مبتنی بر دلیل معقول و مقبول یا غیر معقول و مقبول باشد. بنابراین، وقتی کسی در مقام عذر و پوزش برمیآید و بر آن است تا خطا و گناه خویش را توجیه کند، ممکن است بهانه و دلیلی درست داشته باشد یا دنبال بهانه جویی و عذرتراشی باشد. بنابراین، عذر و پوزش دسته نخست پذیرفته شده و اجازه اصلاح داده میشود؛ ولی دسته دوم مجازات میشوند؛ زیرا عذر و بهانه و دلیل آنان مردود دانسته میشود.
از نظر قرآن، شرایطی موجب میشود تا عذر افراد در هنگام مخالفت از فرمان پذیرفته شود. بیگمان شناخت این شرایط میتواند به فرد مؤمن و مسلمان کمک کند تا اگر مخالفتی با فرمان الهی انجام میدهد، دارای بهانهای معقول و مقبول در پیشگاه خدا باشد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای قرآن، شرایط عذر شرعی را بیان کرده است.
***
پذیرش عذرهای شرعی
انسان وقتی خطا یا امر ناخوشایندی را انجام میدهد که مخالف فرمان الهی است، از نظر روانی خود را ملامت میکند؛ زیرا نفس لوامه یا سرزنشگر در انسان (قیامت، آیه 2) به طور فطری به حق و مصادیق آن گرایش دارد و از باطل و مصادیق آن گریزان است؛ بنابراین، هر گونه مخالفت با حقایق از جمله عدالت، صداقت، امانت، وفا، ایمان، شکر و مانند آنها را ناخوش میدارد و دوست ندارد که نسبت به آنها مخالفتی کند و گرفتار ظلم، دروغ، خیانت، بی وفایی، کفر، کفران و مانند آنها شود.
همین نفس سرزنشگر در ذات انسان به گونه ای است که وقتی به دلایلی گرفتار باطل میشود، خود را سرزنش میکند؛ زیرا به طور فطری نمیتواند مرتکب خلاف حق و حقانیت شود و اگر مخالفتی انجام دهد دچار آزردگی خاطر می شود که دست از سر او برنمیدارد و او را در زندان درونی گرفتار میکند که از آن خلاصی ندارد و همه جهان با فراخیاش بر او تنگ می آید تا جایی که گویی کسی گلوی او را میفشارد و فشاری سهمگین بر سینه و قلبش وارد میکند.
بی گمان این فشار سهمگین درونی که از سوی نفس لوامه بر شخص وارد میشود، انسان را چنان در تنگنا فرو میبرد که هر کسی دنبال راه نجات و رهایی از آن است. البته بسیاری از مردم در این موارد، دنبال عذر و بهانه و دلیلی میروند تا نسبت به سرپیچی خویش، توجیهی را ارائه داده و بدان وجاهت معقول یا مقبولی بخشند و خود را از آثار درونی و برونی به ویژه سرزنش نفس لوامه برهانند. در حقیقت شخص در «عذر»، دنبال توجیه مخالفت خویش است تا آثار قبح و کراهت خطا و گناه و مخالفت و عصیان خویش را بپوشاند و وجه اصلاحی ارائه دهد.
از نظر آموزههای قرآن، انسان در آغاز رفتارهای خطائی و گناه، به سبب سرزنشهای نفس لوامه نمیتواند آرام باشد و گرفتار اضطراب میشود.
بنابراین، دنبال توجیه و عذرخواهی می رود و اگر نتواند، دنبال عذرتراشی میرود تا خود را آرام سازد.
البته گاه شخص خود گناهی را مرتکب نمی شود، اما وقتی با گناهی مواجه میشود به حکم امر به معروف و نهی از منکر بر خود لازم میداند تا نهی از منکر کند هر چند که تاثیری نداشته باشد؛ زیرا این نوع رفتار نوعی «اعتذار» در پیشگاه خدا است تا عذری داشته باشد که نهی از منکر کرده است.(اعراف، آیه 164) بر اساس تعالیم قرآن، هر کسی پس از ارتکاب خطا و گناه، دنبال عذر و اعتذار است تا توجیهی معقول یا مقبول ارائه دهد تا اینگونه دست کم خود را آرام کند و از سرزنش نفس لوامه برهد.
شرایط عذر شرعی درقرآن
گاه انسان خود را در شرایط سختی میبیند که نمیتواند موافق فرمان الهی عمل کند. در این موارد نیز دنبال دلایل توجیهی است که بتواند مخالفت امر کند؛ زیرا از نظر قرآن، تکالیف الهی غیر قابل طاقت نیست، بلکه بر اساس طاقت و توان و استطاعت است؛ پس اگر طاقت و استطاعتی وجود نداشته نباشد و شرایط انجام تکلیف فراهم نباشد، باید دنبال راه فرار برای ترک تکلیف بود.
شرایطی چون اضطرار(توبه، آیه 119؛ بقره، آیه 173؛ مائده، آیه 3)، اکراه و اجبار دیگری(نحل، آیه 106؛ نور، آیه 33)، بیماری(بقره، آیات 183 و 184 و 185 و 196؛ توبه، آیات 86 و 91)، تقیه و ترس از کشته شدن
(آل عمران، آیه 28)، خطا و اشتباه(بقره، آیه 286؛ نساء، آیات 92 و 93)، سفر(نساء، آیه 101؛ مزمل، آیه 20)، ضعف و کم توانی(انفال، آیات 65 و 66؛ توبه، آیات 86 و 91)، عجز(بقره، آیات 184 و 196)، غفلت(انعام، آیه 156)، فراموشی (بقره، آیه 286؛ انعام، آیه 68)، فقدان امکانات برای انجام تکلیف(نساء، آیه 43)، فقر و تنگدستی برای بدهکار(بقره، آیه 280؛ توبه، آیات 86 تا 92)، و مانند آنها میتواند به عنوان عذر شرعی برای ترک تکلیف و مخالفت با فرمان الهی باشد. از نظر قرآن، برخی از این عوامل به عنوان عذر عام برای ترک بسیاری از تکالیف شمرده میشود که از جمله آنها میتوان به اضطرار و اکراه اشاره کرد. از نظر قرآن، مثلا لنگی یا نابینایی، عذری شرعی و موجه برای معاف بودن از جهاد است.(فتح، آیات 16 و 17)
از کسانی عذر شرعی پذیرفته میشود که واقعا حسننیت و نیت خالص برای انجام تکالیف داشته و دنبال بهانه نباشند و به سادگی تن به ترک تکیف ندهند، بلکه با صبر و تحمل مشکلات تلاش میکنند تا تکلیف خویش را انجام دهند، اما اگر شرایطی مناسب فراهم نشد، آن را ترک میکنند. (توبه، آیات 91 تا 93)
هر کسی نسبت به نفس خویش بصیرت دارد، بنابراین، میداند عذری که میآورد معقول و مقبول است، یا از مصادیق بهانه تراشی و عذرتراشی است. پس خود انسان میداند چگونه است و عذرش مقبول و معقول است، یا از مصادیق بهانه جویی و عذرتراشی است.(قیامت، آیات 13 و 14)
به سخن دیگر، نفس لوامه از سوی خدا در انسان قرار دارد تا اگر مخالفتی علیه حق و مصادیق آن داشته باشد، خود را سرزنش کند و به اصلاح بپردازد و با توبه و استغفار کار نادرست و خطا و گناه و اشتباه خود را اصلاح کند.
پس هر کسی با مراجعه به «نفس» خویش میتواند دریابد عذری که میآورد معقول و مقبول است یا نه؟ زیرا بصیرت انسان به توانایی یا ناتوانی خویش تمام و کامل است و اگر کسی واقعا عذر واقعی و حقیقی داشته باشد، از سرزنش نفس لوامه رها میشود و اضطراب او به اطمینان تبدیل میشود.(قیامت، آیات 2 و 13 و 14)
البته این حالت نفس لوامه زمانی است که نفس ، معتدل و زنده باشد و گرفتار دفن با فجور نشده باشد که در این صورت دیگر نفس لوامه کارهای نیست، بلکه نفس اماره است که جایگزین میشود و انسان را به انجام عصیان و مخالفت با ارزشهای اخلاقی و قوانین و سنتهای الهی وا میدارد.(شمس، آیات 7 تا 10)
از نظر قرآن، عذرهای بیماردلان که نفس معتدل ندارند و آن را دفن و دسیسه کردهاند، عذرتراشی و بهانهجویی است تا مخالفتهای خویش را توجیه کنند؛ چنان که یهودیان برای توجیه گوساله پرستی خویش به تاخیر در بازگشت موسی(ع) و دعوت سامری متوسل میشوند که عذری غیر مقبول و معقول است.(بقره، آیات 51 و 52 و 92)
از نظر قرآن، عذرهای بادیه نشینان در تخلف از همراهی با پیامبر(ص) در جهاد(فتح، آیه 11) در حالی که دل و نیتشان خالص نبود و توانایی مالی و بدنی برای حضور داشتند(توبه، آیات 86 و 90)، عذر تراشی برادران یوسف برای غفلت از یوسف(یوسف، آیه 17)، عذرتراشی کافران نسبت به از دست دادن خانه و کاشانه خود در صورت ایمان و هجرت(قصص، آیه 57)، عذرتراشی منافقان بر عدم استطاعت در جهاد(توبه، آیه 32) یا گرفتار شدن به فتنه و گناه(توبه، آیه 49) و مانند آنها از عذرهای غیر شرعی و بهانه جویی غیر معقول و غیر مقبول است که خدا به آن در قرآن اشاره کرده است.