به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
بلاغ؛ تقوا به معنای پرهیز از زشتیهاست. البته در مفهوم قرآنی، این معنا سطح نخست و ابتدایی تقواست؛ زیرا تقوا همان گونه که در معنای پرهیز و خودداری از زشتی به کار رفته، در معنای عمل به خوبیها نیز به کار می رود.
این گونه است که تعریف پرهیز از زشتی ها نمیتواند بار معنایی واژه تقوا در مفهوم قرآنی را به تمام و کمال بیان کند؛ زیرا تقوا در مفهوم قرآنی زمانی به کمال خود میرسد که جنبه اثباتی نیز پیدا کند و شخص افزون بر واکنش منفی نسبت به زشتی، کنش ایجابی نسبت به خوبیهاهم داشته باشد. این گونه است که تقوا در مفهوم قرآنی آن، دارای مراتب متعددی است. بر همین اساس، خداوند، خوشبختی دنیا و آخرت را در گرو تقوا میداند و آن را ضامن رهایی از خسران معرفی میکند.
نویسنده در این مطلب چیستی مفهوم تقوا و جایگاه و نقش عدالت در زمینه رسیدن به تقوا را تبیین کرده است.
***
تقوا، کلید رهایی بشر
انسان موجودی پیچیده است. پیچیدگی بشر در ترکیب تن و روان اوست. روان آدمی بر خلاف روان دیگر موجودات و آفریده ها، از ظرفیت بسیار شگفتی برخوردار میباشد؛ زیرا روان و نفس آدمی، روح دمیده الهی در کالبد آدمی است. این روح خاصیت آن را دارد که همه اسما و صفات الهی را در خود فعلیت بخشد. از مهمترین ویژگیهای روان آدمی، اراده و اختیار اوست که می تواند در سایه علم الهامی دو مسیر متفاوت و متقابل را انتخاب کند.(شمس، آیات 7 و 8)
خداوند در آیات پیش گفته بیان می کند که به انسان تقوا و فجور الهام می شود و او با قدرت تشخیص و حق انتخاب برخاسته از ارادهاش میتواند یکی از دو مسیر را برگزیند و حرکت کند.
تقوا از واژه عربی وقآیه گرفته شده که در لغت به معنای حفاظت است. انسان متقی کسی است که حفاظی برای خود فراهم می آورد تا از آسیب های احتمالی در امان ماند. این حفاظت گاه با پرهیز از امری تحقق می یابد و گاه با برخورد با امری انجام می گیرد.
یکی از کاربردهای واژه تقوا که در حقیقت یک سطح از سطوح حفاظت است، پرهیز از زشتیها و بدیهایی است که به انسان آسیب میرساند. در این سطح آنچه نخست به ذهن بشر میآید، زشتیها و بدیهایی است که عقل، آن را تشخیص میدهد. از این رو نخستین حوزه مصادیق تقوا و پرهیز امور قبیح و زشتی است که عقل انسانی تشخیص میدهد و به عنوان نبایدها از آن تعبیر میکند.
در سطح دیگر، مواردی است که خردمندان به سبب شرایط زمانی و مکانی، خود را نیازمند از پرهیز از آن میدانند و آن را زشت و بد میشمارند. این موارد در حوزه عمل بروز میکند. به این نوع از مصادیق زشتیها، ناپسندهای عقلایی گفته میشود.
البته سطح سومی نیز برای زشتیها و بدیها وجود دارد که عقل انسانی به سادگی قادر به درک و تشخیص آن نیست؛ در این سطح وحی به کمک عقل انسانی میآید و برخی از امور را از مصادیق زشت و ناپسند میشمارد و در دسته نبایدها قرار میدهد و از آن پرهیز میدهد. این گونه است که زشتیها، بدیها، پلیدها، ناپسندها، به سه دسته عقلانی، عقلایی و شرعی تقسیم میشود.
بر همین اساس، سطوح تقوا در فرهنگ قرآنی، در سه سطح معرفی میشود که از آن به تقوای عقلانی، عقلایی و شرعی یاد میشود. هنگامی که خداوند در آیات قرآن به سرزنش کافران و مشرکان میپردازد، همین سطح نخست و یا سطوح اول و دوم را مورد نظر قرار میدهد؛ زیرا به کافران گوشزد میکند که اگر از منکرات شرعی و زشتیها و بدیهای معرفی شده از سوی وحی توجه نمیکنند، دست کم از منکرات عقلانی و عقلایی پرهیز کنند. از جمله این منکرات عقلانی، شکستن پیمان ها و عهود است که هر خردی بدان حکم میکند و شکست آن را زشت و ناپسند می شمارد و در جرگه نبایدها دسته بندی میکند.
از نظر آموزههای قرآنی، چراغ هدایت در دلهایی روشن میشود که از تقوای عقلانی و عقلایی برخوردارند؛ زیرا چنین افرادی زمینه پذیرش وحی را دارند و احتمال پذیرش تقوای وحیانی از سوی آنان بیشتر میرود. تقوایی که در آیه نخست سوره بقره بیان شده از مصادیق تقوای عقلانی و عقلایی است؛ زیرا این دسته از افراد متقی زمینه پذیرش تقوای الهی را دارند و متاثر از هدایت وحیانی میشوند. به سخن دیگر، کسانی که از تقوای عقلانی و عقلایی برخوردارند، زمینه هدایتپذیری و رستگاری در آنان وجود دارد.
با این همه، آنچه مراد از تقوا در قرآن است، در حقیقت تقوای سهگانه عقلانی، عقلایی و الهی است.
اگر کسی به این تقوا در هر مرتبهای دست یابد، اهل نجات و رستگاری است و از خسران ابدی که انسان گرفتار آن است، رهایی مییابد. اما نمیتوان از این نکته غافل شد که در آموزههای قرآنی، این معنا از تقوا، معنای کامل تقوای الهی نیست؛ زیرا آنچه مراد از تقوای الهی در فرهنگ قرآنی است و خداوند از آن به «فاتقوا الله حق تقاته» (آل عمران، آیه 102) تعبیر میکند، تقوای اثباتی نیز میباشد.
مراد از تقوای اثباتی این است که تنها برای تحقق حفاظت، نمیتوان پرهیز را پیشه کرد، بلکه باید گامهای عملی و مثبتی را نیز برداشت تا تقوای حفاظتی تحقق یابد. تقوای حفاظتی یا اثباتی، تقوایی است که به دو بخش پرهیز و عمل توجه دارد. اینگونه نیست که با پرهیز از زشتیها، تقوای الهی به مفهوم «حق تقاته» تحقق یابد.
به سخن دیگر، تقوا همانند روزه نیست که با خودداری از اموری چون خوردن و آشامیدن و مانند آن تحقق یابد، بلکه یک جنبه اثباتی نیز دارد که باید بدان توجه داشت.
عدالت ، سطح نخست مفهوم قرآنی تقوا
اگر در مفهوم عرفی، تقوا به معنای پرهیز از زشتیهای عقلانی و عقلایی است، اما از نظر قرآن، با پرهیز از سهگانههای عقلانی و عقلایی و وحیانی، تقوای الهی به مفهوم قرآنی تحقق نمییابد؛ زیرا سطح نخست تقوای الهی، افزون بر واکنش منفی نسبت به زشتیها، کنشهایی است که شخص متقی باید انجام دهد تا تقوای الهی تحقق یابد.
سطح نخست و ابتدایی تحقق تقوا به معنای حفاظت، دارای دو جنبه پرهیز از اموری و عمل به اموری است.
اما آنچه باید از آن پرهیز شود، همان اموری است که به عنوان زشت و پلید عقلانی، عقلایی و شرعی معرفی شده است؛ ولی آنچه باید بدان عمل شود، کنشهایی است که از آن به عنوان عدالت یاد میشود.
عدالت قراردادن هر چیزی در جای خودش است. بنابراین، بر هر متقی است که افزون بر پرهیز از زشتیها، خوبی ها را نیز انجام دهد. کمترین سطح عمل به خوبیها، عدالت است. از این رو عقل و عقلا، عدالت را امری خوب و نیک میشناسند و ظلم و بی عدالتی را امری بد و زشت میدانند. بر این اساس، رعایت حقوق دیگران به عنوان مهمترین مصداق از مصادیق عدالت، امری خوب و نیک دانسته و بر آن تاکید شده است.
اینکه خداوند در تبیین تحقق مفهوم تقوا می فرماید: اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى؛ عدالت ورزید که آن نزدیکتر به تقواست(مائده، آیه 8) به این معناست که هر کس میخواهد به کف تقوای الهی دست یابد باید براساس عدالت عمل کند.
به سخن دیگر، انسان زمانی به تقوای به مفهوم قرآنی آن نزدیک میشود که گام عملی افزون بر پرهیز و اجتناب بردارد. این گام عملی و کنش انسانی باید بر اساس عدالت باشد. در صورتی که انسان افزون بر پرهیز از زشتیها، به اصل عدالت به عنوان یک امر نیکو توجه کند، گامی به سوی تقوای الهی برداشته است؛ اما تحقق واقعی تقوای بالاتر، مستلزم کنشهای دیگری است که فراتر از دایره عدالت قرار میگیرد. از آموزههای قرآنی به دست میآید که تقوای الهی به شکل «حق تقاته» زمانی شکل میگیرد که انسان گامهای علمی فراتر و بزرگتری در حوزه کارهای نیک بردارد و به دایره احسان و ایثار وارد شود.
در حقیقت متقی کسی است که اهل احسان باشد. از این رو در آیات قرآن اهل احسان اهل تقوا دانسته شدهاند و خداوند به عنوان نمونه در آیاتی از جمله آیات 7 و 9 سوره حشر و 16 سوره تغابن، اهل رستگاری را اهل تقوایی میشمارد که در مقام عمل تقوای خویش را نشان داده و در مقام احسان از بخل پرهیز کرده و به انفاق و بخشش رو آوردهاند.
از نگاه قرآن، عدالت گام نخست برای رسیدن به مرز تقوای الهی و ورود به دایره حفاظت است و انسان تنها با پرهیز از زشتیها نمیتواند به رستگاری برسد، بلکه باید با عدالت ، خود را به تقوا نزدیک کند سپس با عمل به احسان، در دایره متقین قرار گیرد. اگر انسان با پرهیز از زشتیهای عقلانی و عقلایی، زمینه هدایت پذیری را در خود پدید میآورد (بقره، آیات نخست) اما با عمل به عدالت، زمینه تقوای الهی را در خود ایجاد میکند و این فرصت را به دست میآورد تا با احسان و ایثار اخلاص گونه خود را متقی سازد.
قرآن بیان میکند که اگر انسان خواهان روزی مادی و معنوی و یا دنیوی و اخروی است باید تقوای الهی رابه شکل کامل آن در خود و جامعهاش تحقق بخشد. به عنوان نمونه میفرماید: وَ لَو اَنَّ اَهلَ القُري آمنوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالاَرضِ؛ و اگر مردمان آبادیها، ایمان آورند و تقوا پیشه گیرند ما برکات آسمان و زمین را بر ایشان میگشاییم.(مائده، آیه 96) در این آیه، تقوا با ایمان گره خورده است؛ به این معنا که تقوای ایمانی که تقوای خالصانه، توحیدی و کامل است، موجب بهرهمندی انسان از برکات معنوی و مادی آسمان و زمین میشود؛ زیرا از نظر خداوند ایمان به خدا و معاد همان معنای واقعی احسان است(بقره، آیه 177) و کسی که به چنین ایمان خالص و کاملی رسید، از هر گونه بخل رهایی مییابد و اهل انفاق و نیکوکاری میشود. این گونه است که تقوای الهی را در شکل «حق تقاته» به جا میآورد.
به هر حال، تقوای الهی به مفهوم قرآنی آن، با کارهای نیک چون سخن استوار(احزاب، آیه 70)، اصلاحات (اعراف، آیه 35)،انفاق و احسان(بقره، آیات 194 و 196)، امر به معروف و نهی از منکر(آل عمران، آیات 102 و 104)، اطاعتپذیری از ولی(انفال، آیه 1) و مانند آن معنا و مفهوم مییابد.
بر این اساس، نمیتوان سخن از تقوای الهی گفت و تنها از پرهیز و اجتناب از زشتیهای عقلانی و عقلایی و وحیانی گفت و هیچ سخنی از کارهای نیک و احسان به میان نیاورد.
در فرهنگ قرآنی، کنشهای نیک حقوقی و عدالت محور(مائده ،آیه 8 ؛ و نساء، آیه129) بستر ساز دستیابی انسان به تقوای الهی به مفهوم قرآنی است و او در سایه عدالت، این امید را می تواند داشته باشد که گام فراتر نهد و به سطح تقوای حق تقاته از طریق احسان و نیکوکاری و اطاعت از ولی الله و مانند آن دست یابد. این مرتبه از ایمان واقعی و خلوص نیت است که انسان را به مراتب عالی تقوا میرساند و از خسران ابدی به تمام و کمال رهایی میبخشد.(سوره انسان)
اینکه خداوند در ترسیم تقوا، اعمال نیکی چون مسجد و عمران آن(توبه، آیات 108و109)، قربانی کردن در حج(حج، آیه 37) و مانند آن را به عنوان مصادیق تقوای الهی انسان مطرح میکند، به این معناست که در مفهوم قرآنی، تقوای الهی تنها پرهیز نیست، بلکه اعمال نیک و خوبی است که سطح نخست آن با عدالت شروع میشود و این سطح بستری میشود تا تقوای الهی با اعمال نیک برتر در شخص تحقق یابد.