همچنین مورچهها به ساخت مسکنهایی میپردازند تا در آن به آرامش برسند و از بلایا و شکستن در امان بمانند.(نمل، آیه 18)
از نظر قرآن، فلسفه خانهسازی برای انسان را باید در همان اصطلاحاتی یافت که برای خانه به کار میبرند. از یک نظر، خانه جایی است که انسان در آنجا به شکل دورهای در گردش است و رفت و آمد دارد؛ از این روست که «دار» است و «دیار».(اسراء، آیه 5)
همچنین از نظر قرآن، جایی برای «شب گذرانی» و «بیتوته» است؛ چنانکه جایی برای سکونت و آرامش موقت از مشغولیت در دنیای کار و بار روزانه و قرارگیری در تعطیلی شبانه است.
کارکردهای بسیاری برای خانه است که از جمله آنها میتوان به: بیتوته، سکونت(نحل، آیه 80)، امنیت(حجر، آیه 80)، محل انبار و انباشت غذایی(نحل، آیه 68)، استراحت، حفاظت از خود، حفاظت از همسران و دختران، قرارگاه، محل تلاوت آیات الهی و مانند آنها اشاره کرد.(قصص، آیه 58؛ حجر، آیه 82؛ نحل، آیه 68؛ نمل، آیه 18؛ آل عمران، آیه 154؛ احزاب، آیات 13 و 33 و 34)
البته خانه میتواند زندان برای کسانی باشد که برای مجازات و کیفر در محدوده تنگ خانه قرار میگیرند و امکان خروج از خانه و تفرج در محیط زیست پیرامونی را ندارند. اینگونه است که با حبس خانگی، زندانی برای گناهکار و خطاکار ایجاد میشود که نوعی حفاظت از اجتماع در برابر فسادگری این افراد است.(نساء، آیه 15)
اولین خانهای که به نام خدا، ولی برای تحقق اجتماع انسانی ساخته شده، خانه خدا در مکه به عنوان «بیت عتیق» یا «بیت الله» است که برکات آن برای جوامع انسانی بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا این خانه به جای آنکه فردی و شخصی باشد، برای همه انسانها ساخته شده تا در آنجا بتوانند با خدای خویش باشند و نیازهای فرهنگی – اجتماعی خود را برآورده سازند.(آل عمران، آیه 96)
بنابراین، از کارکردهای خانه میتوان به پاسخگویی به نیازهای فرهنگی – اجتماعی اشاره کرد؛ از این رو از آن به «وضع للناس» تعبیر شده که به معنای «وضع سازهای برای تودههای مردم» است.(همان) در حقیقت به نام خدا، ولی به کام مردم؛ زیرا خدا به خانه نیاز ندارد؛ خدا جسم ندارد تا جا و مکان بخواهد؛ پس هدف و فلسفه خانه برای خدا، خانه برای تودههای مردم است تا بتوانند در آنجا به چیزهایی دست یابند که در خانهها و جاهای دیگر به دست نمیآید. این چیزهایی که در خانه خدا برای مردم فراهم میآید در آیات دیگری که به فلسفه نماز، حج و زیارت خانه خدا پرداخته به طور تفصیل بیان شده است.
البته از نظر قرآن، مهمترین ویژگی خانه خدا این است که مسجدی مقدس برای انجام سجده برای خدا جهت همه انسانها است تا در آنجا به خدا تقرب جویند که سجده برترین حالت برای تقرب به خدا است.(حج، آیه 25؛ علق، آیه 19)
از نظر قرآن، افراط گرایی در زندگی گروهی از انسانها بسیار نمود دارد؛ زیرا اعتقاد و ایمانی به آخرت ندارند تا اصولاً زندگی دنیوی و زینتهای آن از جمله خانه را چیزی موقت همانند مسافرخانه بدانند که باید به طور موقت استفاده کرده و به قرارگاه اصلی یعنی آخرت رفت.
از همین رو کافران و مشرکان همه تلاش خویش را به دنیا و زینتهای آن مبذول میدارند و خانههایی میسازند که سقفهایش از زر و سیم و برخوردار از همه آرایهها و زینتهای پر ارزش مادی دنیوی است. (زخرف، آیات 33 تا 35)
به سخن دیگر، همه همت کافران و مشرکان بیایمان به آخرت، تکاثر در مال و فرزند و ثروت و قدرت دنیوی از جمله خانهسازی و رفاه طلبی در آن است. خانههایی که گاه چنان عظیم و پر هزینه است که ضربالمثل میشود و سازههای «ارم» یا «ثروت قارونی» یا «قدرت فرعونی» به عنوان برترها در میان اقوام و ملتها مطرح میشود.(فجر، آیات 6 تا 8؛ دخان، آیات 25 و 26؛ حج، آیه 45؛ قصص، آیات 76 تا 81)
البته همه انسانها در طول تاریخ در جهت خانهسازی افراطی نبودهاند، بلکه از همه ابزارها با توجه به شرایط زیستی و امکانات و ابزارها به خانهسازی میپرداختند که شامل خانهسازی از پشم و مو و پوست دامها، سنگها، بهرهگیری از غارها و کوهها، خاکها با آجرپزی و خشت زنی و مانند آنها میشود.(نحل، آیه 80؛ اعراف، آیه 74؛ قصص، آیه 38)
گروهی از انسانها در طول تاریخ از خانهسازی ساده به خانهسازی بسیار پیشرفته دست یافتهاند که بر اساس فنآوری و علوم و دانش روز است و خدا از آنان با عنوان فارهین یعنی ماهران در خانهسازی یاد میکند.(شعراء، آیه 149؛ مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 634)
آداب خانه براساس فلسفه الهی آن
خانه در دنیا «بیت»، «دار» و «مسکن» انسان است اما باید توجه داشت که همه اینها موقت و گذرا است و خانه اصلی او همان «دارالاخره» است نه «دارالدنیا». بر این اساس همانگونه که خانه دنیا موقت است، خانههایی که انسان در دنیا برای خویش میسازد به عنوان سازهای موقت برای گذران دو روزه دنیا و «دارالمفر» (فرارگاه) نه «دارالمقر»(قرار گاه) است، بلکه قرارگاه انسان همان دارآخرت است که باید خانهای از خویش در آنجا با اعمال صالح دنیوی در کنار ایمان بسازد و خود را از خسران ابدی برهاند.
از آنجا که خانه دارای کارکردهای بسیار متعدد و متنوع است، باید افراد و اعضای خانه و خانواده به گونهای عمل کنند که خشنودی همگان از این همزیستی در خانه و خانواده تأمین شود.
از نگاه آموزههای قرآن، برترین و بهترین خانه آن است که اهل آن، به رفعت دست یابند و به کمالات بایسته و شایسته خویش برسند. بنابراین، خانههایی که در آن «ذکرالله» و «تسبیح و تقدیس و تحمید» به طور دائم بهویژه بامدادان و شامگاهان برقرار است و اهل بیت آن به اقامه نماز و پرداخت زکات و مانند آنها اقدام میکنند، بهترین شرایط زیستی را دارند.(نور، آیات 36 تا 38)
بنابراین، اهل بیت هر خانهای باید دنبال ایجاد بهترین و برترین شرایط زیستی برای یکدیگر باشند که اهداف خلقت انسان یعنی عبودیت در آن تحقق مییابد و انسان با کسب کمالات به مقام خلافت میرسد.(همان؛ ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیات 30 و 31)
از نظر آموزههای قرآنی، خانه ایمان که بر ساختار ولایت و دوستی خدا بنیاد شده، خانه حقیقی پایدار است و خانههایی که بیایمان و فاقد ولایت الهی باشد، همچون خانه عنکبوت سست و بیبنیاد است و بهسادگی فرو میریزد و از میان میرود.(عنکبوت، آیه 41)
همچنین خانه الهی، خانهای است که همسران در آن بر اساس رحمت و مودت زندگی میکنند و اهل احسان هستند(نور، آیه 21) و دنبال آنند که معنای «سکونت» در «مسکن» به خوبی خودش را نشان دهد.
ورود به خانه دیگران شرایط و آدابی دارد که باید مراعات شود. برخی از آنها از نگاه قرآن عبارتند از: اجازه گرفتن هنگام ورود به خانه و عدم ورود در صورت عدم اذن (نور، آیات 28 و 29)، سلام کردن و تحیت فرستادن هنگام ورود حتی به خودش در صورت خالی بودن خانه(همان و آیه 61)، توجه به اصول اخلاقی فطری عقلی و اهتمام به آنها(نور، آیه 61)، معرفی خود و ایجاد حالت انس و استیناس هنگام ورود به خانه دیگران(نور، آیه 27)، ورود به خانه از راههای متعارف چون در و پرهیز از ورود از راههای نامتعارف چون پنجره یا راههای غیر عادی و نهان(بقره، آیه 189)، رعایت اصول تقوا چون چشم فروهشتن به اسرار خانه دیگران(همان)، ترک حضور طولانی آزاررسان در خانه دیگران(احزاب، آیه 53)، ترک سخنهای بیهوده و آزاررسان(همان)، عدم ارتباط با نامحرمان خانه(همان)، اذن گرفتن هنگام ورود به خوابگاه همسران حتی از سوی فرزندان(نور، آیه 58) و مانند آنها اشاره کرد.
البته خویشان نزدیک میتوانند پس از ورود به خانههای یکدیگر بدون اذن قبلی از غذاهای موجود استفاده کنند. بنابراین، فرزندان در خانههای والدین و خویشان در خانههای عموها و عمهها و خالهها و داییها و حتی در خانههای دوستان بسیار نزدیک میتوانند بدون اذن از خوراکی استفاده کنند؛ زیرا خدا به عنوان مالک حقیقی اذن استفاده را داده است.(نور، آیه 61) اما در خانههای دیگران یا بدون اذن آنان نمیتوان از خوراکی خانه دیگران استفاده کرد؛ زیرا نیاز به اذن قبلی یا اجازه بعدی دارد.
زنان شوهر مرده تا یکسال حق سکونت در خانه شوهر و بهرهگیری از اموال او را دارند و کسی نمیتوانند آنان را بیرون کرده یا مانع استفاده از اموال به مقدار نیاز شود.(بقره، آیه 240) البته پس از یک سال نیز میتواند به اختیار خویش بمانند یا بروند.(همان)
مؤمنان همانگونه که باید خانههای خود را بر پایه ولایت و تقوا بسازند و ایمان و ذکر الله را در آن استوار کنند، همچنین باید شرایط ظاهری را به گونهای سامان دهند که دارای حفاظ تقوا باشد و پردهها و دیوارهها و چیزهای مناسب با شرایط زیستی را چنان فراهم آورند که حفاظت اخلاقی در آن تأمین شود و اهل خانه از همه جهت در آرامش و آسایش در آن زیست کنند و به گونهای نباشد که اهل خانه در معرض دید اغیار و نامحرمان قرار گیرند. دیگران نیز باید این اصول اخلاقی را در رفت و آمدها به خانههای دیگران مراعات کرده و اصول پوششی و حفاظتی را نادیده نگیرند.(احزاب، آیه 53) بنابراین، هر چیزی که حافظ عفت و حیای اهل خانه است باید نه تنها به کار گرفته و مراعات شود، بلکه دیگران را نیز باید آن را مراعات کنند.(همان)
همچنین از آداب خانه و ورود به آن این است که از هرگونه سر و صدا و داد و فریاد پرهیز شود تا به ساکنان خانه آزاری نرسد.(همان؛ حجرات، آیه 4) حضور درخانه خود یا دیگران و نیز نشست و برخاست و خورد و خوراک و خواب در خانه خویش یا دیگران به عنوان میزبان یا مهمان آدابی دارد که به طور مفصل در کتابهای اخلاق تبیین شده است.
نرگس دوستمحمدی