به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
بلاغ؛ بعثت پیامبر خاتم، حضرت محمد مصطفی(ص)، به عنوان پایان اعزام پیامبران، این بستر را بوجود آورد تا عالیترین اهداف پیامبران در تربیت انسانهای وارسته و زمینهساز برای ظهورجوامعی الهی فراهم شود.
از آخرین پیامبر قبل از حضرت خاتم(ص)، بیش از شش قرن گذشته بود و دین مسیحیت و چه یهودیت با تلاشهای انحرافی، به ضد آرمانهای پیامبران خود تبدیل شده بودند و بشریت برای یافتن راه از چاه نفسانیات، نیازمند هدایت الهی بودند و خداوند آخرین فرستاده خود برای راهنمای بشر را با بهترین ویژگیها مبعوث فرمود تا او الگوی کاملی باشد برای همه بشریت.
حضرت محمد(ص)، جلوه رحمانیت خداوند
مشهور در میان گروهى از مفسران این است که صفت «رحمان»، اشاره به رحمت عام خدا است که شامل دوست و دشمن، مؤمن و کافر و نیکوکار و بدکار میباشد؛ زیرا میدانیم «باران رحمت بیحسابش همه را رسیده، و خوان نعمت بیدریغش همه جا کشیده» و همه بندگان از مواهب گوناگون حیات بهرهمندند، و روزى خویش را از سفره گسترده نعمتهاى بیپایانش بر میگیرند، این همان رحمت عام او است که پهنه هستى را در بر گرفته و همگان در دریاى آن غوطهورند.
از آن جهت كه خدای متعال پيامبر اكرم (ص) را الگوی نمونه بشريت تا ابد معرفی كرده، صفات او از همه جهات مورد توجه و دارای اهميت فوقالعادهای است.
وی افزود: كلمه بشير قبل از نذير و همراهی اين دو با هم حاوی چند مطلب تربيتی و مديريتی است و در نزد دانشمندان علوم تربيتی ثابت شده كه اهميت بشارت در تربيت قبل از ترساندن بوده و هم اينكه بيشتر از انذار است.
چراغی ادامه داد: انذار برای جلوگيری از عملی است، اما بشارت برای برانگيختن نيروهای فطری و توجه به انرژی موجود در هستی خود انسان است و تحقيقات و تجربه نشان داده كه پدر و مادر يا معلمی كه زيردست خود را با ترسانيدن خواستهاند تربيت كنند موفق نبودهاند و نتوانستهاند نيروهای واقعی فرد را برای رسيدن به هدف برانگيزانند.
اين استاد حوزه تصريح كرد: اگر مربی، فرد مورد تربيت خود را ابتدا تشويق و سپس عواقب سوء و ضررهای نرسيدن به هدف را به او بفهماند در تربيت خود موفق عمل كرده است، چرا كه جمله معروف «الانذار سائق و التبشير قائد» مؤيد همين مطلب است.
وی خاطرنشان كرد: در تاريخ اسلام ثبت شده كه رسول خدا (ص) به معاذبن جبل هنگامی كه به يمن فرستاد فرمود: «يسر و لا تسعر و بشر و لا تنفر، آسان بگير و سخت نگير و بشارت بده و از خود دور نكن.»
اطاعت از رسول همان اطاعت از خداست
در قرآن بیش از ده مرتبه «أَطیعُوا اللَّه» آمده است. یعنی مطیع خدا باشیم. در کنار همه «أَطیعُوا اللَّه»ها، «أَطیعُوا الرَّسُول» هم داریم. یعنی شما«أَطیعُوا اللَّه» بدون «أَطیعُوا الرَّسُول» پیدا نمیکنید. از این معلوم میشود که اطاعت از رسول، عین اطاعت از خداست. یا مثلاً در قرآن داریم «أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه» (توبه/۷۴) خدا شما را بینیاز میکند. بعد گفته رسول هم شما را بینیاز میکند. یعنی خداوند، کمال خودش را به پیغمبر تفویض کرده است. همان کمالی که خودش دارد. رئوف و رحیم صفت خداست، صفت پیغمبر هم هست.
در قرآن یک آیه داریم «یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ» (توبه/۳۲)، یک آیه دیگر نیز داریم «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّه بِأَفْواهِهِم» (صف/۸). در دو آیه اطفاء یعنی خاموش کردن یا حریق یعنی همان خاموش کردن آتش. همچنین یک آیه داریم «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا»، که « یُریدُونَ أن...» ترجمهاش این است که میخواهند نور خدا را خاموش کنند. حالا فرق بین «أَنْ یُطْفِؤُا» و «لِیُطْفِؤُا» چیست؟ «أَنْ یُطْفِؤُا» یعنی میخواهند همین الآن خاموش شود. «لِیُطْفِؤُا» یعنی برنامهریزی میکنند که در آینده خاموش شود. در واقع هم طرح دارند برای امروز و هم برای دراز مدت. «نُورَ اللَّهِ» نور خدا را، بعد میگوید: «بِأَفْواهِهِم» (توبه/۳۲) میخواهند با فوت خورشید را خاموش کنند..
قرآن میگوید «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» من نام تو را رفعت، نام تو را بلند قرار میدهم. پیغمبر یکی بود، همه مردم مکه بسیج شدند، اما یک شهر حریف یکی نشد. بتهایشان را شکست، پیغمبر بالا رفت، همه پایین رفتند. الآن پیغمبر یک میلیارد و خردهای یار دارد. آن روزی که یکی بود، شکست نخورد، حالا شما با یک میلیارد و خردهای یار میخواهید شکست بدهید.
حضرت موسی(ع) چوب به دست، چوپان بود، فرعون میگفت: «اما او با همهی غرورش غرق شد و موسی پیروز شد. بنی امیه گفتند «دَفْناً دَفْناً» «دَفْناً دَفْناً» کلمهای است که از دو لب معاویه بیرون آمد. گفت: من اسلام را دفن میکنم. پس چطور اسم ابوسفیان در منارهها، اذان گفته نمیشود. اما اسم محمد گفته میشود.
حجتالاسلام تاتلاری خاطرنشان کرد: «دَفْناً دَفْناً» را اهل سنت هم در کتابهایشان دارند.
گفتند: بدن امام حسین(ع) را زیر سم اسب کنید. اصلاً دیگر چیزی وجود خارجی نداشته باشد.
مردم، خاک کربلا را ذره ذره، مهر کردند در کیسههایشان گذاشتند. این مهر کربلایی که الآن هست.
محمدعلی شیخ
انتهای خبر/